تفکر طراحی یک رویکرد حل مسئله است که به کمک آن میتوان با درک کاربران و بررسی ایده های فرضیف برای حل مشکلات موجود، راه حل های خلاقانه یافت. تفکر طراحی با استفاده از همدلی کردن با کاربر، نقاط ضعف محصول را شناسایی نموده و با تمرکز روی آن سعی در خلق ایده هایی جدید برای رفع آن مشکلات ارایه می کند. در نهایت پس از نمونه سازی اولیه و تست بر روی محصول پیاده سازی می شود. آشنایی با تفکر طراحی یک اصطلاح است و صرفا برای طراحی کاربرد ندارد بلکه در تمام حوزه های کسب و کار که نیاز به بهبود و توسعه دارد مانند طراحی رابط کاربری یا طراحی وب سایت ، کاربرد دارد. در این نوشته تلاش میکنیم بیشتر با تفکر طراحی و کاربرد آن در طراحی سایت و رابط کاربری آشنا .
اغلب تصور می شود تفکر طراحی مقوله ای جدید است که همزمان با طراحی دیجیتال شکل گرفته اما این تصور، اشتباه است. طراحی برای قرن ها انجام می شده: از طراحی حروف هیروگلیف گرفته تا بناهای تاریخی، پل ها، خودروها، سیستم های مترو و همه محصولاتی که به نوعی انسان ها کاربر نهایی بوده و به اصطلاح، انسان محور طراحی شده اند، نمونه ای از طراحی های کاربردی ایت که در طول تاریخ انجام شده . طراحان خوب همواره تلاش کرده اند از طریق فرآیندهای خلاقانه با تلفیق کاربری و طراحی، محصولاتی کاربردی خلق کنند. محصولاتی مانند گوشی نوکیا (مدل 3310)، آیفون، ویندوز، صندلی های ایمیز، فورد موستانگ مدل شلبی و بسیاری از نمونه های دیگر، محصولاتی بودند که طراحان آن با ایده های خلاقانه تلاش کرده اند علاوه بر حفظ زیبایی، یکی از نیازهای برآورده نشده مخاطب را برطرف کنند.
تفکر طراحی تعاریف مختلفی دارد. اما به طور کلی، یک فرآیند چرخه ای تکرارشونده است. که در نهایت منجر به ایجاد ایدههای جدید وخلاقانه برای حل یک مسئله به شکلی نو آورانه باشد. این نوآوری باید بتواند تمایز و مزیت ایجاد کند. این روش صرفا مختص صنعت طراحی، یا هر صنعت دیگر، سازمان و یا کسبوکار خاص نبوده و در تمام جنبههای زندگی میتوان از آن بهره برد هرچند ما در این پست فقط به کاربرد آن در طراحی رابط کاربری می پردازیم.
هدف از تفکر طراحی و کاربرد آن در طراحی سایت و رابط کاربری، خلق تجربه ای خوب و متفاوت در کنار زیبایی برای یک وبسایت یا رابط کاربری است که در نهایت منجر به رضایت و وابستگی کاربر به آن وب سایت یا رابط کاری می شود.
گفتیم تفکر طراحی چرخه ای تکرار پذیر متشکل ازسه گام ؛ از 1) درک کردن، 2) کشف کردن و 3) عمل کردن است. که هر کدام گام ها خود شامل دو مرحله است ( شکل ریز ).
در ادامه مراحل تفکر طراحی و کاربرد آن در طراحی سایت را بررسی و نقش هر یک از آنه را در طراحی یک رابط کاربری شرح می دهیم.
در یک جمله یعنی خودتان را به جای کاربر قرار دهید. و تلاش کنید دانش خود را در مورد طرز فکر کاربرانتان، روش تعامل آنها با رابط کاربری که طراحی کردید و احساس آنها هنگام کار کردن با این رابط کاربری را افزایش دهید.
تصور کنید هدف شما از به کارگیری تفکر طراحی در طراحی وب سایت، بهبود تجربه فرآیند خرید از یک فروشگاه آنلاین است. برای این کار، شما باید با طیف متفاوتی از کاربران واقعی صحبت کنید و به طور مستقیم آنچه را انجام میدهند، چه فکری میکنند و چه میخواهند را مشاهده کنید، از خودتان بپرسید که «چه چیزی باعث ایجاد انگیزه یا دلسردی کاربران میشود؟» یا «آنها در کجا ناامیدی را تجربه میکنند؟» هدف، جمعآوری مشاهدات کافی است. نیازی به هزینه ها اضافی و جذب داوطلب نیست. دوستان، اقوام و آشنایان بهترین و در دسترس ترین کاربران برای این کار هستند.
برای مثال: فرض کنید وب سایتی طراحی میکنید که مشتریان آن اغلب زنان خانه دار هستند (مثل لوازم آشپزخانه) باید طرح خودتان را در اختیار یکی دو نفر از زنان خانه دار فامیل بدهید و برای هر کدام یک سناریو فرضی تعریف و ماموریت آنها را مشخص کنید ( مثال: از کاربر بخواهید که فرض کند قصد خرید یک ست قابله گرانیتی طوسی رنگ را دارد) پس از آن تمام رفتار آنها را از ورود به سایت تا پایان مرحله خرید بررسی کنید.
نتایج حاصل از مشاهدات خود را جمع آوری کنید و مشکلات را شناسایی کنید. تعیین کنید کدام مشکل بحرانی تر است و بر اساس همین الویت بحرانی ترین مشکل را تعریف کنید. مشکلات می تواند خیلی ساده باشد. برای مثال: متن دگمه ای که کالا را به سبد خرید اضافه میکند گنگ است. یا خیلی پیچیده، برای مثال: کاربر هنگام کلیک کردن روی دگمه خرید متوجه نمی شود که محصول به سبد خریدش اضافه شده و یا در کجا به دنبال لینک تکمیل خرید بگردد.
مثال قبلی را در نظر بگیرید. در کدام مرحله از فرآیند جستجو، بررسی و خرید محصولات، مشکل مشترکی در بین کاربران مختلف وجود دارد؟ یا کدام یک از مراحل جستجو، بررسی کردن و خرید کردن، بیشترین مشکل را برای طیف خاصی از کاربران ایجاد میکند. یا به عبارتی کدام نیاز مخاطبان برآورده نمی شود.
در این مرحله هدف این است با ایده پردازی، برای مشکلات تعریف شده و نیازهای برآورده نشده کاربران راه حلی خلاقانه پیدا کنید. می توانید با کمک طوفان فکری و یا روش 9 گانه ایده یابی طیفی از ایده های دیوانه کننده و خلاقانه ایجاد کنید. به خود و تیم خود آزادی کامل بدهید. هیچ ایده ای را کاملا رد نکنید. به کمیت ایده ها بها بدهید نه کیفیت.
در این مرحله، اعضای تیم خود را دور هم جمع کنید و ایده های مختلف را ترسیم کنید. سپس، از آنها بخواهید که ایدههای خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند، ایده ها را با هم ترکیب کنید، چیزی از آن کم کنید یا چیزی به آن بیافزایید و در نهایت ایده هایی که قابلیت اجرایی شدن داشته باشد را لیست کنید از میان آنها ایده هایی که بیشترین مزیت ها را دارد ( بر اساس ارزشهای شما یا سازمانتان) را انتخاب کنید.
در مثال قبل برای حل مشکل دوم ایده ها می توانند به این صورت باشند: وقتی کاربر روی دگمه خرید کلیک کردن صدایی مانند افتادن پخش شود تا کاربر متوجه شود آیتم انتخابی به سبد خرید اضافه شده. یا با کمک انیمیشن تصویری از کالای انتخاب شده به یک گوشه (جایی که لینک تکمیل فرآیند خرید وجود دارد) حرکت کند و در سبدی قرار گیرد و ….
برای هر کدام از ایده های خود یک نمونه اولیه طراحی کنید. هدف از این مرحله این است که بفهمید چه مؤلفههایی از ایدههای شما کار میکنند و کدامها نه. در این مرحله باید ایده های کاربردی را بررسی کنید. همچنین با در اختیار گذاشتن این ایده های جدید در اختیار طیف محدودی از کاربران میزان کاربردی بودن آنها را ارزیابی کنید.
فرض کنید؛ یکی از ایده های انتخابی، طراحی یک صفحه فرود جدید است. یک Wireframe ترسیم کنید و بازخورد داخلی از اعضای تیم و یا سازمانتان بگیرید. آن را بر اساس بازخورد ها تغییر دهید، سپس دوباره آن را با بدون رعایت اصول و استاندردهای سازمانی کد نویسی کنید.( منظور صرفه جویی در زمان است). سپس، آن را با گروه دیگری از افراد به اشتراک بگذارید. و نظرات آنها را نیز بگیرید. مجددا نمونه اولیه خودتان را ویرایش کنید و در اختیار اعضای تیم یا سازمانتان قرار دهید. این کار را تا جایی که محصول جدید مورد قبول دصد بالایی از اعضا قرار گیرد ادامه دهید. ( تعیین اینکه چه درصدی از افراد باید طرح را بپذیرند بر عهده خود شماست اما حداقل 70 درصد برای شروع خوب است.)
از کاربرانی که ایده جدید شما را امتحان کرده اند بازخورد بگیرید. حتی میتوانید رفتار آنها را حین کار کردن با ایده جدید رصد کنید. بررسی کنید آیا این ایده این راه حلی مناسب برای برآورده کردن نیازهای کاربران هست؟ آیا احساس، نوع نگرش و یا انجام وظایف آنها را بهبود بخشیده است؟
نمونه اولیه خود را (به صورت محدود) در اختیار مشتریان واقعی قرار دهید. و بررسی کنید که به اهداف مورد نظز شما می رسند. آیا دیدگاه کاربران در هنگام ورود بهبود یافته است؟ آیا صفحه فرود جدید باعث افزایش زمان یا هزینه صرف شده در سایت شما می شود؟ احساس خوشایندی برای کاربران ایجاد میکند؟ می تواند به کاربران در انجام وظایفشان کمک کند؟ آیا همهی چیزهایی که کاربر لازم دارد (در مورد طراحی صفحه فرود). بدون تفکر و پیچیدگی در دسترس است؟ شاید نیاز باشد در این مرحله باز هم تغییراتی در ایده خود بدهید.
پس از حصول از نتایج موفقیت آمیز تست و اعمال آخرین تغییرات وقت آن است که ایده خود را بر روی محصول اصلی پیاده سازی کنید.
این مهمترین بخش تفکر طراحی است، اما اغلب یا فراموش می شود! یا به درستی اجرا نمی شود.
موفقیت نگرش تفکر خلاق در گروی اجرای خوب است. ممکن است بتوانیم مسلئله را بدرستی تعریف کنیم، و ایده ای ناب برای حل آن بیابیم که نتایج و بازخورد های خوبی در مرحله تست به ما بدهد اما بنا به دلایلی متعدد نتوانیم آن را به دستی اجرا کنیم. عدم هماهنگی و نداشتن درک مشترک در بین تیم های مختلف به ویژه تیمی که مسوول اجرایی نمودن ایده است، تعصبات و یا محدودیت ها ی سازمان، عدم اطمینان مدیران و متقاعد نشدن آنها و بیساری موارد دیگر باعث می شود که پیاده سازی یا اجرای ایده به درستی انجام نشود.
میزان موفقیت تفکر طراحی را می توان با میزان تغییرات که در رفتار کاربر نهایی ایجاد میکند اندازه گیری کرد شاخص هایی مانند نرخ جذب، میزان فروش، میزان بازدید، میزان کاربران ثبت نام کرده و میزان زمان سپری شده در وب سایت یا اپ توسط کاربر از جمله شاخص هایی است که می توان توسط آنها میزان موفیقت تفکر طراحی را ارزیابی نمود.
چرا باید به فکر توسعه محصول و رفع نواقص اون باشیم؟ خوب چرا نباشیم؟ دلایل زیادی داره که باید همواره محصول خودمون رو توسعه بدیم دلایلی که خودش نیاز به یه مقاله جداگانه داره. پس تا وقتی اون مقاله نوشته نشده این نکته رو به عنوان یه مسئله بدیهی بپزیزیم که محصول ما همواره نیاز به توسعه و بازنگری داره.
اما این یک فرآیند کاربر محور است که با گرفتن داده های کاربر شروع میشه، از دل داده ها مشکلات و نیازهای واقعی کاربر، نه تصورات ما، استخراج میشه و با استفاده از تخصص جمعی و زبان مشترک در بین تیمها یا کارکنان منتج به نمونه های اولیه توسعه میشه و اون نمونه اولیه در اختیار کاربران قرار میگیره و نتایج ارزیابی میشه.
یاکوب نیلسن میگوید: «یک ایده فوقالعاده که مشکل اشتباهی را حل میکند در نهایت با شکست مواجه میشود.» هدف از تفکر طراحی، جمع آوری انرژیهای خلاق و متمرکز کردن آن روی مشکل یا مسئله تعریف شده است .
فرآیند تفکر طراحی، فرآنید خوشایندی به ویژه در سازمانهای بزرگ نیست. نباید به آن به عنوان یک دستور العمل پر جزییات که باید بند به بند آن را اجرا کرد، نگاه کنید. در عوض به آن به عنوان یک نگرش، یک فرهنگ سازمانی یا یک ابزار پشتیبانی نگاه کنید که در هنگام بروز مشکل به کمک شما می آید. مانند دستور تهیه غذا در یک رستوران. شما باید مانند یک سر آشپز حرفه ای عمل کنید نه یک آشپز خط تا بتوانید در موقع لزوم تغییراتی در دستور غذا اعمال کنید.
باید به فرایند تفکر طراحی به عنوان یک فرآیند چرخه ای نگاه کنید نه یک فرآیند خطی و مستقیم. بازگشت به مراحل درک، همدلی و یا تعریف، پس از ایجاد و آزمایش یک نمونه اولیه کاملا معمول و رایج است (شکل زیر). چرا که تا زمان تست نمونه های اولیه هنوز ایده ها به صورت واقعی و توسط کاربران واقعی مورد ارزیابی قرار نگرفته است. فقط در مرحله تست است که می توانید به دقت ارزیابی کنید که آیا راه حل(های) شما واقعاً کار می کند یا خیر. حتی بازگشت به مرحله تحقیقات کاربر و استفاده مجدد از داده ها می تواند بسیار مفید باشد. برای تصمیم گیری یا اولویت بندی در مورد ایده ها و توسعه محصول باید از خود سوال کنید؛ آیا لازم است چیز دیگری در مورد کاربر بدانیم؟ چه موارد استفاده جدیدی از نمونه اولیه ایجاد شده که قبلاً در مورد آنها تحقیق نکرده ایم؟
ممکن است چندین و چند بار مرحله همدلی تا تست را تکرار کنید تا در نهایت بتوانید از آن عبور کنید و سرانجام به مرحله پیاده سازی برسید.
به عنوان مثال، در مرحله تعریف، با توجه به اینکه اعضای مختلف تیم سوابق و تخصص های متفاوتی رویکردهایی متفاوت نسبت به شناسایی و تعریف مشکلات دارند.پس طبیعی است که زمان زیادی را در مرحله تعریف مشکل صرف کنید، نکته اینجاست که همواره باید تیمتان را پر انگیزه و متمرکز نگه دارید نباید کشمکش ها و تفاوت دیدگاه ها باعث خستگی و فرسودگی تیمتان شود. در نهایت باید در هر مرحل به نتیجا ی جامع و کامل برسید و این نتیجه باید آنقدر مطمئن باشد که به عنوان یک راصل راهنما در مرحله بعد استفاده شود.
شما می توانید تفکر طراحی را در مورد تمام جنبه های سازمانی و اقتصادی، زیست محیطی و هر جنبهی دیگری که نیاز به بهبود دارد، استفاده کنید. ماهیت تفکر طراحی و روش اجرا و پیاده سازی اش، آن را به یک فرآیند مقیاس پذیر تبدیل کرده است. یعنی در هر سازمانی با هر ابعاد و هر سیستم تفکری قابل پیاده سازی و قابل درک باشد. تفکر طراحی و کاربرد آن در طراحی سایت نیز از همین اصل پیروی میکند مهم نیست وب سایتی که طراحی میکنید چقدر کوچک و یا چقدر بزرگ باشد، به وسیله تفکر طراحی تقریبا هر وب سایتی را می توانید به بهترین شکل، طراحی کنید. پیروی از تفکر طراحی نیاز به تخصص و دانش خاصی ندارد. همین سادگی و سهولت پیاده ساری آن نیز یکی دیگر از مزیت های آن به شمار می رود.
ما در عصری زندگی میکنیم که کالاها و خدمات جدید رو به روز جدید تر و به روز تر می شوند. تکامل محصولات و خدمات و ماهیت پیچیده روز افزون اطلاعات مورد نیاز برای استفاده از این محصولات و خدمات مجموعه ای جدید از نیازهای برآورده نشده را به وجود می آرود. تفکر طراحی ابزاری مناسب برای حل مشکلات و مسائل مربوط به این نیاز هاست و قطعا ابزاری لازم برای افزایش میزان موفقیت پیشرفت نوآوری است. از این رو آشنایی با آن و پیاده سازی آن در فرآیندهای توسعه محصول و سازمان برای تضمین موفقیت امری ضروری به نظر می رسد در آینده بیشتر در رابطه با تفکر طراحی و کاربرد آن در طراحی سایت و رابط کاربری صحبت خواهیم کرد.
منبع و لینک اصلی مقاله : وب سایت مانایید