مانیا جلالی مقدم
مانیا جلالی مقدم
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

دنیای پیچیده‌ی کار در آزمایشگاه

کار در آزمایشگاه، شغل آسانی نیست!

تو این یادداشت با تجربه‌های یکی از پرسنل موفق آزمایشگاه همراهیم.

فصل یک، آشنایی با محیط کار آزمایشگاه

دوره ی دانشجویی تمام شد و کار در آزمایشگاه با هر آنچه که در دانشگاه خواندیم متفاوت بود. محیط آزمایشگاه با تصورات و انتظاراتم فرق داشت! خون، سِرم، مایعات و ترشحات بدن، انواع آلودگی‌ها و انواع بیماری‌های مُسری…. این شغلی بود که برای رسیدن به آن تلاش کرده بودم و این جایی بود که برای رسیدن به آن در مقابل مخالفین، مقاومت کرده بودم !

یاد جمله ی مادر افتادم : آنجا، با روحیه ی تو سازگار نیست.


تحریریه وج‌ورد
تحریریه وج‌ورد


درست گفته بود، سازگار نبود؛ از همان ابتدا مریض شدن من با حساسیت‌های پوستی و آلرژی‌های متعدد شروع شد تا اینکه روزی سوپروایزر آزمایشگاه که مردی با تجربه بود، نصیحتی پدرانه کرد: « دخترم از این همه حساسیت کم کن. مدام دست نشور. مدام دستکش عوض نکن. همیشه ماسک نزن و مدام به شرایط و رنجش بیماران فکر نکن. تا نه جسم بیمار نه روح بیمار داشته باشی.»

این حرف را آویزه ی گوش کردم. برای همیشه.


فصل دوم، یادگیری کار

از این به بعد باید یاد می‌گرفتم. راه یاد گرفتن چیزی نبود جز اینکه همکاران با سابقه، تجربیاتشان را در اختیار قرار دهند که متأسفانه این بخش سخت‌ترین و عذاب‌آورترین بخش ماجرا بود.


بعدها متوجه شدم که برخی از پرسنل آزمایشگاهی از آمدن نیرو جدید وهم پنهانی دارند. به تازه‌کارها، سخت یاد می‌دهند و سنگ‌اندازی می‌کنند و با مجرب‌ها سر ناسازگاری و بعضاً زیرآب‌زنی هم دارند. چرا که اکثرشان نه اما همگی‌شان نگران موقعیت و از دست دادن شغلشان هستند. اتفاقی غالب که جریان دائمی تمام آزمایشگاه بود.

اینجا بود که مصمم شدم برای بودن و خوب ماندن. کار در آزمایشگاه برایم مهم بود. باید قوی باشم و ثابت کنم که این مرام غالب… در من وجود ندارد. پس باید به همکارانم حسّ امنیت می‌دادم و خوشبختانه این مهم اتفاق افتاد…


فصل سوم، دردسرهای کار در آزمایشگاه

برای اکثر آزمایش‌ها یک سری اعمال پیش از انجام آزمایش باید رعایت شوند. «ناشتایی» واضح‌ترین و عمومی‌ترین آن است. در مورد سایر تست‌ها، پزشک یا آزمایشگاه ابتدا آگاه‌سازی بیمار را انجام می‌دهد سپس به انجام آن ارجاع می‌شود. امّا، امان از بیماران ناخلف. کار در آزمایشگاه سختی‌ها و دردسرهای مختلفی دارد.

برای مثال: بیماری که شب قبل از آزمایش الویه میل کرده و به همکاران پذیرش یا نمونه‌گیری چیزی نگفته و پرسنل فنی با چربی بسیار بالای بیمار و عدم سوابق او مواجه هستند و این شروع دردسرها…. و تکرار آزمایش و مصرف اضافه ی کیت و تماس با بیمار و نمونه‌گیری مجدد و هزار اتفاق دیگر می‌شود.

یا فردی که صبح ناشتا قبل از انجام آزمایش چای دارچین میل کرده و پرسنلی که با قند بیش از حد پایین بیمار مبتلا به دیابت درگیرند و در نمونه‌گیری‌های مجدد اتفاق رفع نمی‌شود و بعد از چندین و چند بار آزمایش و سین جین زیاد همکاران، بیمار بالاخره اعتراف به عادت صرف روزانه‌ی چایی دارچین می‌کند که باعث پایین آمدن قند خون می‌شود.

یا بیمار مبتلا به مشکلات تیروئید که آن را کتمان کرده و مجدداً گرفتاری پرسنل فنی که با جواب غیر نرمال و عجیب و غریب از یک فرد به ظاهر سالم مواجه هستند! و باز هم تکرار ماجرای جستجو و بررسی که در نهایت به این ختم می‌شود که ،فرد بیماری‌اش را پنهان کرده تا آزمایشگاه بدون انجام تست‌ها به او عدد و جواب ندهد.

تفکر غلطی که بین افراد مسن و کم سواد بیشتر دیده می‌شد و خیلی از موارد دیگر که ماحصل همه‌ی آن‌ها ایجاد تشویش و صرف وقت و هزینه‌ی مضاعف برای آزمایشگاه می‌شوند.


فصل چهارم، مخاطرات کار در آزمایشگاه

بیماری‌ها و حوادث ناگواری که پرسنل آزمایشگاه با آنها درگیرند، کار در آزمایشگاه را به شغل پر مخاطره‌ای تبدیل می‌کند. از ابتدایی‌ترین آن‌ها می‌توان بیمار مبتلا به آنفولانزا را مثال زد که رو به صورت همکار نمونه‌گیر عطسه و سرفه می‌کند.

حالا تصور کنید که همکار ما سیستم ایمنی ضعیفی دارد و در صورت ابتلا از کار و زندگی می‌افتد. یا اینکه در خانه کودک یا فرد بیماری دارد که ابتلایشان به بیماری‌های ویروسی خطرناک است. این بی‌مبالاتی شروع اتفاقات بد و خسته‌کننده برای او و خانواده اش را رقم می‌زند.

در همه ی آزمایشگاه ها تخته وایت‌بردی در بخش فنی نصب می‌شود تا موارد مهم به همکاران را گوشزد کند. یکی از این موارد آگاه‌سازی پرسنل فنی از وجود ایدز، هپاتیت و سایر امراض مسری است که توسط بیماران مبتلای با وجدان به اطلاع همکاران مرتبط رسانده شده؛ حالا تصور کنید که فرد مبتلا به این امراض به علت خجالت یا درگیریهای روانی از آگاه‌سازی امتناع کند.


درگیری با بیماری‌های مهلک

چه بسا که بارها این اتفاق افتاده و در طول ساله‌های اشتغالم در آزمایشگاه دوستانی داشتم که بخاطر بی‌اطلاعی از شدت آلودگی نمونه ی مورد آزمایش در اثر تماس با زخم باز یا پاشیدن در چشم و یا تماس مستقیم با بدن بیمار در بیماری پوستی دچار امراض مهلک شدند و بعضاً ساقط از هستی و حیات گردیدند.

یا خودِ من که نویسنده ی این یادداشت هستم در حین کار با انگشت زخمی آلوده به سرم بیمار مبتلا به هپاتیت C شدم. البته خوشبختانه قبلاً واکسیناسیون شده بودم و به خِیر گذشتاما ترس و اضطرابی که در آن لحظه من و همکارانم را گرفت قابل توصیف نیست.

همکارانی که در بخش گاما فعالیت دارند و به دلیل تماس با اشعه حداکثر لطفی که شاملشان میشود پرداخت مبلغ ناچیزی جهت حق اشعه است که قابل مقایسه با ضررهای ناشی از آن نیست. یا بیمار مبتلا به اختلالات روانی که به تنهایی به آزمایشگاه مراجعه کرده بود. به دلیل بَد رگی ،حین نمونه گیری اذیت شد و با سرنگ به همکار نمونه‌گیر حمله کرد.


فصل پنجم، درگیری‌های عاطفی محیط کار

روزهایی که متوجه بیماری مراجعه کننده مان می‌شویم، روزهای سختی هستند.برای مثال اگر فقط در بخش فنی، همانجا که روی درش نوشته ورود افراد متفرقه ممنوع، فعالیت داشته باشیم؛

به مرور زمان با اسم مراجعه کنندگانمان و سوابقشان اخت می‌شویم. پس چند سال کار در آزمایشگاه، تعداد زیادی از مراجعین هستند که همگیشان را می شناسیم. حتی گاهی تلفنی یا حضوری برای بررسی سوابقشان با آنها حرف زده‌ایم. حتی آن دختر بیست ساله‌ای که هر هفته آزمایش بارداری می‌دهد، نصیحت می‌کنیم و نگرانش هستیم.


یا مثلاً مراجعه کننده ی ورزشکار همیشگی‌مان که جز بیماران چِکاپی بوده و حالا مبتلا به سرطان روده شده و روند رو به پیشرفت بیماری و گاهی دیدن آب شدن آن هیکل تنومندش دردناکتر از آن ست که در قالب جملات گنجانده شود.

کودکی که خودمان از بدو تولد از چِکاپ زردی تا سالیانه‌اش را انجام می‌دادیم. یا زنانی که بعد از شنیدن خبر بارداری دنبال جایی برای سقط جنین می‌گردند! در حالی‌که پیش از آن زنی در آرزوی مادر شدن با جواب منفی و بُغضی گره خورده از پیش ما رفته بوده.

بیمارانی که بدلیل عدم بضاعت مالی از انجام آزمایش منصرف می‌شوند. خانواده‌هایی که با خاطری نگران، پنهانی درخواست بررسی اعتیاد فرزند یا همسر را دارند و ما که متأسفانه باید خبر از ابتلای عزیزانشان را به آن‌ها بدهیم. و خیلی موارد متعد دیگر که روح و قلبمان را به درد می‌آورند. اما کاری از ما ساخته نیست.


فصل پایانی، کم لطفی‌های رایج

با تمام آنچه گفته شد کارکنان این بخش از حوزه‌ی درمان به شدت مورد کم لطفی وزارت بهداشت و اُرگان‌های مربوطه قرار گرفته‌اند. البته علت آن همچنان بر ما ناشناخته مانده‌ست.

مجلس شورای اسلامی،کار در آزمایشگاه را هنوز در رسته‌ی مشاغل سخت قرار نداده و عدم پرداخت حقوق مکفی به شاغلین در آزمایشگاه منجر به فعالیت آن‌ها در چندین شیفت کاری به خصوص برای آقایان شده که این تصمیم به تبع به تعادل زندگی شخصی و خانوادگیشان آسیب‌های جدی می‌رساند.


در انتها از اینکه خواننده ی یادداشت عضو کوچکی از خانواده آزمایشگاه بودید از شما تشکر میکنم.

برای خوندن یادداشت‌های بیشتر وج‌ورد رو کلیک کنید.



کار آزمایشگاهکارشغلانتخاب رشتهآزمایشگاه
کارشناس کپی‌رایتینگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید