مسألهی فلسطین و اسرائیل، نه مبارزهی مدنی، اعتراض، یا استکبارستیزیست؛ هندوستان را نگاه کنید؛ گرچه نظر آید که مبارزهی هندی علیهِ استعمارِ انگلیسی نیز نوعی اعتراض یا استکبارستیزیست، لیکن نیست. هماره و هر لحظه استعمار در ما میتواند بزید، چه اینکه استعمار خود نوعی وضعیت است، روانشناختانه و هستیشناسانه. جهانِ ویکتوریایی یک مقامِ کلیست؛ هندوستان علیهِ فلسطین، صرفاً یک طرفداری، طرفداری به مفهومِ داشتنِ طرفِ یکی، نیست. هندوستان وضعیتیست که شاید جامعهشناختی علاقه دارد بگوید وضعیتِ پسا-استعماری!
حالتِ مستعملِ ویکتوریایی، تحدیدِ پورنوگرافیک و روان-کودکمحورانه، وضعیتی نو است در خاورمیانه؛ مقاومت در عوض، عدول از وضعیت است. حرکتهای ایجابیِ اعراب، از اخوانالمسملین گرفته تا بسی دیگران، البته تجربهی شکست را داشتهاند، نه صرفاً به دلیلِ اشتباهاتِ استراتژیک بلکه تحرکاتِ انگلیسبنیانشان؛ البته روانِ ویکتوریایی هویتیابانه دغدغهی ایجابی دارد؛ بسی سریع به «حکومتورزی» میپردازد و «استراتژیک» فکر میکند. مقاومت در عوض، جریانی مرگطلبانه و ازیادطلب اگر باشد، حالتی از خروج و عدول است.
داروینیسمِ اجتماعی که معروفاً و مقبولاً به زبان افتاده، حاصلِ رمانتیسیسمِ انگلیسیست؛ داروین در مقامِ ویکتوریاییِ تاریخانگار، دستاورد دنیای ماست. «نیچه» دربابِ ارادهی قدرت در نسل، در «ارادهی معطوف به قدرت» در کتابِ سوم صحبتی بس فشرده دارد علیهِ داروین اما بهصورت پراکنده نیز در آن باب میپردازد؛ دارونیسیمِ اجتماعی فقط روحیهی روانکودکیست که هیچکاری نمیتواند علیهِ وضعیت انجام دهد. تمامِ جداول علیهِ ماست، ایجاب ارمغانِ گذرِ بشریت است.
*
راستها هماره از «اخلاق» بحث میکنند اما در آن «وضعیتپذیری» نیز میبینند؛ نگاه کنید به دغدغهی مدافعانِ اسرائیل؛ مقاومتِ ناگذیر و نامنظم، اگر تواناست صورتِ سلبی پذیرد، عدول از وضعیتِ «اخلاق» هم میشود. در هرحال فضای رسانهای، چه مردمنهاد چه دیگرنهاد و چه مدیریتنهاد، توجهی نمیتواند به وضیعتِ عینی تا صدقی داشته باشد. به عبارتِ واضحتر؛ نیروهای مقاومت صرفاً با خودِ «قدرتِ سلبی» توانا خواهند شد اسرائیل را شکست دهند.
روانِ راستها هماره به نفعِ وضعیت اگر است، این روان برخاسته است از آن است که تمدن که حدودی ایجابی دارد، در خارج از شهر به خطر میافتد؛ در یک گفتارِ ساده و بس ساده، مشکلِ اسرائیل تروریسم نیست!
خارجنشینهای فرنگیِ راستمقام تا چپِ راستی، از برونِ دیوارهای شهر میترسند؛ خاورمیانه بس برای نیروهای آمریکایی دور بود. آنها از این مرز میترسند و در نهایتِ ماجراجویی بدان وارد شدند. کودکی که به توصیهی والدیناش از محدودهی خانهشان خارج نمیشود، بازنمودِ وضعیتِ کلیِ شهر و تمدن است. اگر اسرائیلیها میترسند از خارج شدن از مناطقِ مشخص، ورودِ زمینی، دلایلِ صرفاً استراتژیک ندارد. روحیهی پورنوگرافیک نارسیستیِ شکنندهی اسرائیلیها باعث خواهد شد بیش از هرچیز از حالتی سلبی بترسند.