ویرگول
ورودثبت نام
منصوره رضایی
منصوره رضایی
خواندن ۴ دقیقه·۱۲ روز پیش

در نمایشگاه کتاب چه کارهایی می‌توان کرد؟

  • منتشرشده در روزنامه‌ی فرهیختگان

فکر می‌کنید در نمایشگاه کتاب چه کارهایی می‌توانیم بکنیم؟ شاید بگویید: «معلوم است. می‌رویم نمایشگاه که کتاب بخریم.» اما سخت در اشتباهید. برای رد ادعایتان کافی‌ست نگاهی به پشت کتاب‌ها و داخل جیبتان بیاندازید. با این اعداد و ارقام، حالی به آدم می‌مونه؟ نه والا. احوالی به آدم می‌مونه؟ نه بلّا. بنابراین حالا که نمی‌توانیم کتاب بخریم باید از سایر امکانات نمایشگاه بهره ببریم.

مثلاً از دستشویی‌هایش. نمایشگاه هرچه نداشته‌باشد، باتوجه به کاربرد اصلی مصلّای تهران و جهت رفاه حال مؤمنان تا دلتان بخواهد دستشویی دارد. فلذا قبل از حرکت و عزیمت به نمایشگاه تا می‌توانید مایعات مصرف کنید و از این امکان مفت و مجانی نهایت استفاده را ببرید. جهت استفاده‌ی بهینه از این امکان، توصیه می‌کنیم حتماً به غذافروشی‌های متعدد مستقر در محوطه‌ی نمایشگاه نیز سر بزنید. خیالتان راحت. اصلاً لازم نیست سرتان را بکنید توی آن نقشه‌های عریض و طویل و دنبال آدرس بخش خوراکی‌ها بگردید. در نمایشگاه کتاب، غذای جسم مهمتر از غذای روح است و مأکولات و مشروبات به‌وفور در دسترستان است؛ البته نه هر مشروباتی. نهایت بضاعت نمایشگاه، ایستک و یخ در بهشت است که با خوردنش تا ناف مبارکتان قندیل می‌بندد و مجبورید یک لنگه پا بایستید جلوی آفتاب که یختان باز شود و بدین ترتیب از امکان آفتاب‌گیری و برنزه‌شدن نمایشگاه هم استفاده می‌کنید. فکر کردید این امکانات فقط در سواحل بلاد کفر وجود دارد؟ خیر! شاعر که بیهوده نفرموده: «چمن‌های نمایشگاه چه کم از سواحل آنتالیا دارد؟»

یکی دیگر از قابلیت‌های کارآمد نمایشگاه، امکانات ورزشی و سرگرمی آن است. در طول این ده روز بی‌خیال باشگاه‌رفتن و ورزش‌کردن و رژیم‌گرفتن شوید. صبح به صبح بروید نمایشگاه و شانصدتا پله‌اش را بالا و پایین بروید و با ژست فرهیخته‌طور، عرض و طول نمایشگاه را طی کنید. کسی چه می‌داند که شما مشغول ورزش و پیاده‌روی و سوخت و ساز هستید؟ همه می‌گویند: «چه سری! چه فکری! عجب چیزی!»

گفتم عجب چیزی! یاد یک امکان بهترتر افتادم. نمایشگاه کتاب بستر بسیار خوبی برای فرزندآوری‌ست. نه از آن بسترها! منظورم این است که در نمایشگاه می‌توانید کارهای ماقبل اداری فرزندآوری را انجام دهید. یعنی چشم و گوشتان را خوب باز کنید و علاوه‌بر کتاب‌ها به برادران و خواهران اطرافتان هم توجه داشته‌باشید و اگر فردی به‌عنوان همسر آینده، و لاغیر، چشمتان را گرفت سریع، یک کتاب را از دم دستتان بردارید و از آن شخص وجیه یا وجیهه بپرسید این کتاب را خوانده؟ اگر خوانده‌بود که فبها. بگویید قصد خرید و خواندنش را دارید و بیشتر درباره‌ی کتاب کذا برایتان توضیح دهد و سعی کنید از توضیحاتش قانع نشوید و راه‌های ارتباطی‌اش را بگیرید تا اگر درباره‌ی آن کتاب سؤالی داشتید از وی بپرسید. اگر هم آن کتاب را نخوانده‌ بود نگران نشوید. چیزی که آنجا زیاد است کتاب. این کتاب نشد یک کتاب دیگر. بالأخره یک کتاب خوانده که آمده نمایشگاه کتاب. البته ممکن است ایشان هم از شرکت در نمایشگاه قصد خیر دیگری داشته که همین کتاب‌نخوانی و نیت خیر می‌تواند نقطه مشترکی باشد و بروید و خیرش را ببینید.

گیم‌زدن، یک قابلیت باحال دیگر نمایشگاه کتاب است. قسمت دیجیتال آن‌قدر پرسروصدا و پرهیجان است که ژاپنی‌ها درخواست داده‌اند سال دیگر بیایند و از این میزان انرژی، برق تولید کنند. انتظار می‌رود در سال‌های آینده، غرفه‌های مخصوص بازی مافیا هم در نمایشگاه کتاب برپا گردد تا در حق این بازی تمیز و آموزنده اجحاف نشود. البته بازی مافیا را می‌توان در سطح گسترده‌تر و به‌صورت واگعی نیز اجرا کرد. به این صورت که شب بشود و شهر بخوابد و همه چشم‌هایشان را ببندند و وقتی باز کردند مافیای کاغذ و ممیزی و چاپیدن کتاب‌ها مشخص شود.

در پایان یک پیشنهاد جالب جهت رونق هرچه بیشتر نمایشگاه کتاب داریم و آن تست رایگان کتاب است. لابد نمایشگاه‌های غذا را دیده‌اید یا شاید خودتان یکی از بازدیدکنندگان گرسنه‌ای بوده‌اید که قار و قورکنان وارد نمایشگاه شدید و هن و هون‌کنان برگشتید و بدون خرج‌کردن یک ریال حسابی سیر شدید. بله! هر ایرانی یک مستر تِستر است برای خودش. از هر غرفه یک انگشت هم بردارید به‌قدر یک هفته سیر می‌شوید.

باتوجه به این تجربه‌ی موفق و باتوجه به گرانی کتاب، پیشنهاد ما این است که هر ناشر یک برگه از هر کتابی را که دلش می‌خواهد بکَند و به بازدیدکنندگان هدیه بدهد. با عملی‌شدن این پیشنهاد، هر بازدیدکننده در پایان بازدیدش یک کتاب شونصد برگه‌ای دارد که با بقیه‌ی کتاب‌های بقیه‌ی شرکت‌کنندگان متفاوت است. گیرم که صفحه‌ی اول کتاب کذا دستور پخت قرمه‌سبزی باشد و صفحه‌ی بعدش درباره‌ی فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم. چه اشکالی دارد؟ مهم، ارتقای سطح فرهنگ و آگاهی مردم است. این پیشنهاد مزایای دیگری هم دارد. هم سرانه‌ی مطالعه را بالا می‌برد؛ هم بازدیدکننده‌ها می‌توانند ورق‌پاره‌ها را به هم بچسبانند و به‌نام خودشان چاپ کنند و سال آینده به‌عنوان نویسنده‌ در غرفه‌ها حضور به هم رسانند و به مردم امضاء بدهند. این‌طوری در تولید نویسنده هم به خودکفایی می‌رسیم و بازار راکد نشر نیز پر و بالی می‌گیرد.

نمایشگاه کتابکتاب
هرجا سخن از نوشتن است نام من می‌درخشد.:)) زیاد می‌خوانم و کمی می‌نویسم. کمی پیشتر معلم مدرسه و دانشگاه بودم اما حالا اولی را نیستم. راستی! به جناب سعدی هم عشق می‌ورزم اما نه در حدّ محبوب من!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید