این نوشته رو از روی سایت شخصی خودم کپی کردم و اینجا گذاشتمش. برای خوندن اصل مقاله اینترنت دنیا را امن تر از قبل کرده است کلیک کنید.
من جزء کسانی هستم که در عین استفادهی مداوم از اینترنت و شبکه های اجتماعی دیجیتال، همیشه در حال گلایه از اغواگری آن و افسوس بابت زمان هایی هستم که در فضای دیجیتال هدر داده ام. بارها به کتابها و مقالات مختلف مراجعه کرده ام و راهکارهای متفاوتی را نیز امتحان کرده ام. ولی همواره در آخر باز دل به افسونگری اینترنت باختم و باز روز از نو، اینترنت از نو.
چند روز قبل و اگر درست یادم باشد حین دیدن مستندی که در ارتباط با کشتار وسیع مردم در جنگ جهانی دوم بود به یکباره به ذهنم رسید که مدتهاست از اینگونه قتل عامهای وسیع وحشیانه - آنگونه که در تاریخ و در ارتباط با حکام خونریز استبدادگر خواندهایم - خبری نیست. قبول دارم که هنوز هم جنگ هست و هم کشتار مردم بیگناه و معترض. اما با وسعتی بسیار کمتر از گذشته. این روزها کشتهها و مجروحین یک اعتراض مدنی در کشورهای (واقعا) دموکراسی-محور، از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمیکند و حتی تمامیتخواه ترین حکومتهای اقتدارگرا هم نمیتوانند تمام و کمال و آنطور که میخواهند و میپسندند؛ آدم بکشند. چه خوب! اما ماجرا از چه قرار است؟
من در این ارتباط کارشناس یا متخصص نیستم. اما تصور میکنم امکان انتقال اخبار و اطلاعات به صورت سریع و وسیع از عوامل اصلی موثر در ایجاد این خوشبختی است و این امکان خود ثمرهی اینترنت و به طور ویژه شبکههای اجتماعی دیجیتال و گوشیهای هوشمند امروزی است. لااقل برای من و همهی همنسلان من که فرزندان دورهی گذار به اینترنت هستیم و طبیعتاً میتوانیم دورهی قبل و بعد از ورود اینترنت را مقایسه کنیم؛ این تأثیر کاملاً قابل درک است. هنوز هم دوران تکصدایی تلویزیون ملی و روزنامههای کاغذی به عنوان تنها مرجع دریافت اطلاعات را کاملاً به یاد دارم. در آن زمان بسیار ساده میشد ذهن مردم را مهندسی کرد. رسانهها محدود و تنها در اختیار صاحبان قدرت و ثروت بود. اگر کمی دقیق تر به مردمِ دوران پیش از اینترنت در همین ایران خودمان خیره شویم؛ درمییابیم که بسیار مطیعتر و حرفگوشکن تر از مردم این روزها بودند. سرشان به سریال اوشین و آینه و مسابقه محله گرم بود و در بهترین حالت اخبار را هم از طریق تلویزیون و روزنامههایی که همه یک حرف مشترک میزدند دریافت میکردند. اگر هم با معترضی برخورد میشد و یا احیاناً کشته میشد؛ خبر به مردمِ از همه جا بیخبر نمیرسید که خدای ناکرده ناراحت شوند یا اعتراضی بکنند.
با کمی دقت در همین بیست سال اخیر (از سال ۷۸ تا ۹۸) میتوان فهمید؛ بین دسترسی مردم به اینترنت و اعتراضات خیابانی آنها یک همبستگی قابل درک وجود دارد و هرچه این دسترسی بیشتر شده است؛ وسعت و عمق اعتراض و مطالبهگری مردم هم افزایش یافته است.
اگر کمی به تاریخ معاصر جهان هم نگاه کنیم؛ این تأثیر را قابل درک میبینیم. چند دیکتاتور پر قدرت عرب تنها ظرف چند سال و با بهارهای عربی حاصل از اینترنت و شبکههای اجتماعی دیجیتال سرنگون شدند؛ درحالیکه نتوانستند قبل از سرنگونی شان آنقدر که برای بقایشان لازم میدانستند؛ معترضان را بکشند. اما چرا؟ همین اتفاقات را مقایسه کنید با هولوکاست که تنها ۸۰ سال قبل (۱۹۴۲) روی داد. میلیون ها نفر در آن کشته شدند.در حالیکه حجم مدارک و تصاویر باقیمانده از آن با یک اعتراض خیابانی سادهی این روزها نیز برابری نمیکند. آیا اطمینان حکومت ها از عدم افشای واقعیت باعث نمیشد خیلی ساده تر و وسیع تر از امروز مخالفانشان را به خاک و خون بکشند؟
امروز گوشیهای هوشمند دیجیتال که امکانات تهیه انواع اطلاعات (عکس، فیلم، متن و صدا) در لحظه، به صورت همراه و با بهترین کیفیت را دارد؛ در کنار وجود اینترنت و شبکههای اجتماعی دیجیتال که امکان ارسال و دریافت محتوا را به سادهترین شکل ممکن میسر کرده؛ از هرکدام از ما یک خبرنگار تمام عیار حاضر در صحنه ساخته است. و این یعنی بیشمار خبرنگار غیر قابل کنترل که باعث میشوند تقریباً هیچ اتفاق اجتماعی قابل سانسور نباشد و امکان جعل اخبار و تاریخ توسط حکومت ها را به حداقل ممکن برسد (اخبار جعلی همچنان ساخته میشود اما با وجود بیشمار روایت از یک اتفاق، این اخبار دیگر به سادگی پذیرفته نمیشود). با وجود قابلیت ارسال ویدئو به صورت Live بین زمان یک اقدام مجرمانه و رسیدن خبر آن به کل دنیا هیچ و "دقیقا هیچ" فاصله ای نیست. و تنها راه باقی مانده (آن هم به صورت موقتی )برای حکومتها در چنین شرایطی قطع اینترنت است که حتم دارم این کار هم تا همیشه امکانپذیر نخواهد بود.
در انتها لازم است بیان کنم که ممکن است تصور شود تلویزیون و علی الخصوص شبکه های خصوصی ماهوارهای هم میتوانند چنین اطلاع رسانیهایی را انجام دهند؛ اما من مخالفم! تعداد این شبکهها و به تبع تعداد روایات آنها از واقعیت بسیار محدود است . اما وقتی از اینترنت و شبکه های اجتماعی حرف میزنیم؛ دیگر خبری از هیچگونه تک صدایی نیست. اینجا به تعداد کاربران اینترنت و بالاخص شبکه های اجتماعی دیجیتال، خبرنگار مستقل وجود دارد. افرادی که بدون اینکه بابت خبررسانی پول بگیرند و لذا بخواهند مقاصد صاحب رسانه را فریاد بزنند؛ از یک واقعیت حرف میزنند. بیشمار روایت از بیشمار فرد که باعث میشود حقیقت تا حد زیادی عیان شود.
شاید اگر بعضی از حکومتها خبر داشتند که اینترنت چنین توانی دارد هیچگاه با روی خوش از آن استقبال نمیکردند و ترجیح میدادند مردمشان از اینترنت محروم باشند تا اینکه بخواهند از آن برای برملاکردن واقعیت حکومتها استفاده کنند. اما امروز دیگر برای این چنین تصمیم گیریها خیلی دیر شده. برای یکبار هم که شده خوش به حال ما.