ویرگول
ورودثبت نام
مانا هستم?
مانا هستم?
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

شهریور ماه؛ قصه‌ی دلبری

مطالعه زندگی نامه شهدا، اون هم به روایت همسرشان  به دلائل مختلف همیشه یکی از موضوعات مورد علاقه من بوده وهست. چرا که معتقدم  آشنایی با این عزیزان و شناخت اونها می تونه تاثیر خوبی در زندگیم  بذاره و تغییرات مثبتی در رفتارم ایجاد کنه .خدا رو شاکرم  که  دراین ماه  توفیق اینو پیدا کردم که با شمه ای از خلق و خو و روش زندگی شهید محمد حسین  محمد خانی آشنا بشم . با اینکه تشابهات زیادی بین این شهید و شهدای دیگه وجود داشت تفاوت های جالبی نیز به چشم می خورد. نحوه آشنایی ایشان  وهمچنین روابط قبل از ازدواج که بنا به گفته همسر شهید به دلیل تند روی هایشان  از ایشان بدشان میامد وحتی متنفر بودند و به ایشان روی خوش نشان نمی دادند و لی به مرور زمان شهید عزیز با توسل به امام رئوف توانستند این تنفر را به عشقی افسانه ای مبدل کنند.
باید بگم در ابتدای داستان در رفتار ایشان جهت جذب همسرشان شباهت زیادی با دیگر شهدایی که زندگی نامه شون رو خوندم پیدا نکردم و البته به نظرم این موضوع جزو جذابیت های داستان بود چرا که در سایر داستانها معمولا در بر خوردهای اولیه این روابط عاطفی سریعا شکل می گرفت و هیچ تنفری جایش را با عشق عوض نمی کرد ولی به  مرور چیزی که انتظارش را داشتم اتفاق افتاد و ارتباطی که این شهید بزرگوار با امام رضا برای براورده شدن حاجتش برقرار کرد ستودنی بود که تونست  بابست نشستن در حرم مطهر امام رضا و با امید و دست پر به شهرش برگردد و به راحتی جواب مثبت از همسر آینده اش بگیرد. حکایتی است بس شنیدنی.
من نیز دعا می کنم تمامی جوانها بتوانند به این مرحله از ایمان برسند که امام رضا حامی شون باشه و حلال مشکلاتشون و یک ازدواج الهی و معنوی نصیب شون بکنه
و این چه حکایتی است شیرین که گاه عشق زمینی به عشق الهی تبدیل میشه و عشق الهی به مدد عشق زمینی میاد وقتی کارها را به امام بسپاری و جزبه  خدای رحمان  توکل نکنی.
با خوندن کتاب خاطرات شهدا پیش از پیش به این نتیجه رسیدم که حلاوتی که زندگی مشترک این عزیزان در مدت زمان کوتاه حس می کنن هر کسی سعادت درک اونو در سالیان طولانی نمی تونه پیدا بکنه.
ضرب المثلی فارسی که می گه خدا در و تخته رو باهم جور می کنه در این کتاب بهش رسیدم و دیدم که در زندگی زناشویی شهدامون دقیقا محسوسه و چه انتخاب هوشمندانه ای در تصمیم گیری هاشون وجود داره و با توجه به تفاوت های فاحش تشابهات تعیین کننده میتونه سرنوشت ساز باشه. در همه رندگی نامه های این عزیزان  اخلاق حسنه، ساده زیستی گذشت وایثا، همسرداری به معنای واقعی و پر از شور وعشق، عدم تعلقات مادی، احترام به دیگران و در نهایت، عشق شهادت دیده میشه.
موضوع دیگه ای که برام جالب بود اولین هدیه شهید به همسرشون بود که شامل تکه ای از کفن شهید (تا حالا چنبن چیزی نشنیده بودم) میشد که البته برام خیلی عجیب بود و تا حالا به چنین موضوعی برخورد نکرده بودم.
با مطالعه این کتاب متوحه شدم در گوشه ای از حرم بین صحن گوهرشاد و جمهوری اتاقی وحود داره به نام اتاق اشک که روضه خواص برگزار میشه و مختص آقایونه که بلافاصله بعد از اتمام روضه باید همه اونجا رو ترک کنن تا خدای نکرده غیبت و تهمت و گناهی اونجا اتفاق نیفته و هیچ خانمی حق حضور در اونجا رو نداره.
مزار دختر امام حسین حضرت خوله بنت الحسین (ع)
که در شهر بعلبک لبنان قرار داره نیز از جمله مواردی بود که قبل از مطالعه این کتاب در خصوص اون حضرت چیزی  نشنیده بودم که این موضوع انگیزه ای شد که بیشتر در خصوص اون حضرت بدونم و تحقیق کنم.


لینک تهیه این کتاب از طاقچه










.

مطالعه کتابامام حسینخاطرات شهداچالش کتابخوانی طاقچه
اینجا مانا می‌نویسه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید