بانکداری پاریسی دوست آلمانیاش را به جشن دعوت میکند. دختر بانکدار از مرد آلمانی میخواهد قصهای تعریف کند... داستانی که مخاطبان را در قصه درگیر کرده و با خود پیش میبرد.
این داستان تا انتها شما در تعلیق نگه میدارد.
داستان دو جوان فرانسوی که در راه رسیدن به یگان خدمتی خود، شب را در مسافر خانهای اقامت میکنند. مسافرخانهای بروی رودخانه راین که صاحبش بر این باور بود که برای جلب مشتری باید نمای ساختمان سرخ باشد و ماجرایی که همچون مسافرخانه رنگ خون به خود میگیرد.
برش هایی از متن:
- فکر جنایت شاید خودِ جنایت است.
- اگر قرار باشد دنبال این بگردیم که هر کس اموالش را از کجا به دست آورده، سر از چه جاهایی که در نمیآوردیم.
این کتاب رو خوندید؟؟؟
مسافرخانه سرخ نوشته اونوره دو بالزاک | ترجمه محمد نجابتی | انتشارات ققنوس | پانوراما 4
هدیه نوروز 98 از مکتب خونه :)
امروز 10 اسفند 98
من محمد