Attitude به چه معناست ؟
Attitude در لغت یعنی روش ، رفتار ، طرز برخورد و گرایش ، ولی معنای ناب آن نگرش است .
اینکه attitude کاری من چیه و attitude کاری تو چیه ، تعیین کننده اینه که من و تو در قالب یه تیم میتونیم با هم کار کنیم یا نه ، چون اهداف کاری، روش کاری ، ... متفاوت میشوند .
حرفی که حامد رستگار روز آخری که تو باران تلکام بودم بهم زد و مثل زنگ تو گوشم صدا میکنه که منوچهر من تو رو از لحاظ کاری و فنی تایید میکنم ولی attitude کاری ما با هم یکی نیست ...
اینکه کار برای من یه پرستیژ اجتماعیه و نه فقط جنبه درآمدی نداره که برای اون شاید تا دیروقت بیدار بمونم و پیگیر باشم یه attitude کاریه خاص من ... اینکه من با چند تا همکار فنی که قرار باهاشون تو قالب یک تیم ( و بعنوان Head اشون تو امنیت ) کار کنم و نمیشه بخاطر مشکل نداشتن Attitude مشترک کاریه ...که سواد تکنیکال بدست میاد ولی attitude تا نخواهی و پوست نندازی نمیشه ...
این روزها وقتی میرم سرکار و همکارانی رو می بینم که اونقدر تو مشکلات شخصی و زندگی اشون غرق شدند که ظاهرشون بهم ریخته ، نامرتب و پریشونه و کوچکترین دغدغه ای (caring) نسبت به انجام کار ندارند مربوط به attitude کاری اونهاست ... چرا که به کار فقط از جنبه درآمدی نگاه کردند و انتظار حل مشکلاتشون بوسیله اون رو داشتند ولی وقتی نشده بهم ریختند و داغون شدند ...
هدف پول نیست ، پول یکی از نشانه های رسیدن به هدفه ولی خود هدف نیست ...تویی که تو 20 سالگی به پول رسیدی اگه هدف نداشته باشی خیلی سریع فاسد میشی و ... تویی که تو 60 سالگی هنوز مشکل مالی داری اگر هدف نداشته باشی درهم میشکنی ...
چه اصلاح مزخرفیه : اضافه کار ... یعنی چی خب ...یعنی اگه من بیشتر بمونم باید بیشتر پول بگیرم ... اگه دغدغه من کارم باشه که اضافه کار معنی نمیده و مدیرم باید از نتیجه کار من به من پاداش بده و اضافه کار لزومی نداره ... و اینکه بعضی ها تو ساعت کاری کار نمیکنند و وقتی ساعت کاری تموم میشه میشینند شروع به کار میکنند ، خیلی جدی ( خیلی برات متاسفم ، چون خیلی بدبختی )
همیشه گفتند و من واقعا بهش اعتقاد دارم : نگاهت رو عوض کن تا زندگیت عوض بشه ...فکرت رو عوض کنی تا احساس خوشبختی کنی ... تنها کسی که تو زندگی مشکلی نداره اون کسیه که الان تو قبرستان زیرخاکه ...پس دیدت رو عوض کن ... بهترین نسخه خودت باش ... نه به برای من یا مدیرت یا هرکس دیگه ... برای خودت ( خودت رو به خودت ثابت کن )
اینکه بهانه میاری که وقت نداشتم ... سیستم نداشتم ... کارم زیاد بود ... مریض بودم ... سرم درد میکرد ... با زنم دعوام شده ... بچه ام داشت دندون درمیآورد ... (با خودت خلوت کن ببین واقعا این بوده یا نه )... اینکه یه کار رو از روی تکرار و انجام وظیفه بعنوان تسک روزانه انجام میدی و هیچ فکری درموردش نکردی که این کاری که دارم میکنم چیه ، چطور میتونم بهترش کنم ، چطور اگه یه تسک مشابه بود بهش رسیدگی (handle ) کنم ، چطور مستقل عمل کنم و توانایی جمع کردن کار رو داشته باشم و بقیه بتونند تو تسک های شبیه این روم حساب کنند و ... مربوط به دیدگاه تو ، نگرش ( Attitude ) کاری توست ...
بهانه آوردن خیلی راحته و شاید بتونی یکبار ، دوبار، ... دربری از زیرش ، ولی همیشگی نیست ... تو کارت برای من توجیه پذیره اگر : همه راه حل ها رو رفته باشی و در حد سواد خودت جلو رفته باشی ... تا دیروقت موندی و ول کن ماجرا نیستی ... اینکه وقتی از محل کار رفتی ، تو خونه هم پیگیری ... اینکه منو کچل کنی از پیگیری موضوع ... شده از خوابت بزنی بیدار بمونی اینکار رو کردی ... اینکه اگه نتونستی بجاش راه حل جایگزین ارائه کردی ... اینکه اگه نتونستی ، نرفتی یه گوشه بشینی منو تماشا کنی و نشستی کنارم و راه حل رو پیگیر شدی و دلیل حل موضوع رو از من خواستی و یادداشت کردی ...
اینکه میخوای چیکاره بشی و یا میخواستی چیکاره بشی ولی حالا بخاطر جبر زندگی اینجایی ( و چطور میتونی از این مخمصه بیرون بیایی ) مربوط به نگرش توست نسبت به کار و زندگی ... ولی تکلیفت رو با خودت زودتر روشن کن ... چون زندگی به قول یکی از دوستانم ( ابی ) مثل یه پلک زدنه از25 تا 35 سالگی ... از 35 سالگی تا 45 سالگی ... از 45 سالگی تا ....
و یه روز بخودت میایی میبینی فقط تو زندگیت بهانه آوردی ... فقط غر زدی ... هیچ کاری در بهبود شرایط نکردی ، شده یه کار کوچیک ... بقول کونفوسیوس : بجای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی ، یک شمع روشن کن .