هیچگاه بر مبنای دانستهها و تصورات خود کلمات کلیدی هدف را انتخاب نکنید.
تحقیقات کلمات کلیدی کمک میکند بفهمید چه کلماتی بیشترین بازدیدکننده را خواهند داشت. همچنین میفهمید کدام گروه از کلمات، بیشترین تعامل منفعتساز را دارد. از همه مهمتر، کلمات هدف را برای آغاز کار پیدا میکنید. کلماتی که به طور منطقی دسترسپذیر هستند. این کلمات آغازگر مسیر به سمت کلمات بزرگتر خواهند بود.
معمولا کیوردهای چند کلمهای برای آغاز انتخاب میشوند. کیوردهایی که غالبا نمیتوان بدون تحقیق، تصور کرد. بنابراین اگر متخصص سئو میگوید کلمات مناسبتری برای هدفگیری سراغ دارد، بدون منطق اصرار نکنید، و دادهها را ملاک قرار دهید.
ابتدا فهرستی از کلمات انبار کنید. سپس آنها را خوشهبندی و اولویتبندی کنید.
برای انبار کردن، کلمات میتوانید بسیار ساده و بدون هیچ ابزاری شروع کنید. گوگل را با آیپی کشور مورد رقابت، (و در Incognito گوگل کروم یا Private Window موزیلا) باز کنید. عبارت را در کادر جستجو وارد کنید ولی سرچ نکنید. ابتدا فهرست کلمات پیشنهادی را بدون درج فاصله، و در دو نوبت دیگر با قرار دادن یک فاصله در ابتدا و انتهای عبارت، در یک اکسل گردآوری کنید. هر کدام از سه حالت، یک مجموعه کلمات متفاوت نمایش میدهد. سپس پیشنهادهای پایین صفحه را اضافه کنید. این کار را بسته به گستردگیِ حوزهٔ رقابت، با کلمات کلیدی بیشتری تکرار کنید و انباری از کلمات کلیدی ایجاد کنید.
برای خوشهبندی / Clustering، باید بدانید قصد کاربر از جستجو (Search Intent) چیست؟ در سئو میگویند که جستجوها از یک نظر، در ۴ گروه تقسیم میشوند. جستجوهایی با کلمات کلیدی تجاری (Commercial)، معاملاتی (Transactional)، راهبری/برند محور (Navigatinal/Branded) و اطلاعاتی (Informational).
– معاملاتی / Transactional Keywords: به قصد خرید جستجو میشوند. نرخ تبدیل بالایی دارند. مثل: خرید طلا، خرید کفش اسپرت مردانه سفید.
– تجاری / Commecrial Keywrods: به قصد تحقیق خرید یا یک تعامل تجاری جستجو میشوند. نرخ تعامل و تبدیل به نسبت بالایی دارند. مثل: کفش اسپرت، لباس زنانه، قیمت میلگرد.
– اطلاعاتی / Informational Keywords: به قصد کسب اطلاعات جستجو میشوند. نرخ تبدیل به نسبت پایینی دارند. مثل: چگونه آیفون ۷ را آپدیت کنم، موزامبیک کجاست، آموزش استفاده از اینستاگرم.
– راهبری یا برند محور / Navigational or Branded Keywords: به قصد پیدا کردن صفحهٔ مرتبط با یک برند جستجو میشوند. برای وبسایتهایی به جز صاحب برند، نرخ کلیک پایینی دارند. مثل: سایت سازمان سنجش، مایکروسافت، اینستاگرام.
بین کلمات معاملاتی و تجاری، مرز باریکی وجود دارد که تشخیص را کمی سخت میکند. اما یک آزمایش ساده وجود دارد. کیورد را در گوگل جستجو کنید. نتایج را بررسی کنید و چند مورد را باز کنید. صفحات دیگر وبسایتها نشان میدهد که کلمهٔ کلیدی شما جزء کدام گروه است. مثلا اگر نتایج شامل صفحات مجلات بود، احتمالا کیورد شما، اطلاعاتی است. یا اگر صفحات فروشگاهی را مشاهده کردید، میتواند تجاری یا معاملاتی باشد.
وقتی قصد و قرض کاربر را درک کردید، بر مبنای منفعتی که کلمات مختلف ممکن است داشته باشند، آنها را خوشهبندی کنید. سپس موضوع جستجو را مد نظر قرار دهید. در ترکیب این دو فیلتر، خوشههای جدیدی از کلمات کلیدی ایجاد کنید.
برای اولویتبندی، بر اساس توان فنی و سختی رقابت، کلمات را انتخاب کنید. سختی کلمات را با ابزارهایی مثل گوگل تِرِندز (Google Trends) میتوان پیدا کرد. همیشه با کلمات کلیدی بلند (Long Tail Keywords) شروع کنید.
از نتایج این تحقیقات یک داشبورد کلمات کلیدی ایجاد کنید که در نسخههای اولیه میتواند بسیار ساده باشد. هدفگذاری تمام فعالیتهای شما، بر اساس این داشبورد صورت میگیرد.
آدرس بلاگ شخصی: سئو و بازاریابی دیجیتال