نیمکت اندیشه
نیمکت اندیشه
خواندن ۱۶ دقیقه·۶ ماه پیش

گزیده ای از سخنان امام خمینی (ره) در خصوص تهذیب و تزکیه نفس

این نوشتار شامل سخنان امام خمینی (ره) در مورد تهذیب و تزکیه نفس می باشد. البته نویسنده نیز جملاتی در متن درون پرانتز گنجانده است.

انسان این گونه خلق شده است: غیر متناهی در شهوت، غیر متناهی در غضب و غیر متناهی در خودخواهی

کمال گرایی برای رسیدن به خدا در انسان وجود دارد.

قلب انسان وقتی آرامش پیدا می کند، وقتی اطمینان پیدا می کند که "به خدا برسد" خودشان ملتفت نیستند که نفس توجه به کمال مطلق دارد. و به دنبال کمال مطلق می گردد. منتها کمال را گم می کند. شخصی فکر می کند علم کمال مطلق است و به دنبال علم می رود دیگری فکر می کند کمال مطلق در قدرت است، به دنبال آن می رود.

همه اینهایی که در دنیا دست و پا می زنند دنبال این هستند که به کمال مطلق برسند. یعنی همه دنبال این هستند که خدا را پیدا کنند اما خودشان متوجه نیستند.

وقتی یک انسان درست شود می تواند کل دنیا را درست کند

یک انسان فاسد شود کل دنیا را می تواند خراب کند.

ضرر انسان تربیت نشده (تهذیب نفس نکرده) از شیطان و حیوانات درنده نیز بیشتر است

تهذیب نفس یعنی اصلاح خود، ترک رذایل اخلاقی یعنی شهوت و غضب و اخلاف فاسد و قبیح را از خودت دور کن.

باید تزکیه شویم تا بتوانیم از نور الهی و نور قرآن بهره ببریم.

خودتان را تربیت کنید. تزکیه کنید.

چشم و گوش و نفس و هر چه در اختیار شماست را از شیطانی به الهی تبدیل کنید.

همه جهاد ها از جهاد با نفس شروع می شوند.

جهاد سازندگی، انسان تا خودش را نسازد نمی تواند دیگران را بسازد.

برای پیروزی سایر جهاد ها باید ابتدا در جهاد با نفس که جهاد اکبر است پیروز شوید.

تهذیب کنید نفس خودتان را و حب دنیا را از نفس خود خارج کنید.

تمام خطاها از حب دنیاست.

ابتدا باید انقلاب باطنی رخ دهد و نفوس تغییر کنند تا بعد انقلاب در خارج از نفوس رخ دهد.

علوم معنوی اسلام شامل: اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله که جهاد اکبر است باید در جامعه تدریس شود.

اگر فکر کنی که من دارای این پست و مقام هستم و باید از من اطاعت کنند یعنی هنوز خودت را اصلاح نکرده ای.

پاسداری از خودتان و از نفستان نیز بکنید. پاسداری از اسلام کافی نیست.

سر منشاء کمالات وارستگی از تعلقات دنیوی است.

مومن از اولیاء و انبیاء تبعیت می کند و به نور وصل می شود و کافر از طاغوت پیروی می کند و از نور دور و داخل ظلمت می شود.

مدعیان ایمان زیاد هستند ولی مومنین اندک هستند.

ریاست طلبی، خودخواهی و خودبینی برود. اینها موانع سیر و سلوک و جهاد اکبر هستند.

باید تزکیه شود تا نفس از الودگی ها پاک شود و بتواند نوری که تنزل پیدا کرده یعنی کتاب و حکمت را درک کند.

قران نور است و کسی که در پشت حجاب هوای نفس است نمی تواند قرآن را درک کند.

وضع روحی همه انسانها این گونه است که تا یک استغنا پیدا می کنند (به جایی می رسند و یا ثروتی بدست می آورند) طاغوت می شوند و سرکشی می کنند. و فرعون طاغی بود.

اگر تزکیه رخ ندهد علم اثر سوء بر فرد می گذارد.

جهاد اکبر جهاد بزرگ است که انسان با نفس طاغوتی خودش مبارزه می کند و به دنبال جهاد اکبر همه فضیلت ها می آیند.

سوره شمس ایه 9-10 می فرماید که کسی سعادتمند می شود که تذهیب و تزکیه کند. و قوانین و سیاست ما باید براساس این باشد.

تربیت از تعلیم بالاتر است.

(نویسنده: تزکیه از عمل مهمتر است. ایا معاویه و عمر و عروعاص علم نداشتند. تا حدودی داشتند اما تزکیه نداشتند.)

بزرگترین دشمن انسان، خود انسان است.

تمام علوم شرعی برای رسیدن به معرفت الله و توحید قلبی است.

باید مراقب باشی که اشتغال به علم تو را از خدا دور نکند.

امیر المومنین در جنگ بود و جواب سوال کننده را داد.

باید در نماز به خدا فکر کنی و بیاد او باشی.

معنی ایات قرآن را تنها کسانی می دانند که عالم (راسخ در دین) و مطهر باشند.

علمی که نورانیت می آورد بر هرقلبی وارد نمی شود. و لازمه در یافت این نور، زحمت و ریاضت است.

باید در تهذیب نفس و دوری از رذایل اخلاقی و تقویت فضایل اخلاقی مانند کسب علم کوشا باشی.

(نویسنده: پس باید لیستی از فضایل اخلاقی و رذایل اخلاقی تهیه کنی. و آنها را بشناسی و تصمیم بگیری که در خودت تغییر ایجاد کنی.)

پاداش اخروی بهتر از دنیوی است. زیرا در دنیوی باز باید بابت توفیقی که بهت داده شده است پاسخگو بشی ولی اخروی خیر.

اگر اختلافی رخ دهد بخاطر دنیا است. شیطان اختلاف می اندازد. دین که اختلاف ندارد. اگر همه انبیاء بیایند با هم اختلاف پیدا نمی کنند.

شیطان ارام ارام منحرف می کند.

در مقابل استعمار با حب نفس و حب جاه و کبر و غرور نمی توان ایستادگی کرد.

برای اسلام تلاش کنید تا برای اسلام فدا شوید. نیت این باشد.

شما موظف هستید که خود را بسازید و انسان کامل شوید.

شما جوانان باید اراده خود را قوی کنید تا بتوانید ایستادگی و مبارزه کنید.

همراه علم باید تعهد و تزکیه باشد وگر نه محصول دانشگاه باعث فساد جامعه می شود.

محصول دانشگاه باید متعهد به خدمت به این کشور باشد.

اگر پرورش نباشد نتیجه می شود تحصیل کرده هایی که فقط برای منافع شخصی خود کار می کنند.

اگر در دانشگاه فقط علوم آموزش داده شود و اخلاق و تهذیب نفس رخ ندهد این فایده که ندارد هیچ ضرر هم دارد.

تلاش کنید روی نفس خود کار کنید که وقتی از دانشگاه خارج شدید انسانی باشید که هم دارای معلومات است و هم امانتدار است.

گناه عالم (دانشمند دینی) برای جامعه بسیار ضرر دارد. لذا هفتاد گناه جاهل پذیرفته می شود و بعد یک گناه عالم.

اگر نفوس تطهیر و تزکیه نشوند علوم اثر سوء می گذارند.

تمام ادیان باطله توسط دانشمندان اختراع شده اند.

نبود اخلاق اسلامی در عالم باعث صدمه روحی می شود. صدمه روحی بسیار مضرتر از صدمه جسمی است.

استاد دانشگاهی که تربیت معنوی و اسلامی نداشته باشد خروجی اش می شود فساد.

آموزش باید صحیح باشد یک آموزش وقتی مفید است که تزکیه باشد. تا تربیت روحی و اخلاقی باشد.

تهذیب نفس در جوانی راحت تر است چرا که انسان این فضایل اخلاقی را به صورت عادت در نفس و روح ذهن خودش نهادینه می کند.

برای تهذیب نفس نیاز به اراده قوی و تصمیم گیری و اجرای تصمیم اراده شده علیه نفس و قوای نفسانی است.

در پیری اراده سست می شود و در مقابل قوای نفسانی قدرت کمتری دارند و کار بسیار سخت می شود.

روح انسان در جوانی انعطاف پذیر تر است و استعداد شکل گیری بهتری دارد.

انسان موجودی است که اگر کنترل نشود و تربیت نشود هر چه قدر بزرگتر شود و بی تربیت بزرگ شود بسته به پست و مقام جایگاه اثر شیطانی بر جامعه می گذارد.

از نظر روحی تنزل می کند و پاکی اش را آلودگی در بر می گیرد و شیطانی می شود.

و انسان محتاج است که تا آخر عمر خودسازی کند و تربیت شود.

هر چه سن بالاتر می رود ریشه های اخلاقی فاسد و بد در نفس و وجود انسان بیشتر می شود و تغییر و مبارزه با نفس سخت تر.

شیطان به انسان می گوید: "بگذار برای آخر عمر. الان زود است. آخر عمر توبه کن."

جهاد اکبر برای سازندگی خودتان است تا بعدا برای مملکت خودتان مفید و خدمتگذار باشید.
در پیری گناهان قلب را سیاهتر کرده اند و غبار زدایی از این همه لکه سیاهی سخت تر خواهد بود.

توبه با زبان میسر نمی شود بلکه پشیمانی و عزم بر ترک و حتی جبران لازم است.

باید در جوانی از اولین انحراف جلوگری شود.

هر گناه کوچکی زمینه برای گناهان بزرگ را فراهم می کند و گر در مقابل گناهان کوچک مبارزه نشود دیگر زشتی گناهان بزرگ دیده نمی شود و فرد به راحتی مرتکب گناه بزرگ می شود.

بزرگ ترین موانع برای اصلاح در جوانی غرور نفس و شیطان هستند.

اما در پیری آنقدر مشکلات هست که انسان ضعیف می شود.

این ترفند شیطان است که در پیران نا امیدی قرار می دهد و به جوانان وعده می دهد.

به پیران می گوید که از شما گذشت و دیگر شما اصلاح پذیر نیستید. و به جوانها می گوید فعلا دنیال مال دنیا باش و پول ... . لذت دنیا را ببر در پیری فرصت هست.

تهذیب نفس یعنی ریشه کنی علف هرز اخلاق رذیله و کاشت گلهای اخلاق فضیله است. اگر در جوانی علف های هرز را نکنی، در پیری این علفها چنان رشد کرده و ریشه دوانده اند که مانند درخت تنومندی شده اند و نیرویی بسیار قوی برای ریشه کندن آنها لازم است و در پیری نیرو و قوا سست شده است و کار بسیار مشکل می شود.

با این حال در پیری هم باید تهذیب کرد. چرا که تا انسان جان در بدن دارد به او فرصت داده شده است و به همین خاطر شیطان تا آخرن لحظه با انسان مبارزه می کند و بهتر است انسان قدر این فرصت را بداند و این بار فریب شیطان را نخورد.

انسان اگر مطیع و بنده هوای نفس شود. هر چه او امر کند انجام می دهد. و انسان مطیع شهوت می شود و از خدا دور می شود. این مطیع هوای نفس بودند انقدر رشد می کند و یک به یک اطاعت از هوای نفس جای اطاعت از خدا را می گیرد که دیگر انسان فرمانبری خدا را نمی کند.

و وقتی این چنین شد برای بدست آوردن دنیا رو به خلق دنیا کرده و خاری های بسیاری را تحمل می کند.

و آنکس که بنده دنیا و هوای نفس خویش است سر تعظیم به هر کس که احتمال می دهد قدری از دنیا در دست اوست و به او خواهد داد دراز خواهد کرد.

اما علم و تزهیب نفس آن است که انسان به خود بفهماند که دیگر مخلوقات چون خود او ضعیف هستند و دنیا و هر آنچا در آن است و مال دنیا همه دست خداست.

انسان چون خودش را دوست دارد برای خودش کار می کند. و آن کارهایی هم که برای خدا انجام می دهد فکر می کند که برای خدا انجام می دهد و اگر آنها را برای شخص خدا شناسی عرضه کند می بیند که بسیاری از آنها هم برای خدا نبوده است.

هیچ چیزی خارج از اعمال شما به شما نمی رسد.

خود بینی از مشکلات مهذب شدن است. خدا ما را مهذب نمی کند. خدا اسباب مهذب شدن را در اختیار ما قرار داده است تا بوسیله آنها مهذب شویم.

خود انسان باید وسایل مهذب شدن را فراهم کند تا خدا او را مهذب کند. نمی شود بنشینی و از خدا بخواهی تا تو را مهذب کند.

خدا وسایل تهذیب را برای ما فراهم کرده است و تهذیب عملی ست که باید توسط خود ما انجام شود نه کس دیگری

تزکیه برای این است که نور هدایت در انسان قرار گیرد تا زمانی که تزکیه نشده اید طغیان کردن در شما محتمل است. اگر تزکیه نشده اید علم برای شما خطرناک است. اگر تزکیه نشده اید مقام برای شما خطرناک است.

انگیزه تزکیه است برای فهم کتاب و حکمت است. هرکسی نمی تواند نوری را که از غیب متجلی شده است، درک کند. نفس باید از الودگی ها پاک شود و بزرگترین آلودگی هوای نفس است.

هوای نفس تو، قانع به ارتکاب گناهان کوچک نیست. تو را به گناهان کبیره و بعد مبارزه با خدا سوق می دهد. شیطان درون و شیطان بیرون و نفس اماره شما را رها نمی کند. پس از خدا کمک بخواهیم که ما را در برابر شیطان نفس که مادر بت هاست حفظ کند.

اگر انسان تزکیه نفس نکند و مراقب نباشد هر روز و بلکه هر ساعت از خدا دور می شود تا آنکه دیگر محبت خدا را در در دل او نمی بینی.

قوای ثلاثه : شهوت، غضب و وهم محدود به هیچ حدی نیستند و اگر افسار را به دست بگیرند تا هر جا بشود پیش می برند.

به طور مثال برای رسیدن به یک ریاست جزئی حاضر است بسیاری از انبیاء و اولیاء خدا را قتل و غارت کند و این حب دنیا در پایان عمر به جایی می رسد که در آخر عمر که می خواهند جان فرد را بگیرند از اینکه می بیند او را از محبوبی که در دنیا دارد دور می کنند غضبناک شده و با مخالفت با ملائکه و خدا از دنیا می رود.

انسان باید در دنیا سلطنت الهی را در تمام وجودش مستقر کند و تصرفات شیطانی را خارج کند. که اگر نکند معلوم نیست در آن دنیا بتواند یا خیر.

امراض روحی که در دنیا برطرف نشود با روح فرد پس از مرگ همراه خواهد بود و شاید به این راحتی ها درمان نشود. (نویسنده: برای همین میبینیم که در تجربیات نزدیک به مرگ کسی که در زندگی دنیا طرفدار یک تیم فوتبال است یا یک چیز خاص را دوست دارد در آن تجربه نیز این علاقه مندی ها همچنان همراه او هستند.)

شیطان باطنی تا آخر همراه انسان است. فکر نکنید او را شکست دادید یا از شر او راحت شدید. گمان نکنید که شما بسیار تزکیه و پاک شدید و تمام. نبرد همیشه ادامه دارد.

این شیطان باطنی کاری می کند که برای شکست دادن رقیبت خودت به خودت ضرر برسانی.

وقتی ضعف روحی باشد. فرد از شخصی ضربه می خورد ولی نمی تواند به او پاسخ دهد لذا روی ضعیف تر از خودش خالی می کند و او را می زند.

طاغوت می تواند در یک خانه باشد یا طاغوت در خود شخص باشد یا برای همسایه اش یا برای یک کشور و یک جامعه. در طاغی بودن فرقی نیست. (نویسند: در سرکشی و ظلم فرقی نیست)

همین کسی که در خانه خودش طاغی است. اگر دستش برسد در محله خودش هم طاغی می شود، در کشور هم طاغی می شود.

انسان ضعیف تحت تاثیر ریاست قرار می گیرد و انسانی که تهذیب نفس کرده باشد ریاست را تحت تاثیر خود قرار می دهد. (نویسنده: یعنی جو ریاست او را نمیگیرد و هم چنان فروتن می ماند. و طبق اصول اخلاقی که قبل از ریاست بر اساس آنها زندگی می کرد، زندگی می کند.)

انسان ضعیف وقتی رئیس می شود رفتارش تغییر می کند.

تمام وابستگی ها منشائشان خود انسان است. انسان به خودش، به نفسش وابسته است. به جهانی که برای خودش ساخته است، وابسته است.

این وابستگی و این آمال و آرزوهایی که دارد. اگر چیزی بهش تحمیل شود اگر هر چیزی مخالف آمال او باشد و داشتن این آمال را به خطر بیاندازد در مقابل آن مطیع می شود. اما اگر انسان وابستگی نداشته باشد. هر چه به او تحمیل کنند در او اثر ندارد. و اگر همه قدرتهای عالم جمع شوند، نمی ترسد.

انسان وابسته اسیر است و در بند و انسانی که وابستگی نداشته باشد، آزاد است.

اگر همه عالم خلاف کنند. فردی که تربیت شده مکتب انبیاء باشد خلاف نمی کند.

باید حق را برای حق بودنش بخوای و دوست داشته باشی و باطل را بخاطر اینکه باطل است از آن متنفر باشی. عدل از هرکس صادر شود عدل است، ظلم و جور از هر کس صادر شود ظلم و جور است.

وقتی پرورش روحانی در انسان انجام شود و روح تقویت شود، قدرت جسمانی نیز تقویت می شود.

انسان کامل اگر از او خطایی سر بزند ابایی ندارد که آن را قبول کند و تلاش می کند که آن را جبران کند.

اگر خود را تصفیه کردید و اخلاق و اعمال خود را بر اساس قرآن کردید. دیگر لازم نیست از چیزی بترسید که حتی مرگ هم برای شما آسان است.

شما برای این انقلاب خلوص داشتید. اگر کسی از شما می پرسید شغل شما خوب است یا نه می خندیدید و می گفتید الان وقت این حرفا نیست. شما پشت کردید به آرزو های خودتان و رو کردید به خدا

پشت به دنیا و رو به عالم غیب

استعمارگران از آدم می ترسند. آنها نمی خواهند در دانشگاه آدم تربیت شود. آدمی که نفس خود را پاک کند. چون این آدم مزاحم آنها می شود و منافع آنها را به خطر می اندازد.

ما احتیاج به آدم داریم. به اینکه تعداد مومنین افزایش پیدا کند. وقتی تعداد این افراد زیاد شود. این افراد دیگر زیر بار ظلم نمی روند. تهدید و تطمیع در آنها بی اثر است.

انسان آگاه و مهذب و با ایمان، تمام موجبات سعادت کشور را فراهم می کند.

اگر یک انسان یک رئیس مهذب باشد. اطرافیانش، زیر دستان و معاونانش هم مهذب می شوند.

خود را از بند "خود محوری", "خودخواهی" و "برای خودم" رها کنید.

سوره اعلی می گوید هرکس تزکه کرد و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز خواند رستگار شد.

هر اصلاحی در کشور نقطه شروعش خودمان هستیم. اول "خودسازی" بعد "مملکت سازی". اول باید خود انسان تربیت شود و بعد دیگران را تربیت کند.

وقتی مملکت دست فرد غیر صالح باشد انتخاب افراد برای مناصبی مثل وزیر و.. هم نا صالح خواهند بود. زیرا فردی از جنس خودش را انتخاب می کند.

دزدها با دزدها دوست هستند. با مقدسین که دوست نیستند.

بعد همه را مجبور می کند که از او تعریف و تمجید کنند رادیو و مطبوعات و ... را.

آدم ناصالح در قدرت یک کشور بماند مردم آن کشور را به فساد می کشاند.

(نویسنده: توجه کنید که رئیس جمهور آمریکا آقای بایدن چکار کرد؟ قانون ازدواج همجنس گرایان را تصویب کرد.)

انسان کامل اگر فهمید حرفش حق است با دلیل برهان آن را اثبات می کند.

وقتی خود محوری باشد. یک گروهی چون قوه قضاییه دست آنها نیست می گویند این قوه قضاییه نیست این ظلم است. همه چیز را برای خودمان می خواهیم و اگر مال ما نباشد آن را قبول نداریم.

ما نباید خودمان را بازی دهیم. عدل، عدل است. دست هر کس که باشد. اگر خود محوری نباشد در انجام کارهای مثبت به یکدیگر کمک می کنیم.

شخص فاسد همکاران فاسد هم انتخاب می کند. آیا این فرد را برای خدا انتخاب می کنم یا چون دوست من است می خواهم آن را انتخاب کنم.

تا دم آخر شیطان دست از سر آدم بر نمی دارد. این مسئله خطرناک است که انسان فکر کند که از شر شیطان لحظه ای رها شده است.

تمام اختلافات به خاطر این است که فرد طغیان کرده است و از حق خود تجاوز کرده است و به حق دیگری تجاوز کرده است و حال باعث اختلاف شده است.

فرعون که طغیان کرد ادعای خدایی کرد و افراد طاغی هم اگر در بند نباشند و بتوانند همین ادعا را می کنند. وقتی تزکیه رخ دهد، طغیان رخ نمی دهد. اختلافات ریشه ای که در دنیا بر سر دنیا هست برای این است که نفس تهذیب نشده است تا جلوی طغیان را بگیرد. این حب نفس، از این همه ما باید به خدا پناه ببریم. چیز خیلی خطرناکی ست.

هر اختلافی ایجاد شود از باطن خود شماست و هر اتحادی ایجاد شود از سوی خداست.

وقتی انسان خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل می شود. این اسباب طغیان است.

قدرتی که آدم کامل نباشد. مهذب نباشد و عقلی که با آن خدا عبادت شود را نداشته باشد. جامعه را به فساد می کشاند.

این جنگهایی که در دنیا رخ می دهد. برای این است که افراد درگیر هوای نفس هستند و اخلاق الهی ندارند و اخلاق حیوانی دارند. شما ببینید این سلاح های مدرنی که در دست ابر قدرتها ست در چه امور صرف می شوند خیر یا شر؟

اگر تهذیب نفس باشد نه از جنگ می ترسد و نه صلح ابایی دارد.

مشکل بشر این است که اسلحه در دست افراد ناصالح است تا آنها خلع سلاح نشوند مشکلات بشر حل نمی شود.

کسی که مهذب است به فکر سرنوشت مسلمین و اسلام است و دغدغه مند است.

عمل هر فرد در جامعه تاثیر دارد وقتی فردی عمل زشتی انجام می دهد دیگران با دیدن آن عمل تاثیر می پذیرند.

امام خمینیتزکیه نفستزکیه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید