مجموعه گفت و شنود های مانا داستان تولد، سیر زندگی و حتی مرگ یک کسب و کار از زبان آفریننده ی آن است.
قسمت دوم از این مجموعه در مانا داستان تولد یک همراه برای کسب و کار هاست همراهی که از دل یک جدایی و نصیحت به وجود آمد.
ما میزبان سوده حیدری نسب، بنیان گذار شرکت دانش بنیان مشاوره استراتژیک رایان بودیم و ایشون از راهی که با رایان طی کرده برای ما گفتن.
خانوم حیدری نسب کار رو چطور شروع کرد؟
رشته تخصصی و تحصیلات دانشگاهی بنده برق و الکترونیک است و پیش از این در حوزههایی مرتبط با تحصیلاتم فعالیت داشتم؛ مدیر عامل یکی از شرکتهای بزرگ برق و الکترونیک کشور بودم که جزء یکی از بزرگترین شرکتهای دانش بنیان است . کار در این شرکت باعث آشنایی من با گروههایی شد که سعی در خلق یک ارزش بر اساس دانش فنی جدید که بعضاً در کشور ما انجام نشده بود داشتند. کسب تجربه در خرید و فروش کالاهای صنعتی و همکاری با شرکتهای کوچک و بزرگ دانش بنیان و تجربه نگرانیها و سختیهای آن در تاسیس رایان بسیار کمک کننده بود.
چرا تصمیم گرفتید رایان رو تاسیس کنید؟
جرقه تاسیس رایان هنگامی در ذهن من ایجاد شد که بعد از جدا شدن از این شرکت، بزرگانی مانند مرحوم دکتر زین الدین عقیده داشتند که در حوزه فروش محصولات دانشبنیان تعداد جوانهایی که توانایی مشاوره و آموزش به همسن و سالهای خود را برای ارائه محصولات جدید دارند اندک است. این کلام ایشان دلیل شروع کار من به عنوان یک مشاور شخصی شد.
در ابتدا به گروههای کوچکی که محصولی برای ارائه داشتند مشاوره میدادم. به مرور زمان تعداد تیمها بیشتر شد و دوستان دیگری نیز به من اضافه شدند و شرکت رایان به عنوان یک شرکت مشاورهای ثبت شد.”
رایان در حال حاضر دقیقا چه کاری انجام میده؟
فعالیت در حوزه استارتاپی چند بخش دارد. یکی از آنها پیدا کردن محصول خوب دانشبنیان و بخش دیگر ارائه محصول و فروش آن جهت بقای آن کسب وکار است که چالش بزرگی محسوب میشود.
همانطور که گفتم به دلیل تجارب گذشته خود به این فکر افتادم که شاید بتوانم کمکی برای جوانهایی باشم که ایدههای خوب دارند اما سردرگمند. بر این مبنا هسته اولیه رایان بر پایه مشاوره شکل گرفت و بعد از آن باتوجه به نیاز گروهها به جذب سرمایهگذار و مشکلاتی که در این زمینه وجود داشت، با سرمایهگذاران ارتباط گرفته و پس از آن، ارزشگذاری استارتاپها و شرکتها را نیز به حوزه کاری خود اضافه کردیم . در حال حاضر نیز یکی از ارزشگذارهای مورد تایید معاونت علمی هستیم.”
رایان از اولم انقدر گسترده بود؟
ما در رایان کارمان را با یک تیم ۳ نفره آغاز کرده و شرکت را به ثبت رساندیم و در حال حاضر یک گروه ۲۹نفره هستیم.
واقعا؟یعنی میشه شرکت ماهم رشد کنه؟
خلق شرکت نیز مانند هر چیز دیگری مشکلات و سختیهای خود را دارد اما باید بدانید که این مشکلات، عجیب و غریب نیستند! اگر مشکلی سر راهتان قرار گرفت فکر نکنید بزرگ و غیرقابل حل است. نباید اجازه دهید آن مشکل باعث بروز واکنشهای حساب نشده شود. چراکه این عکس العمل ها سبب آسیب به حرفهتان میشود. فقط باید خود و کارتان را باور داشته باشید تا اشتیاق به آن، راه را برایتان هموار کند.
بنده با سابقه ۵ساله در تاسیس این شرکت به دوستانی که در این مسیر وارد شدند توصیه میکنم که شور و شوق اولیه خود را تا آخر مسیر حفظ کنند و همیشه برای ادامه راه به خود انگیزه دهند. به طور مثال انگیزه من در این راه این است که دانش و تجربهام را در اختیار دیگران میگذارم و میتوانم به طور ویژه به جوان ها کمک کنم.”
یک بخش مشاوره ی رایگان برای جذب سرمایه گذار از زبان سوده حیدری نسب
-جوانها فکر میکنند که در کار خود بهترینند، از این رو معمولاً به حجم بازار و رقبا توجه نمیکنند! درصورتی که باید اطلاعاتشان در این زمینه کامل باشد. چراکه سرمایهگذاران در پروژهای که بهترین باشد سرمایهگذاری میکنند! در جلسه داوری برای سنجش آمادگی شما سوالاتی میپرسند که باید بتوانید به آنها به خوبی پاسخ دهید و سرمایهگذاران را متقاعد نمایید.
-تیمها پس از داوری باید پیگیر باشند و اشکالات و ایرادات خود را برطرف کنند. حتی اگه جلسه آنها به خوبی و خوشی و بدون انتقاد تمام شد نباید تصورکنند که کارشان کاملاً بی عیب و نقص است بلکه باید به دنبال بهبود استارتاپ و ایده خود باشند.
-خیلی از گروههایی که برای مشاوره و یا جذب سرمایهگذار نزد ما میآیند ایده خود را به طور کامل توضیح نمیدهند! درواقع میترسند که ایده آنها را بدزدند! اما باید با خود فکر کنند اگر قرار باشد که ما ایدهای را بدزدیم دیگر نیازی به مشاوره نداریم! ایده ای را انتخاب کرده و آن را پیش میبریم! لازمه احتیاط، داشتن سیستمهای امنیتی است نه ترس! البته که باید تنها ایده خود را در جای درست و مناسب مطرح کنند تا فیدبکهای خوبی نیز بگیرند.
بنده به شخصه از این میترسم که ایدهای در ذهنم باشد و ناگفته بماند و بمیرم! در اینصورت نه اجرایش کردم و نه برای آن تلاش کردم .
-این موضوع ثابت شده است که همزمان که فکر و ایدهای به ذهن شما میرسد حداقل ۶ نفر دیگر در این جهان به آن فکر میکنند! اگر شما آن را نمیبینید یعنی هنوز اجرایی نشده است! پس باید آنقدر فکر و ایده خود را تقویت کنید که ایده نهاییتان از همه آنها بهتر باشد و واقعاً حرفی برای گفتن داشتهباشید. بسیاری از ایدهها به قدری خوب هستند که میتوانند ثبت اختراع بگیرند؛ پس با ترس بیهوده خود را عقب نیندازید! از هرچیز به اندازه خودش بترسید و هرروز برای بهتر شدن تلاش کنید .”
چطور سرمایهگذار مناسب را پیدا کنیم؟
“در ایران شتابدهنده و سرمایهگذارهای زیادی داریم. همچنین گروههای بسیاری هستند که جهت جذب سرمایه اعلام آمادگی کردهاند. صاحبان ایده باید هدف خود و منابعی را که دراختیار دارند به درستی تعیین کنند. همچنین باید سرمایه، نیازها، داراییها و هزینههای واقعی خود را کامل شناسایی کنند. باید در این موارد کاملا هوشمندانه عمل کرد؛ چراکه در انتخاب سرمایهگذار بسیار مهم است. آیا سرمایهگذاری میخواهیم که فقط پول در اختیار ما قرار دهد و یا به شبکه سازی و سایر خدمات هم نیاز داریم؟
عدم واقع بینی و سادهانگاری درمورد هزینههای اجرایی که برای گرفتن سهم بیشتر بازار نیاز است سبب محاسبات غلط شده و تصور میکنند با مقدار پولی که محاسبه کردهاند بازار را در دست خود میگیرند! این اشتباهات کشنده است و سبب از بین رفتن بسیاری از استارتاپها شده است!”
تجربه ی یک داوری
قبل از شروع جلسه با سرمایهگذارها به دوستانی که کمتجربه و تازهکار هستند سفارش میکنم که حرف نابهجایی نزده و شوخی بی مورد نکنند! در یکی از جلسات دوست عزیزی به سفارش من توجهی نکرد و لطیفهای درمورد یکی از قومیتهای عزیز کشورمان گفت. از بخت بد، مدیرعامل شرکت سرمایهگذار اهل آن قومیت بود. این شد که جلسه به کل به هم ریخت و ما آن سرمایهگذار را از دست دادیم!”
” زمانی که داور رویداد تامین اجتماعی بودم، جوانی تنها و بدون تیم برای ارائه ایده خود شرکت کرده بود. ارائه او چندان خوب نبود و نقاط مثبت کارش پررنگ نشده بود. در انتهای کار تصویر دستهای زمخت، زخمی و کارکردهای را نشان داد. از او دلیل این کارش را پرسیدم! او گفت این دستهای من است که در معدن کار میکنم و حقوقی که از انجا میگیرم را به برنامه نویس داده تا بتوانم استارتاپ خود را پیش ببرم. همه در آن لحظه تحت تاثیر قرارگرفتیم. من نیز بعد از جلسه داوری ، نکاتی را به او یاد دادم و از آن روز همیشه این در ذهنم است که اگر راه و مسیرت را باور داشته باشی حتما انسانهایی در این مسیر به تو کمک خواهند کرد و میتوانی موفق شوی .
این قضیه به خوبی تفاوت میان بنیانگذاری که نشسته است تا بقیه فکر و ایدهاش را باور کنند با بنیانگذاری که سعی میکند هرطور که شده ایدهاش را عملی کند به خوبی نشان میدهد.”
حرف آخر(نه برای کنکور)
“یک همراه خوب که مثل شما به کارتان عشق و باور دارد نقطه مثبت و پیش روندهایست! چراکه پیشبردن یک ایده به تنهایی بسیار سخت است و داشتن یک تیم خوب این راه را میسر میکند. بنده معتقد هستم که اگر بهترین ایده جهان در دست یک تیم بد باشد به احتمال زیاد شکست خواهدخورد اما اگر یک ایده معمولی توسط تیمی خوب هدایت شود به نقطهای میرسد که باور کردنی نیست.
هسته اولیه و اصلی تیم بسیار مهم است که با اشتیاق و علاقه شکل بگیرد! پس از آن همکاری و تعهد اخلاقی و کاری اهمیت دارد. چراکه یک تیم خوب نظر سرمایهگذار را به راحتی جلب میکند.
تشکیل تیم خوب و یکدل ممکن است سخت باشد ولی غیرممکن نیست! پس تلاش کنید تا تیمی یکرنگ و باانگیزه تشکیل دهید.”