دیدگاه جالبیه نه؟ اجازه بدین داستانی رو براتون تعریف کنم. برادران لومیر که به عنوان مخترعین سینما و تصاویر متحرک از اونها یاد میشه، اولین فیلم خود تحت عنوان "کارگران در حال خروج از کارخانه لومیر" را در سال 1896 اکران کردند. مدت زمان این فیلم 50 ثانیه بود و فقط یک صحنه از حرکت قطار رو شامل میشد.
تماشاچیها نمیدونستن که این یک تجربه دو بعدیست و در اصل قطاری به سمتشون حرکت نمیکنه و از این جهت ترسیده بودند. به عبارتی فیلم با مغز اونها بازی کرده بود و کنترل رو به دست گرفته بود؛ به این صورت تماشاچی با فیلم پیش میرفت.
این موضوع در عصر فیلمسازی مدرن یک چالش به حساب میاد. خیلی از فیلمسازها به این موضوع توجهی ندارن و صرفاً داستانهای عمیقی رو توصیف میکنن که در کنار موضوعات مهم مورد بحثشون، شگفتی بصری برای مخاطب نداره.
فیلمهای علمی تخیلی زیادی هم در عصر حاضر ساخته شده که با وجود تمام تکنولوژی و افکتهای ویژه و وفور آثار مشابه، مخاطب رو متعجب نمیکنه. اینجاست که یک باور به وجود میاد که فیلم صرفاً براساس منطق نیست و تجربهای که به مخاطب میده هم در کنار داستان و ایفای نقش بازیگران، اهمیت زیادی داره.
سینما نزدیکترین مدیوم یا رسانه برای ماست که میتونه مرز بین واقعیت و خیال رو بشکونه. صفحه بزرگ، افکتهای صدا، نور و دور بودن از حواسپرتیهای مختلفی مثل گوشی و .... جملهای بود که میگفت: "انگار یک لحظه در سالن سینما در حال تماشای فیلم هستم و در لحظهای دیگه، در سالن سینما نیستم.