ویرگول
ورودثبت نام
MohamadAmin Zarinfar
MohamadAmin Zarinfar
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

چیزایی که از یه بازی ساده یاد گرفتم...

من خیلی اهل بازی کردن نیستم. از بچگی هم نبودم. نمیدونم چرا ولی حتی یادمه به ندرت کارتون هم می‌دیدم. بازی‌هایی که انجام دادم یادمه کانتر بود که فکر کنم کلا ۲هفته بازی کردم و یک بازی دیگه به نام قلعه اگر اشتباه نکنم. بازی استراتژیکی که تقریبا ۱۰ سال پیش شدیدا رو بورس بازی‌ها بود.
بگذریم...

چند وقت پیش تو این تبلیغات اپلیکیشن ها یه بازی بود که از ویدئوش خوشم اومد و و گوشیم نصب کردم.
تقریبا ۱ ماه این بازی رو گوشی من نصب بود و تقریبا تو یک بازه زمانی بودم که شرایط روحی مناسبی نداشتم و برای منحرف کردن ذهنم این بازی رو انجام میدادم.

بازی به این صورت بود که چند تا آدمک به شکل خیلی ساده‌ایی با هم مسابقه میدادن و تو باید از یک سری موانع رد می‌شدی تا بتونی زودتر از همه به نقطه پایان برسی.
ولی بعد از چند روز که سرگرمم کرده بود متوجه شدم از اون بازی ساده چند تا چیز یادگرفتم .

۱- تمرکز روی خودت
خیلی وقتا ت زندگیت شکست میخوری، چون به جای اینکه سرت تو کار و زندگی خودت باشه. داری رشد و پیشرفت و مسیر بقیه رو تماشا میکنی و به این فکر میکنی چقدر ازشون عقب موندی...

اینو زمانی فهمیدم که در حین بازی به جای اینکه به آدمک خودم توجه کنم. داشتم مسیر اون ۲ تا آدمک دیگه رو میدیدم که به کجاها دارن میرسن و تا به خودم میومدم میدیدم به یکی از موانع برخورد کردم و بازی از یک مقدار عقب‌تر مجددا شروع شده برام.

۲- نا امید نشدن از زمین خوردن(شکست)
خیلی وقتا تو زندگیت شکست میخوری و حس ناامیدی سر تا پات رو فرا میگیره و فکر میکنی حتما بازنده‌ایی و از دیگران تو زندگیت عقب افتادی ولی نباید ناامید بشی. باید بلند شی و کل تمرکزت رو بزاری رو توانایی و مهارت خودت و مسیر رو ادامه میدی. شاید برنده میدون تو باشی.

این رو زمانی فهمیدم که آدمکم به یکی از موانع بر‌می‌خورد و از ۲ تا آدمک دیگه جا می‌موند و حس من این بود که خوب، شانسی برای برنده شدن برام وجود نداره ولی سعی می‌کردم تمرکزم رو حفظ کنم و تلاش کنم برای اینکه نفر اول این بازی ۳ نفره بشم و گاهی وقتا هم این اتفاق برام می‌افتاد. چرا که اون ۲ تا آدمک دیگه هم شاید مثل من خطا میکردن و من بهشون می‌رسیدم و حتی ازشون جلو می‌زدم.

۳- داشتن اعتماد به نفس ‌بی جا (خیال راحتی بیش از حد)
یه وقتایی هست که فکر میکنی خیلی کاراتو درست انجام دادی و خیلی آدم موفقی هستی. ولی تو همین لحظه است که اعتماد به نفست باعث میشه زمین بخوری.

اینو زمانی فهمیدم که بر حسب اتفاق یا مهارت از آدمک‌های دیگه جلوتر بودم و درست زمانی که خیالم راحت بود که نفر اول قراره بشم با انجام یک اشتباه و یا تعلل بیش از حد یکی از آمکها ازم جلو میزد و من به جای اینکه نفر اول باشم، نفر دوم یا سوم می‌شدم.

فکر میکنم زندگی هم مثل همین بازی باشه و دقیقا این اتفاق‌ها برای زندگی شخصی هر کسی میتونه اتفاق افتاده باشه ولی مهم اینه نحوه عملکردت در حین این شرایط به چه شکلی هست.
نحوه عملکرد تو، تو این بازی میتونه سرنوشتت رو تغییر بده....

بازییادگیریپیشرفتشاید درسی از درس های زندگیتجربه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید