سال 98 را در یک کلام میتونم توصیف کنم: تجربه. سالی بود که دغدغه های زیادی ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود اما خب گذشت. با تمام بدی ها و خوبی هاش گذشت، با تمام آدم هایی که اومدن و رفتن گذشت. تجربه های مثبت و منفی زیادی تو این سال داشتم و امیدوارم نوشتن این مطلب تاثیری روی همین اندک شمار خوانندهاش داشته باشه :)
میتونم بگم بیشترین مشکلات امسالم از اعتماد سرچشمه گرفت. از اعتماد به دوستام، از اعتماد به غریبه، از اعتماد به اشخاصی که نمیشناختم و یا حداقل به خوبی نمیشناختم. اعتماد چیز با ارزشیه. اشخاصی تو زندگی ما هستن که چشم بسته حرفهاشون رو قبول داریم. اعتماد به این افراد کار درستیه ولی دسته ای از افراد هستن که تو فکرمون نسبت بهشون شکهایی داریم، خوب اونهارو نمیشناسیم، میشناسیم ولی میدونیم اگر چیزی بگیم یا جلوی اونها کاری بکنیم، نتیجهاش رو میبینیم. یکی از مهمترین درسهای امسال برای من این بود که به هرکسی اعتماد نکنم
شاید خیلی از افراد اجتماعی باشن و با دامنه وسیعی از آشنایان و دوستانشون زندگی خوبی داشته باشن ولی این موضوع برای من به شکلی عکس صدق میکنه، حداقل تا به اینجای کار و به خصوص امسال. اعتماد نکردن به افراد تو زندگیم باعث شد که اشخاص کمی برای باقی بمونن و دوستان من رو به 2 نفر رسوند، ولی همین موضوع باعث شد که از حواشی شلوغی های زیاد اطرافیانم به دور باشم و تمرکزم رو روی کار و وضعیت تحصیلیم بذارم و اگر مشکلی داشتم و خواستم وقتی بگذرونم، بدونم 2 نفری که هستن قابل اعتمادن و حرفهایی که میزنم رو بدون هیچ مشکلی میتونم بهشون بگم. محدود بودن و کوچیک بودن دامنه اطرافیان و آشنایان باعث میشه گاهی اوقات تنها بشی اما از ضربه هایی که از طرف همون دست افراد میخوری جلوگیری میکنه و من تنهایی رو به این مسئله ترجیح میدم.
سال 98 برای من سال آموزش بود. از کار تولید محتوا گرفته تا حوزه دیجیتال مارکتینگ که به تازگی واردش شدم و در حال یادگیری مفاهیم بسیاری هستم و هرچه پیش میرم گستردگی این حوزه واسه من قابل فهم تر میشه. آموزش جزو نکاتیه که همیشه باید تو زندگی هر شخصی باشه و من، با وجود تنبلی زیادم، امسال رو صرف آموزشات زیادی کردم تا بتونم تو حوزه کاریم و تو حوزهای که در حال کسب درآمد ازش هستم، چیزهایی بدونم و برای شرکتی که توش کار میکنم ارزشمند باشم. ایده های جدید بدم، راه حل هایی رو ارائه بدم که تا به امروز کسی نداده یا خبری ازش نداشته و خلاقیت داشته باشم. اینها همه مسائلی هستن که به خودی خود به وجود نمیان. باید مطالبی خونده بشه، آموزشاتی دیده بشه، کلاسهایی رفته بشه تا یاد گرفته بشه و به صورت کار مورد استفاده قرار بگیره. بنابراین تا جایی که میتونید آموزش ببینید، در رشته مورد علاقتون، در حوزه ای که میخواید کار کنید تا با دانشی پر جلو برید.
مشکلات سال 98 زیاد بود؛ از اعتراضات و آلودگی هوا گرفته تا سقوط هواپیما و الان هم ویروس کرونا. زندگی زنجیرهای از اتفاقات پی در پی هست که ما اون رو سرنوشت میدونیم و امسال بیشتر از هر سال دیگهای به نزدیک بودن مرگ در زندگیمون پی بردم. اینکه هر شخصی باشی، هرکاری انجام داده باشی و هر چقدر ارزشمند باشی ممکنه همین فردا، همین لحظه یا همین ثانیه بر اثر اتفاق و یا از قصد بمیری. امسال فهمیدم که باید از تک تک لحظات زندگیام استفاده کنم. کارهایی که دوست دارم را انجام دهم، فیلمهای خوب ببینم، کتاب های خوب بخوانم، بیرون بروم و با دوستانم و کسانی که در کنارشون خوشحالم وقت بگذرونم چون زندگی کوتاه تر از اون چیزیه که من و شما فکر میکنیم و دلم نمیخواد وقتی چندین سال دیده صورت خودم رو در آینه دیدم، پیرمردی چروکیده ببینم که رنگ شادی و خوشگذرونی رو از این دنیا ندیده و تنها با کار سعی کرده زنده بمونه؛ زندگی نکرده و مثل جسدیه که زندس و منتظر روز مرگشه تا از این زندگی خستهکننده راحت بشه.
سال 99 تجربیات جدیدی رو برای من به همراه داره، از این موضوع مطمئنم. سالیه که من به کشوری خارجی قراره سفر کنم، زندگی به دور از پدر و مادرم رو یاد بگیرم و اینکه چطور میتونم روی پاهای خودم بایستم. امیدوارم شما هم سال خوبی داشته باشین. نوروزتون مبارک