فارغ از اینکه کسبوکار شما کوچک است یا بزرگ، مهمترین جنبه هر کسبوکاری، اجرای صحیح برندینگ یا همان برند سازی است.
معنی ساده برندینگ و برند چیست!؟
برندینگ، فرایند مدیریت کردن شهرت کسب و کار، نزد مشتریان است!! اینکه مشتری ها تنها آن جنبه هایی از کسب و کار را بشناسند که شما دوست دارید.
در تعریف برند نیز باید گفت: برند شما، قولی است که شما به مشتری میدهید.
در حقیقت برندینگ، فعالیتی حیاتی برای کسب و کارها است، زیرا این برند شماست که به آنها میگوید باید از شما چه انتظاری داشته باشند و این انتظار است که باعث ایجاد تفاوت بین برند شما و برند رقیبتان میشود.
در حقیقت برند شما، از این حاصل میشود که شما که هستید، میخواهید چه کسی باشید و مردم چه درکی از شخصیت برند شما دارند!
آیا شما در صنعت خود شگفتانگیز ظاهر میشوید؟ باتجربهترین هستید؟ قابلاعتمادترین هستید؟ محصول شما گران و باکیفیت است یا ارزان و بیکیفیت؟
به یاد داشته باشید که شما نمیتوانید همهچیز برای همهکس باشید! پس در این زمینه سعی نکنید! زیرا شما باید جامعه ای با مشخصاتی خاص را در نظر بگیرید و بهصورت تخصصی در صنعتتان فعالیت کنید.
استراتژی برند:
استراتژی بند که عضو لاینفک برندینگ است، در رابطه با این موضوع بحث میکند که شما میخواهید کدام پیام برندتان را، چگونه، در چه زمانی و کجا به جامعه هدفتان معرفی کنید.
یک برند زمانی که تحت امر یک استراتژی دقیق و منظم شروع به کار میکند، میتواند رفتار خرید و استفاده مشتریانش را بسیار بهتر و محکمتر از سایر محصولات شکلدهی کند. مثال واضح این موضوع را میتوانید در نوشیدنی کوکاکولا مشاهده کنید. این محصول شاید قیمتی بالاتر از سایر محصولات ایرانی داشته باشد، اما غالب استفادهکنندگان، این محصول را انتخاب میکنند!
این حس قوی زمانی کارگر خواهد بود که برند شما از یک کیفیت قابلقبول و البته یک مهیج احساسی بهره ببرد. بهعنوانمثال، شما کفش نایک را بهعنوان یک برند کفش میشناسید که همیشه مورداستفاده ورزشکاران بوده و قیمت بالا و لوکس بودن از مؤلفههای اصلی آن است. میبینید؟ واقعاً مسئله فروش کفش نیست، مسئله ارتباط عمیق و صحیح برقرار کردن است.
تعریف کردن و نهادینه کردن برند شما:
تعریف شدن یک برند و آنچه در اذهان شکل خواهد گفت، یک مسیر ناتمام و طولانی است که در آن کسبوکار میبایست اطلاعات و خصوصیات خود را واکاوی کند!
در کمترین حداقلیترین حالت هم نیازمند پاسخ دادن به این ۴ سؤال از طرف شماست:
مأموریت سازمان شما چیست؟
خصوصیات ممتاز و سودآور محصول یا خدمت شما چیست؟
مشتری در قبال محصول شما چه عکسالعملی دارد و چشمانداز او در مورد برندتان چقدر است؟
چه چیزهایی برای ایجاد وابستگی مشتریان به برند شما موردنیاز است؟
تحقیقات کنید، نیازهای مشتریان را درک کنید، علایق مشتریان فعلی و مشتریان آتی را دریابید و از زاویه دید خودتان آنها را بررسی نکنید.واقعاً از خودشان بپرسید.
بعد از تشخیص نیازها چه کنیم؟
زمانی که توانستید بفهمید برند شما به چه نام و آوازهای مشهور است و نقاط قوت و ضعف آنها مشخص شد، از این راهکارها استفاده کنید که هم ساده هستند و هم پیشازاین در برند سازی، آزمون خود را پس دادهاند:
یک لوگو خوب بسازید: و آن را در مکانهای مناسب پخشکنید
پیام برندتان را مشخص کنید: پیام کلیدی که میخواهید برندتان حول آن نامیده شود را انتخاب کنید و مطمئن شوید تمام کارکنان هم از این تغییر رویه آگاه خواهند بود.
برندتان را یکپارچه کنید: برندینگ شامل همه فعالیتهای اجرایی از سمت شما خواهد بود! پس، مطمئن شوید که پاسخ تلفنها چطور خواهد بود، از چه لغاتی در مکالمه استفاده میشود و لحن آنها چگونه است، امضای ایمیلتان چیست و هر چیز دیگری در این حوزه که میبایست پایش شود.
بر اساس آنچه به آن شهرت دارید پیش بروید: شما در مکالمات بین مشتریان و کاربران، به خصوصیات خاصی شهرت دارید، سعی کنید در ارتباط با آنها نیز، همین مؤلفهها را رعایت کنید.
یک شعار عالی لازم است: شعاری بسازید که کوتاه، معنیدار و قابل حفظ شدن باشد که بتواند بهخوبی ماهیت برندتان و لزوم استفاده از آن را مشخص کند.
ظاهر قضیه را هم رعایت کنید: از حیث استفاده از رنگ، محل قرارگیری لوگو، ظاهر و احساسی که منتقل میشود، تنوع نداشته باشید. بگذارید همیشه با ظاهری یکسان دیده شوید.
صادق باشید: از همه مهمتر در برندسازی، اجرای به قولی است که به آنها دادهاید. اگر قولتان را عملی نکنید، نه خودشان بازخواهند گشت و نه مشتری دیگری را دعوت میکنند.
ثابت و استوار باشید: چرا این راهنمایی را آخرین مرحله قراردادم، چون اگر در فرایند برندینگ، ثبات قدم نداشته باشید، عملاً هیچیک از موارد بالا به کارتان نخواهد آمد.