ketab.gasht
ketab.gasht
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

معنای ذکر در قرآن


گزیده هایی در مورد معنای ذکر در قرآن، از تفسیر شریف المیزان را اینجا آورده ام.





#معنای_ذکر

#و لذکر الله اکبر

کلمه ذکر گاهى در معناى یاد، خاطر به کار برده مى شود، مثلا مى گویند افى ذکرک - آیا به یاد دارى و آیا به خاطر دارى 


و این یاد و خاطر هیئتى است در نفس ، که با داشتن آن انسان مى تواند آنچه از معلومات کسب کرده حفظ کند، و از دست ندهد، مانند حافظه ،

با این تفاوت که حفظ را در جایى به کار مى برند که مطلبى را در حافظه خود داشته باشد، هر چند که الان حاضر و پیش رویش نباشد، به خلاف ذکر که در جایى به کار مى رود که علاوه بر اینکه مطلب در صندوق حافظه اش هست ، در نظرش حاضر هم باشد. [یعنی چیزی که الان در یادش هست]



و گاهى کلمه ذکر را در حضور قلب و یا حضور در زبان استعمال مى کنند، مثلا مى گویند: ذکر خدا دو نوع است ،

? یکى ذکر به زبان ،

? یکى هم ذکر به قلب ، یعنى حضور در قلب.

?معناى سوم ذکر هم عبارت است از سخن ، چون هر سخنى را ذکر هم مى گویند


و ظاهرا اصل در معناى این کلمه همان معناى دوم است ، و اگر معناى اول را (نام خدا را بردن ) هم ذکر نامیده از این بابت است که ذکر لفظى مشتمل بر معناى قلبى نیز هست ، و ذکر قلبى نسبت به ذکر لفظى (اثرى را مى ماند که بر سبب مترتب مى شود، یا) نتیجه اى است که از عمل عاید مى گردد.



? ذکر قلبی نتیجه ای است که از عمل حاصل می شود.


و اگر نماز را ذکر نامیده اند، براى این است که :

?نماز هم مشتمل است بر ذکر زبانى از تهلیل ، و حمد، و تسبیح ، و

?هم به اعتبارى دیگر مصداقى است از مصادیق ذکر، چون مجموعه آن عبودیت بنده خدا را مجسم مى سازد،


و لذا خداى تعالى نماز را ذکر الله نامیده و فرموده : اذا نودى للصلوه من یوم الجمعه فاسعوا الى ذکر الله

? و هم به اعتبارى دیگر امرى است که ذکر بر آن مترتب مى شود، (ترتب غایت بر صاحب غایت )، یعنى نتیجه نماز یاد خدا است ، همچنان که آیه و اقم الصلوه لذکرى به آن اشاره مى کند.


?پس از آنجا که نتیجه نماز ذکر قلبی خداست، پس عملی مثل نماز را ذکر گوید.



ذکرى که گفتیم ، غایت و نتیجه نماز است ، ذکر قلبى است ، البته آن ذکرى که گفتیم به معناى استحضار [حاضر کردن] است ، یعنى استحضار یاد خدا در ظرف ادراک ، بعد از آنکه به خاطر فراموشى از ذهن غایب شده بود، و یا به معناى ادامه استحضار است ، و این دو قسم از ذکر بهترین عملى است که صدورش از انسان تصور مى شود، و از همه اعمال خیر قدر و قیمت بیشترى دارد،

و نیز از همه انحاى عبادتها اثر بیشترى در سرنوشت انسان دارد، چون یاد خدا به این دو نوع که گفته شد،


آخرین مرحله سعادتى است که براى انسانها در نظر گرفته شده ، و نیز کلید همه خیرات است



و به هر حال از ظاهر سیاق آیه و اقم الصلوه ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر بر مى آید که جمله و لذکر الله اکبر متصل به آن است ، و اثر دیگرى از نماز را بیان مى کند، و اینکه آن اثر، بزرگتر از اثر قبلى است ، 


پس گویا فرموده : نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منکر باز بدارد، بلکه آنچه عاید تو مى کند بیش از این حرفها است ، چون مهم تر از نهى از فحشاء و منکر این است که : تو را به یاد خدا مى اندازد، و این مهم تر است ،


براى اینکه

? ذکر خدا بزرگترین خیرى است که ممکن است به یک انسان برسد، چون ذکر خدا کلید همه خیرات است ،

و نهى از فحشاء و منکرات نسبت به آن فایده اى جزئى است

ج ۱۶, ص ۲۰۴


?(ذکر) داراى مراتبى است

(و اذکر ربک اذا نسیت ، و قل عسى ان یهدین ربى لاقرب من هذا رشدا)،

که ذیل این آیه دلالت دارد بر اینکه میخواهد بفرماید امیدوار آن باش که بالاتر از ذکر به مقامى برسى که بالاتر از آن مقام که فعلا دارى بوده باشد، پس ‌ برگشت معنا به این مى شود که تو وقتى از یک مرتبه از مراتب ذکر خدا پائین آمدى و به مرتبه پائین تر برگشتى ، بگو چنین و چنان ،


پس به حکم این آیه تنزل از مقام بلندترى از ذکر و یاد خدا نیز نسیان است ، پس آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه ذکر قلبى هم براى خود مراتبى دارد،


از اینجا روشن مى شود اینکه بعضى گفته اند: ذکر بمعناى حضور معنا است در نفس ، سخنى است درست ، براى اینکه حضور داراى مراتبى است .

ج ۱,ص۵۱۱

ذکرمعنای ذکرتفسیر المیزانقرآنعلامه طباطبایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید