manobourse
manobourse
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

تفاوت رشد و توسعه اقتصادی چیست؟

از سالیان بسیار دور، با افزایش سطح دانش و فهم بشر، کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقا بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی اجتماعی اروپا(رنسانس) و متعاقب آن انقلاب صنعتی، موج پیشرفت‌های شتابان کشورهای غربی آغاز شد. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرن‌های نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی غرب همراه شد، کشور ژاپن بود.

بعد از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد، پتانسیل‌های فراوان این ملل، شکوفا و متجلی گردید، اما متأسفانه در همین دوران، کشورهای شرقی روند رو به رشدی را تجربه نکرده و بعضاً سیری نزولی طی نمودند. البته بعضاً حرکت‌های مقطعی و موردی در این کشورها صورت گرفت، اما از آنجا که با کلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب کافی را نداشت، مورد حمایت واقع نشد. محمد تقی خان امیرکبیر در ایران، نمونه‌ای از این دست است.

مباحث توسعه اقتصادی از قرن هفدهم و هجدهم میلادی در کشورهای اروپایی مطرح شد. فشار صنعتی شدن و رشد فناوری در این کشورها توأم با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی، باعث شد تا در زمانی کوتاه، شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقب‌مانده عمیق شده و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد: کشورهای پیشرفته(توسعه یافته) و کشورهای عقب‌مانده(توسعه نیافته).

رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی چیست؟

رشد اقتصادی (Economic Growth) نشان‌دهنده‌ی میزان بازده و تولید یک کشور است. وقتی از رشد اقتصادی حرف می‌زنیم، بیشتر توجه‌مان به سمت تولیدات یک کشور معطوف می‌شود. در سمت دیگر توسعه اقتصادی (Economic Development) را داریم که به سطح زندگی مردم و کیفیت آن برمی‌گردد. پس در یک دید کلی می‌توانیم تفاوت رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی را این‌طور بیان کنیم: رشد اقتصادی یک مفهوم کمی است ولی توسعه با معیارهای کیفی سر و کار دارد.

رشد و توسعه اقتصادی ممکن است همیشه در پی هم به وجود نیایند. گاهی شاهد آن هستیم که در جامعه‌ای رشد اقتصادی رخ می‌دهد. اما این اتفاق لزوما دلیلی بر توسعه اقتصادی نیست. یکی از  راه‌های شناسایی رشد اقتصادی توجه به منحنی امکانات تولید یا Production Possibilities Curve (PPC) است. وقتی رشد اقتصادی رخ می‌دهد قوس این منحنی رو به بیرون بیشتر می‌شود. هم‌چنین اگر شاهد افزایش میزان بازده کل کشور یا تولید ناخالص داخلی باشیم می‌توانیم نتیجه بگیریم که رشد اقتصادی اتفاق افتاده است.

اما توسعه اقتصادی را باید در سطح زندگی مردم جامعه جستجو کنیم. مواردی مثل رفاه، سطح دستمزد، سطح سواد، میزان فقر، نرخ امید به زندگی و به طور کلی کیفیت زندگی افراد یک جامعه به شکلی قابل توجه سطح توسعه اقتصادی را بازگو می‌کند. معمولا کارشناسان برای اینکه عوامل مختلف را کنار هم قرار دهند و به یک درک کلی و صحیح از کیفیت زندگی برسند، از شاخصی به اسم شاخص توسعه انسانی یا HDI استفاده می‌کنند. این شاخص یک مدل اقتصادی است که فقط به توسعه اقتصادی توجه دارد و عوامل موثر در رشد اقتصادی را در نظر نمی‌گیرد.

شاخص های توسعه اقتصادی

از جمله شاخص های توسعه اقتصادی یا سطح توسعه یافتگی می توان این موارد را برشمرد:

  1. شاخص درآمد سرانه: از تقسیم درآمد ملی یک کشور (تولید ناخالص داخلی) به جمعیت آن، درآمد سرانه به دست می آید. این شاخص ساده در کشورهای مختلف، معمولابا سطح درآمد سرانه کشورهای پیشرفته مقایسه می شود.
  2. شاخص برابری قدرت خرید (PPP): از آنجاکه شاخص درآمد سرانه از قیمت های محلی کشورها محاسبه می شود و معمولاسطح قیمت محصولات و خدمات در کشورهای مختلف جهان یکسان نیست، از شاخص برابری قدرت خرید استفاده می شود. در این روش، مقدار تولید کالاهای مختلف در هر کشور، در قیمت های جهانی آن کالاها ضرب شده و پس از انجام تعدیلات لازم، تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه آنان محاسبه می گردد.
  3. شاخص درآمد پایدار (GNA، SSI): کوشش برای غلبه بر نارسایی های شاخص درآمد سرانه و توجه به «توسعه پایدار» به جای «توسعه اقتصادی»، منجر به محاسبه شاخص درآمد پایدار گردید. در این روش، هزینه های زیست محیطی که در جریان تولید و رشد اقتصادی ایجاد می شود نیز در حساب های ملی منظور گردیده (چه به عنوان خسارت و چه به عنوان بهبود منابع و محیط زیست) و سپس میزان رشد و توسعه به دست می آید.
  4. شاخص های ترکیبی توسعه: از اوایل دهه 1980، برخی از اقتصاددانان به جای تکیه بر یک شاخص انفرادی برای اندازه گیری و مقایسه توسعه اقتصادی بین کشورها، استفاده از شاخص های ترکیبی را پیشنهاد کردند. این شاخص ها بر اساس چند شاخص اصلی و همچنین چند زیرشاخه تعریف می شدند.
  5. شاخص توسعه انسانی (HDI): این شاخص در سال 1991 توسط سازمان ملل متحد معرفی شد که براساس این شاخص ها محاسبه می گردد: درآمد سرانه واقعی (براساس روش شاخص برابری خرید)، امید به زندگی (در بدو تولد)، و دسترسی به آموزش (که تابعی از نرخ باسوادی بزرگسالان و میانگین سال های به مدرسه رفتن افراد است).
  6. حضور فعال زنان در عرصه اجتماعی: هر چه حضور فعال زنان در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بیشتر باشد، جامعه توسعه یافته تر است. درجوامع توسعه نیافته، زنان اکثرا در خارج از خانه شاغل نیستند و به این ترتیب نیروی انسانی در این کشورها به نصف کاهش یافته است.
  7. استقلال ملی: به این مفهوم که سایر دولت ها به میزان زیادی نتوانند بر تصمیمات دولت ملی نفوذ و تاثیر بسزا داشته باشند.

اهداف توسعه چیست؟

توسعه به وضعیتی گفته می‌شود که حداقل سه هدف یا شرط را محقق سازد؛ هدف اول، امکان دسترسی بیشتر به کالاها و خدمات تداوم‌بخش زندگی مانند خوراک، مسکن، بهداشت و امنیت توزیع گسترده‌ این نوع کالاها؛ هدف دوم، افزایش سطح و استانداردهای زندگی و بهره‌مندی انسان‌ها از مواهب مادی (همچون درآمدهای بالاتر، اشتغال بیشتر، آموزش با کیفیت‌تر) و توجه بیشتر به ارزش‌های فرهنگی و انسانی، در واقع تمام آنچه که نه تنها به پیشرفت مادی کمک می‌کند، بلکه موجب القای احترام و عزت‌نفس بیشتر، هم در سطح فردی و هم در سطح ملی می‌شود و هدف سوم؛ گسترش دامنه انتخاب‌های اقتصادی و اجتماعیافراد و ملت‌ها در زندگی، ارتقای حقوق مدنی اشخاص، آزادی اندیشه‌ها و برابری در مقابل قانون؛ رفع تبعیض‌ها و مواردی از این قبیل.

تفاوت رشد و توسعه اقتصادی

باید بین دو مفهوم «رشد اقتصادی» و «توسعه اقتصادی» تمایز قائل شد. رشد اقتصادی، مفهومی کمی است در حالی که توسعه اقتصادی، مفهومی کیفی است. «رشد اقتصادی» به تعبیر ساده عبارت است از افزایش تولید کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی(GNP) یا تولید ناخالص داخلی(GDP) در سال مورد نیاز، به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب می‌شود که باید برای دستیابی به عدد رشد واقعی، تغییر قیمت‌ها(به خاطر تورم) و استهلاک تجهیزات و کالاهای سرمایه‌ای را نیز از آن کسر کرد.

افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه (و ریشه کنی فقر) و ایجاد اشتغال اهداف توسعه اقتصادی است که هر دو در راستای عدالت اجتماعی است. نگاه به توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعه نیافته متفاوت است. در کشورهای توسعه یافته، هدف اصلی افزایش رفاه و امکانات مردم است در حالی که در کشورهای عقب مانده، بیشتر ریشه کنی فقر و افزایش عدالت اجتماعی مدنظر است.

البته اهداف توسعه بسیارند. همچنان که در گردهمایی رهبران جهان در سال 2000 میلادی در سازمان ملل متحد تحت عنوان نشست هزاره، اهدافی برای توسعه کشورها مشخص گردید. در این نشست بیانیه ای تصویب شد که بر مبنای آن کشورها باید به پیشنهاد و اجرای برنامه هایی بپردازند که حرکت کشورهای در حال توسعه را در مسیر توسعه یافتگی تسریع بخشد و اهداف توسعه هزاره را محقق سازد.

منابع اصلی:

رشد اقتصادیتوسعه اقتصادیتولید ناخالص داخلیتوسعه ایران
دیگه الان همه‌مون باید از بازارهای مالی سر در بیاریم. معلوم نیست تا ده سال دیگه چه اتفاقی بیفته. پس بزن بریم یاد بگیریم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید