عکاس و فیزیوتراپیست؛ مدرس عکاسی | علاقهمند به نگارش نقد سینمایی، برگزاری رویدادهای هنری و تولید محتوای آنلاین | کانال تلگرام: closeup_melody@ | وبسایت: photographymohseni.ir
نقد و بررسی فیلم میان ستاره ای (Interstellar) - تو روح من بودی!
سلام دوستان عزیز؛ امیدوارم خوب و سرحال باشید
امروز با مقاله نقد و بررسی کامل فیلم میان ستاره ای همراهتان هستم و قصد دارم به موشکافی این فیلم فوق العاده بپردازم. مطالعه این مقاله، به احتمال زیاد میتواند درک و دریافت شما از فیلم را ارتقاء دهد؛ پس با من در این نوشته نقد و بررسی، همراه باشید...
فیلم اینتراستلار، یکی از شاخصترین آثار دهه گذشته، نزد سینما دوستان بود؛ مخصوصا که برای مدتی طولانی، فیلم علمی تخیلی خوبی و با موضوع سفرهای فضایی، ساخته نشده بود. این فیلم به یاد ماندنی را میتوان از جنبههای فرم سینمایی، محتوا و از دیدگاه علمی، بررسی کرد. در این مقاله تمرکز بنده، بیشتر بر روی بررسی فرم سینمایی اثر هست؛ گرچه گریزی به بقیه مباحث هم خواهم زد...
نقد و بررسی فیلم اینتراستلار از دیدگاه فرم سینمایی:
**تنها قسمتهایی از این مقاله، داستان فیلم را لو میدهد. پس اگر فیلم را ندیدید، فعلا با خیال راحت مطالعه کنید و هنگامی که به هشدار بخشهای حاوی اسپویل رسیدید، از خواندن آن بخش خودداری کنید...
کارگردانی:
شاید بتوان کارگردانی این فیلم را، مهمترین نقطه قوت آن دانست.
کریستوفر نولان که قبلا توانایی بالای خود را در داستان پردازی و تخیل نشان داده بود، در این فیلم هم خوش درخشید و عملکردی بیادماندنی از خود برجای گذاشت.
برای افزایش هرچه بیشتر جذابیت فیلم، نولان از تکنیکهای سینمایی متعددی استفاده کرده که در ادامه به برخی از آنها، اشاره میکنم:
- 1- او از چرخش سفینه استقامت برای ایجاد نماهایی خلاقانه، کمک گرفته و در چندین صحنه، از نورپردازی متغییر و چرخان استفاده میکند. همین امر، جذابیت بصری فیلم را تا حد زیادی، افزایش میدهد:
- 2- در Interstellar، پالتهای رنگ، به خوبی انتخاب شدند و شاهد استفاده از رنگهایی هماهنگ و متناسب با یکدیگر و البته هماهنگ با اتمسفر فیلم، هستیم:
- 3- کریستوفر نولان در فیلم Inception، با ساختن صحنهای که جهتِ جاذبه میچرخد، نشان داده بود که تجسم فضایی بسیار قویای دارد. در اینتراستلار هم شاهد هوش بالای نولان در تجسم فضایی هستیم؛ مثلا صحنهای که سفینهی رنجر، قصد دارد به سفینه استقامت -که با سرعت بالایی میچرخد- متصل شود را بهیاد میآورید؟ در آن لحظات، از دید دوربین متصل به بدنه سفینه، میبینیم در حالی که سرعت چرخشِ نورِ ستاره ثابت میماند، سرعت چرخش نسبی رنجر، کاهش مییابد. پیشنهاد میکنم چند بار و با دقت، به تماشای این دقایق فیلم بنشینید تا بهتر متوجه نبوغ نولان در ایجاد چنین صحنههایی شوید.
نولان تلاش کرده که در ساخت اینتراستلار، تا جای ممکن، از پرده سبز و جلوههای ویژه کامپیوتری، دوری کند. به همین دلیل برای ساخت مواردی مثل سفینه استقامت، سفینه رنجر، رباتها، فضاسازی سیارات، ساختار مکعب پنجبعدی سیاهچاله و... بیشتر از ماکت و لوکیشنهای واقعی استفاده کرده تا پرده سبز و انیمیشن! به چند تصویر از پشت صحنه فیلم و عدم استفاده زیاد از جلوههای ویژه کامپیوتری، دقت کنید:
به نظر شما، چرا اینقدر بر روی عدم استفاده از پرده سبز، تاکید دارم؟
زیرا همین کار -با آنکه بودجه ساخت فیلم را افزایش داده- باعث ایجاد صحنههایی واقعگرایانه شده که از بار تخیلی بودن فیلم، میکاهد؛ درنتیجه میتوانیم راحتتر با صحنههای فیلم ارتباط برقرار کنیم. مطمئنا اگر این صحنهها با تکنیک پرده سبز و به شکل انیمیشنی ساختهمیشدند، تصاویر حالتی مصنوعی میگرفتند و جذابیت فیلم، کاهش چشمگیری پیدا میکرد.
در مجموع، عملکرد نولان در چیدن میزانسنها و بازی گرفتن از بازیگرها، قابل تحسین هست و اشکالات کمی به کار او، وارد میباشد.
فیلمنامه:
گرچه ایده اصلی فیلمنامه (سفر به فضا برای نجات جان انسانهای زمین) ایدهای تکراری است، اما به لطف عملکرد تحسین برانگیز برادران نولان، در زمینههای مختلف، از همین ایده تکراری، فیلمی جان دار و البته غیر کلیشهای پدید آمده.
این فیلم، در زمینه دیالوگ نویسی، به خوبی ظاهر شده و همین امر، باعث میشود داستان فیلم، به شکلی روانتر پیش برود. به عنوان مثال، صحبتهایی که «برند» درباره عشق میکند، به شکلی فوقالعاده منظور نویسنده را منتقل میکنند.
همچنین برخی صحبتها برای ایجاد آشنایی با محیط فیلم، به شکل برنامههای مستند، وارد فیلم شدهاند تا در ابتدا به مخاطب القاء شود با داستانی واقعی سروکار دارد و از شدت بخشهای تخیلی، کاسته شود.
علاوه بر اینها، داستان اینتراستلار از ریتم بسیار خوبی برخورددار است؛ به شکلی که فیلم هیچگاه دچار افت ریتم نمیگردد. زیرا نویسنده، با عملکردی هوشمندانه و در بهترین زمان ممکن، حوادث سیاره میلر و دکتر مان را در فیلم قرار داده تا داستان را از افت ریتم، نجات دهد و بینندگان فرصت ترک صندلیشان را نداشته باشند.
در مجموع، فیلم بین ستاره ای، از فیلمنامه بسیار خوب و خلاقانهای برخورددار است که از نقاط قوت آن به حساب میآید؛ اما پایانبندی، میتوانست بهتر باشد.
فیلمبرداری، تدوین و صداگذاری:
اینتراستلار، در زمینههای فنی از جمله فیلمبرداری، تدوین و... در سطح بسیار بالایی قرار دارد و این امر، نشان دهنده هماهنگی بالا بین کریستوفر نولان و گروه فنی فیلم هست.
برای اینکه بهتر متوجه نبوغ سازندگان فیلم در زمینههای فنی شویم، سکانس سیاره دکتر مان را بررسی میکنیم:
*در طی فیلم و همین سکانس، شاهد چند تنظیم قاب اصولی و بهموقع هستیم؛ مثلا:
- 1- در این لحظات، چندین دفعه از تکنیک دوربین متصل به سوژه، استفاده شده. با این کار، بار هیجانی و تعلیقی فیلم افزایش مییابد و از یکنواختی آن، جلوگیری میشود. همچنین اگر دوربین به بدن کاراکتری متصل باشد، در شخصیت پردازی آن کاراکتر نیز تاثیر دارد؛ زیرا نسبت به فرد حس نزدیکی میکنیم:
- 2- در این سکانس و مخصوصا در صحنه درگیری، به خوبی از نماهای کلوزآپ و لانگشات استفاده شده تا حس مورد نظر کارگردان، به بهترین نحو ممکن، منتقل شود:
*تدوین فیلم و همین سکانس، در سطحی تحسین برانگیز انجام شده و در مواقع لازم، به ایجاد حس تداوم در فیلم و حفظ تمرکز نگاه مخاطب توجه گردیده و شاهد تدوینی فنی هستیم. مثلا در همین سکانس برای چند دقیقه، تدوین موازی 3 لوکیشن، به بهترین شکل انجام میشود و دائما بین لوکیشنهای درگیری، دکتر برند، رامیلی و مورف کات میخوریم!
*صداگذاری فیلم بسیار قابل توجه است و برای ایجاد صداهای مختلف، خلاقیت بسیاری به کار گرفته شده. مثلا برای ایجاد صدای راه رفتن رباتها، از صدای راه رفتن فردی با کفش آهنین، استفاده شده! در مقالات بعدی، بیشتر درباره پشت صحنه فیلم و مخصوصا عملیات صداگذاری آن صحبت خواهم کرد.
*جلوههای ویژه فیلم هم در اکثر لحظات، عملکردی خارقالعاده دارند. اما در اجرای وضعیت بیوزنی، میتوانستند بهتر عملکنند. مخصوصا در صحنه داخل سیاهچاله، حرکات کوپر، چندان مطابق با قانون اول نیوتون نیستند!
میتوان فیلمبرداری، تدوین و صداگذاریِ بین ستارهای را از نقات قوت مهم آن محسوب کرد
بازیگری:
فیلم بین ستارگان، در زمینه بازیگری حرفهای زیادی برای گفتن دارد و در این زمینه، بسیار قوی ظاهر شده. مخصوصا «متیو مک کاناهِی» (تلفظ اسمش چقدر سخته!) که به شکلی فوقالعاده و تحسینبرانگیز ایفای نقش کرده. او با به کارگیری مواردی مانند: تغییر لحن صحبت، حالات چهره، حرکات زبان در دهان و... سطح بازی خود را یک سر و گردن، بالاتر از بقیه بازیگران، کشیده.
بعید میدانم پس از تماشای فیلم، بازی او را در صحنه «چک کردن پیامها، پس از 23 سال» فراموش کنید؛ زیرا نورپردازی متغیر و موسیقی متن بینظیر هم همراه بازی کمنظیرش میشوند و صحنهای فراموش نشدنی را میسازند:
بازیگران فرعی هم به طور کلی، بازی قابل قبولی ارائه دادند، مخصوصا «آن هاتاوی» در نقش «آمیلیا برند» و «مَت دیمون» در نقش «دکتر مان».
*البته از عملکرد بازیگر دوران کودکی مورف، راضی نیستم؛ چون در بسیاری از صحنهها، حالات چهرهاش کاملا مصنوعی بود.
در مجموع میتوان بازیگری فیلم بین ستارهای را از نکات مثبت فیلم دانست.
موسیقی متن:
اگر بخواهم صحبت را کوتاه کنم؛ باید بگویم:
موسیقی متن فیلم اینتراستلار، در یک کلام، «شاهکار» هست و برای من، یکی از بهترین موسیقی متنهایی هست که میشناسم...
آهنگساز این فیلم، یعنی هانس زیمر، ملودیِ موسیقی متن را به شکلی متفاوت با دیگر فیلمهای علمیتخیلی هالیوود نوشته. زیرا او، در زمان ساختن آهنگ فیلم، اطلاعی از موضوع فضایی و علمی تخیلی آن نداشته و به همین دلیل، موسیقیای متفاوت با آثار قبلی این ژانر، خلق کرد. همین تفاوت، تاثیر زیادی در غیرکلیشهای شدن فیلم دارد.
صدای ساز ارگ کلیسا، به عنوان ساز اصلی در اکثر قطعات آلبوم، به گوش میرسد. معمولا از این ساز در تنظیم موسیقی فیلم، استفاده نمیشود؛ مخصوصا در فیلمهای علمی تخیلی! اما برخلاف انتظار، این ساز به خوبی بر فضای آهنگها و فیلم نشسته و ما را میخکوب میکند.
ملودی فیلم بین ستاره ای، ریزهکاریهای بسیاری دارد. مثلا در قطعه Coward، کد یک کد مورس قرار گرفته که ترجمهاش میشود: stay (ترجمه: بمان). این حد از دقت به جزئیات، در نوع خودش بسیار قابل توجه هست.
موسیقی Interstellar نقش بسیار مهمی در اثرگذاری لحظات فیلم دارد و به خوبی در ایجاد بار احساسی و یا القای اضطراب، عمل میکند. به بیان دیگر، ملودی هانس زیمر، قسمتهای اوج فیلم را باری دیگر، به اوج میرساند!
توضیح بیشتری درباره موسیقی متن شنیدنی این فیلم نمیدهم. شنیدن این قطعات از آلبوم فیلم اینتراستلار را شدیدا توصیه میکنم:
1- Day one dark
2- Day one
3- Mountains
4- Stay
برای خستگی در کردن از خواندن مقاله، پیشنهاد میکنم ویدئوهای زیر را از تک نوازی پیانو و گیتارِ ریتم اصلی موسیقی متن اینتراستلار، تماشا کنید و پس از نوازش روحتان، در ادامه این مقاله نقد و بررسی، همراه من باشید:
کاور پیانو:
کاور گیتار آکوستیک 12 سیم:
**توجه: از اینجا به بعد، داستان فیلم اسپویل میشود. اگر فیلم را ندیدید، از خواندن دو قسمت بعدی صرف نظر کنید و مستقیما به بخش آخر (یعنی جمعبندی) بروید...
.
.
.
محتوا و مفهوم فیلم اینتراستلار (حاوی اسپویل) :
این فیلم، برای من، سرشار از مفاهیم و پیامهای گوناگون بود. البته میتوان دهها برداشت مختلف از هدف اصلی فیلم داشت که هر کدام در حد خود، منطقی و قابل احترام هستند. در ادامه، صرفا «نظر و دریافت شخصی» خود را درباره بخش محتوا و مفهوم فیلم بیان میکنم و لازم به ذکر نیست که الزاما با این مفاهیم، موافق نیستم؛ بلکه صرفا آنها را بیان میکنم:
کریستوفر نولان، تاکید بسیاری بر مفاهیمی مانند فداکاری و عشق داشت. دیدیم که کوپر و بقیه فضانوردان (غیر از دکتر مان)، چگونه برای نجات نسل انسان، فداکاری کردند.
همچنین شاهد بودیم که نظر کوپر، درباره عشق تغییر کرد؛ زیرا او در اواسط فیلم، برند را برای اتکای به عشق، سرزنش میکرد؛ اما در سکانسهای پایانی و داخل سیاهچاله، به کمک «عشق» موفق به برقراری ارتباط با دخترش شد. در انتها هم به دنبال عشق رفت و برای دیدن برند، راهی فضا شد.
اما بهنظر من، فارغ از این مفاهیم، هدف اصلی نولان این بود که بگوید: «خدای انسانها، نسخه پیشرفته خود نسل بشر هستند؛ همانهایی که میتوانند از حد و مرزهای درک فعلی عبور کنند و به موجوداتی 5 بُعدی تبدیل شوند که توانایی کنترل سیاهچالهها را هم در اختیار دارند».
راستی شما چه پیامی از این فیلم، برداشت کردید؟ حتما در کامنتها، دریافتتان را به اشتراک بگذارید..
بررسی فیلم بین ستاره ای از دیدگاه علمی (حاوی اسپویل) :
هماهنگیهای علمی اینتراستلار:
مشخصا برادران نولان، در ساختن فیلم خود از نظر دانشمندان علم فیزیک، کمک گرفتند؛ زیرا توانستند بهخوبی، مفاهیمی مانند کرمچاله، نظریه نسبیت (تغییر میزان گذر زمان با تغییر میدان گرانشی) و سیاهچاله را در فیلم خود قرار دهند. مثلا به تشابه تصویر سیاهچاله فیلم بین ستارهای و با تصویر واقعی سیاهچاله که چند وقت پیش گرفته شده، دقت کنید:
*سفینههای Interstellar، ساختار کلی آنها و تجهیزات فضانوردی هم فاصله زیادی با واقعیت ندارند.
*در مورد ساختار مکعب 5 بعدی، نمیتوان نظر داد، زیرا ما چیزی از داخل سیاهچاله نمیدانیم، پس نمیتوان این تخیل نولان را اشتباه شمرد.
ایرادات علمی و منطقی اینتراستلار:
چند ایراد هم به موارد علمی فیلم وارد هست، از جمله:
- 1- اگر کوپر مدتی حدود یک ربع را در پشت افق رویداد سیاهچاله گذرانده، باید مدتی برابر با صدها هزار سال یا حتی میلیونها سال بر روی زمین، میگذشت. زیرا اگر فرض کنیم، فردی به درون سیاهچالهای شیرجه میزند و ما از فاصله نسبتا دوری این حرکت را تماشا کنیم؛ از دید ما، فرد تقریبا بیحرکت میشود. گویی زمان برای اون متوقف شده؛ ولی به این مورد در فیلم توجه نشده.
- 2- رنجری که کوپر با آن به داخل سیاهچاله رفت، باید تغییر شکل میداد و به شکل اسپاگتی در میآمد؛ اما چنین چیزی در فیلم نشان داده نشد. حتی خود کوپر هم نباید از ورود به سیاهچاله، جان سالم به در میبرد.
- 3- اگر انسانها در حال نابودی هستند، پس چطور توانستند نجات پیدا کنند تا بعدا با ایجاد آن ساختار پنجبعدی، به کوپر برای نجات بشریت کمک کنند؟ (البته در پاسخ به این مورد میتوان گفت: انسانهای کلونی دکتر برند، توانستند ساختار مکعب 5 بعدی را ایجاد کنند تا انسانهای روی زمین هم نجات پیدا کنند و گذشته، تغییر کند).
- 4- اولین بار،کوپر چگونه وارد این قضایا شد؟ چون در فیلم دیدیم که خود کوپر، با ارسال مختصات جغرافیاییِ مقر ناسا، خودش را وارد این قضایا کرد و یک چرخه را به وجود آورد؛ اما این چرخه، باید شروعی داشته باشد و در غیر اینصورت، به چرخهای ازلی و بدون آغاز میرسیم که منطقی نیست.
*برای لذت بردن از فیلم Intersellar باید در عمقی معین به کند و کاو آن بپردازیم. یعنی اگر بخواهیم به شکلی سطحی به فیلم بنگریم، فیلم را فاقد ارزش و محتوا میدانیم و اگر بخواهیم خیلی زیاد به عمقاش نفوذ کنیم، به چند پارادوکسِ آزاردهنده میرسیم که مانع لذت بردن از فیلم میشوند.
*منظورم از بیان این 4 مورد، تلاش صرف برای ایراد گرفتن نیست! بلکه میخواهم بگویم وقتی با فیلمی علمی-تخیلی سر و کار داریم، با پارادوکسهایی هم مواجه میشویم. پس از این جانب، ایراد چندانی به کار برادران نولان، وارد نیست...
راستی اگر میخواهید بیشتر درباره موارد علمی موجود در فیلم بین ستارهای اطلاعات داشته باشید، پیشنهاد میکنم این مقاله را مطالعه کنید:
در انتها، میتوان گفت اینتراستلار در برخی زمینهها، به مباحث علمی پایبند بوده ولی در زمینههایی دیگر، دارای اشکالاتی علمی هست که البته اجتناب از آنها بسیار سخت و یا حتی غیر ممکن به نظر میرسد...
.
.
.
*از اینجا به بعد، داستان فیلم اسپویل نمیشود؛ با خیال راحت مطالعه کنید...
جمعبندی:
فیلم Interstellar ، فیلمی است ارزشمند و در خور توجه که سرشار از ایدههای خلاقانه میباشد. این فیلم در اکثر زمینههای سینمایی، به شکلی موفق عمل میکند، اما در زمینههای علمی، دارای اشکالاتی هست که به فیلم ضربه میزنند.
نقاط قوت:
- فیلمنامه خلاقانه
- کارگردانی فوقالعاده
- جلوههای ویژه قوی
- فیلمبرداری، تدوین و صداگذاری بسیار عالی
- بازیگری فوقالعاده
- موسیقی متن شاهکار
نقاط ضعف:
- عملکرد بازیگر نقش کودکی مورف، چنگی به دل نمیزند
- ایجاد بیوزنی و حرکات بیوزنی، تا حدی مصنوعی هست
- چند گاف علمی و پارادوکس زمانی
- پایانبندی فیلم، بیشتر فانتزی بود تا علمی
در نهایت و با درنظر گرفتن تمام مطالب گفته شده، به این فیلم نمره 8/4 از 10 را اختصاص میدهم و تماشای آن را به تمام عزیزان، پیشنهاد میکنم. فراموش نکنید که برای درک کامل فیلم، باید حداقل 2 یا 3 بار آن را تماشا کنید :)
ممنون که در این نوشته طولانی، همراه من بودید؛ امیدوارم این مطالب، برای شما مفید بوده باشند.
راستی نظرشما درباره فیلم Interstellar چیست؟ کدام بخش از آن را بیشتر دوست دارید؟
حتما هم نظرتان را درباره این نوشته، در کامنتها به اشتراک بگذارید و اگر از نظرتان مفید بود، بیان کنید تا بنده هم خوشحال شوم.
اگر هم هر ایرادی در مقاله دیدید، با بیان کردن آن، به بهتر نوشتن بنده، کمک کنید...
پ.ن1: در این مدت تقریبا دو ماهه که همراه شما عزیزان بودم، مطالب بسیاری آموختم و حس میکنم در زمینههای بسیار زیادی، نسبت به دو ماه قبل، پیشرفت داشتهام و از این بابت از تمام دوستان عزیزم، سپاسگزارم. اما ناچار هستم به منظور آماده شدن برای آزمونی سرنوشتساز(!)، از الان تا اول شهریور، مقاله جدیدی منتشر نکنم (البته مسابقه آقا دست انداز، استثناء هست)؛ ولی هر از گاهی به این مکان دوستداشتنی میآیم تا مطالب دوستان خوبم را دنبال کنم...
پ.ن2: از کاربر عزیز «در یک اسم نمیگنجم» بابت راهنمایی بنده در زمینه علمی فیلم، بسیار ممنونم.
-شاد و سلامت باشید-
اگر به دنیای فیلم و سینما علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنم مطالب زیر را از دست ندهید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
روشناییهای شهر⚘
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم به وقت شام
مطلبی دیگر از این انتشارات
تو رو به هر کی می پرستی قسم:بیا و یه کم شکّ کن!