هیچ گاه در گذشته داشتن نیروهایی با استعداد بالا و توان یادگیری، تا به این اندازه برای رشد کسب و کارها اهمیت نداشته است.
کسب و کارهای امروزی مداماً در مسیر داشتن نیروی انسانی متمایز و کار با کارمندان با استعداد تلاش می کنند و شاید همین موضوع دلیل اصلی پررنگ شدن مدیران منابع انسانی در شرکت ها شده است، زیرا آنها نگاهی طولانی به جذب دارند و کمتر درگیر برنامه های کوتاه مدت هستند.
در ادامه شالوده اصلی اجرای استراتژی برندینگ کارکنان را مرور می کنیم:
۱٫ شناخت نیازهای کسب و کار
اگر نیازهای کسب و کار شناخته نشود، فعالیت های برندینگ کارکنان بی تاثیر خواهد بود. در قدم اول، می بایست نوع نیاز سازمان را در شاخه منابع انسانی درک کرد و آن را به عنوان بخشی از بیزنس پلن قرار داد.
۲٫ گروه های هدف اصلی را مشخص کنید
در این مرحله تعیین تکلیف کنید. افزایش توانایی گروه های قدیمی برای شما اهمیت دارد یا صرف هزینه برای جذب یک استعداد جدید؟!
نیاز ابتدایی و ثانوی کسب و کار را برای به خدمت گرفتن نیرو مشخص کنید.
۳٫ شناخت گروه های هدف
پس از تعیین استراتژی سرمایه گذاری بر هر یک از مسیرها، به خوبی هر گروه را بشناسید.
باید بدانید برای هر کدام از گروه ها، چه چیزی جذاب است. از طرفی آنها می بایست ادراکات کسب و کار را در مورد خودشان بدانند و آگاه باشند که در چه مرحله ای از مسیر قرار دارند. هرچه دانایی بیشتر، سهولت ارتباط با کسب وکار بیشتر
۴٫ بهینه سازی ارزش کارکنان
ارزشی که برای پرسنل حائز اهمیت است، سرآغاز تمام مذاکرات بیرونی و داخلی با کارکنان است.
بهینه سازی این ارزش، به این معنی است که مطمئن باشیم، ارزشی که ما درک کرده ایم، شامل ویژگی های مورد نیاز کارمندان است و برای آنها جذاب، پایدار و با ارزش است. (این عامل باعث ایجاد تغییر مثبت در طولانی مدت می شود)
۵٫ انتخاب شاخص ها و تعیین اهداف
حال که کسب و کار گروه های هدف را شناخت و ارزشهای کارکنان را با شاخص هایی مشخص نمود، می بایست راهی برای اندازه گیری تاثیر شاخص ها بیابد و اهداف قابل اندازه گیری تعریف کند.
با انتخاب شاخص های درستی نظیر شراکت در برندسازی و جذابیت سازمان در دید کارکنان، اهداف سالانه تعریف می شود و در پایان سال، گزارش عملکردی به کارمندان ارائه می شود تا بدانند کسب و کار در مسیر مورد علاقه آنها حرکت می کند.
۶٫ یافتن بهترین راه ارتباطی
یافتن بهترین راه ارتباطی برای جلب نظر کارکنان، نیازمند شناسایی مرحله ای است که آنها در فرایند قرار گرفته اند. این دانش تعیین می کند که می بایست تمرکز اصلی چه باشد: در افزایش آگاهی، تصمیم گیری و یا تاثیرات احساسی
این موضوع به کسب و کار کمک می کند بهترین راه را برای ارتباط انتخاب کند.
۷٫ ساخت یک برنامه سالانه
اکنون بیشتر اجزای یک برنامه پرسنل برندینگ را داریم (نیازهای کسب و کار، تعریف گروه های هدف و نیازها، ارزش کلیدی آنها، راه ارتباطی، اهداف و استراتژی اصلی و غیره)
پس برنامه سالانه برای اجرای قطعی آن ایجاد کنید، زیرا سایر موارد، بخش های اجرایی در حین پروژه برندسازی کارکنان خواهد بود.
۸٫ توسعه ایده های ارتباطی
اکنون که کسب و کار می داند کارکنان چه می خواهند، می تواند با بهینه سازی فعالیت ها به صورت مداوم، باعث شود محیط کسب و کار، از حالت محلی صرفاً برای کسب درآمد تغییر کند و از رقبای دیگر فاصله بگیرد.
**البته، از خاطر نبرید که حتماً این ایده های جدید باید آزمون شده سپس برای همه کارمندان اجرایی شوند.
۹٫ اجرا و دنبال کردن
با استفاده از پیشنیازهایی که ایجاد کرده اید، در مسیر اصلاح حرکت کنید. احتمال اینکه شاخصی از نظر کسب و کار ارزشمند بوده ولی برای کارکنان بی ارزش باشد وجود دارد، پس، به خوبی هر مرحله را پایش کنید و تاثیرات هر ارزش را اندازه بگیرید.
منبع مقاله: وب سایت مشاور برندینگ منصور کیارش
