در کل به نظر ما سفر رفتن کمک می کنه تا بتونیم انسان بهتری باشیم. اما چرا؟
در ادامه گفتیم با فواید سفر آشنا بشیم ، اتفاقی که می تونه روح و ذهن مارو پرورش بده و برای ساعتها یا روزها ما رو از مسیر تکراری و پرملالی که داریم خارج کنه
چرا باید سفر بریم؟
سفر همیشه باعث ایجاد انگیزه زندگی و تقویت روحیه و نشاط در انسان می شود. آیا هیچ دقت کرده اید وقتی قصد سفر دارید از شب قبل دچار هیجان خاصی می شوید؟ یا اینکه با چه انرژی بیشتری مشغول به جمع و جور کردن وسایل سفر می شوید؟
روانشناسان معتقدند که این شور و هیجان خود باعث بهبود کیفیت زندگی می شود و امید به زندگی را افزایش خواهد داد بخصوص در جوامع امروزی که سراسر از تنش ها و درگیری های روزانه است و زندگی صنعتی ما را فراگرفته است که شاید کمتر فرصت استراحت یا مسافرت داشته باشیم.
1. سفر کردن یعنی آشنایی با افراد و فرهنگ های مختلف
وقتی به شهرها و مناطق مختلف سفر می کنیم، با انسان های مختلف، رسم و رسوم های مختلف برخورد می کنیم. سفر کمک می کند تا افراد مختلفی را ملاقات کنید. اجتماعی بودن و معاشرت کردن نوعی درمان به حساب می آید و باعث می شود با فرهنگ ها و آداب و رسوم مختلف آشنا شوید.
2. سفر یعنی آمادگی برای اتفاقات غیر منتظره
برنامه سفر می تواند مفید باشد, اما نمی توانید همه چیزها را با کوچکترین جزئیات برنامه ریزی کنید. تا قبل از اینکه به آنجا بروید چطور می توانید بفهمید که رستوران کوچکی پشت آن خیابان وجود دارد, یا فرد محلی شما را به خانه اش دعوت می کند تا بیشتر با هم آشنا بشوید؟
در حقیقت بهترین بخش از سفر همین ماجراجویی هایی است که پیش می آید. وقتیکه مجبور می شوید آخرین اتوبوس باقیمانده و یا وسیله نقلیه عبوری را انتخاب کنید, هیچ چاره ای جز پذیرش آن ندارید. به این شیوه است که اکثر افراد موفق یاد می گیرند وقتی کارها باب میلشان پیش نمی رود شاد باشند.
3. سفر یعنی قدرت برنامه ریزی صحیح و مدیریت زمان
همهی ما برای فعالیت های روزانه خود برنامهریزی میکنیم اما به دلیل مشکلات و گرفتاریهای روزانه گاهی اوقات از این برنامهریزی دور خواهیم شد. هنگامی که سفر می کنیم با علم به اینکه مدت زمان مشخصی رو در این محیط خواهیم بود ناخودآگاه مغز را به گونه ای برنامه ریزی خواهیم کرد که بتواند کنترل این زمان را به عهده گیرد.
در طول مدت سفر دیگر خبری از آشفتگی برنامه ها و عدم تمرکز نیست بنابراین سیستم مغزما به طور کامل کنترل را به عهده گرفته و فارق از هرگونه درگیری روزانه برنامه های ما رو کنترل می کند. دقیقا آنچه را که می خواهیم برای ما محیا خواهد کرد کاری که هرگز زندگی روزمره ما و محل کارمان اجازه آن را به ما نخواهد داد.
طبق آمار 20 درصد از برنامهریزی روزانه ما محقق نخواهد شد آنهم به دلیل تداخل برنامهها با یکدیگر و عدم کنترل زمان به طور عادی این تداخل در هنگام سفر تقریبا به 5 درصد کاهش می یابد که عدد بسیار قابل قبولی برای برنامهریزی روزانه ماست.
4. سفر یعنی دوری از غم و اندوه
همگی ما در طول زندگی دچار شکست های روحی یا عاطفی شده ایم و به واسطه همین مشکل یک دوره از زندگی با ارزش خودمان را از دست دادهایم. اما میتوانید در اولین فرصت سفر کنید تا برآن مشکل غلبه کنید.
در واقع گرفتاریهای جدید از جمله عدم تسلط به زبان محلی منطقه، عدم آشنایی به منطقه و غیره سطح بیشتری از مغز شما را درگیر میکند و دیگر مشکلات قبلی به حاشیه میرود پس شما ناخودآگاه متوجه می شوید که کل مشکلات قبلی را فراموش کردهاید و روش نوینی را برای ادامه دادن اتخاذ کرده اید و ذهن کاملا پاک و تازه ای دارید.
کریس ولز روانشناس می گوید: وقتی سفر می کنید خودتان را مسئول حفاظت از خود می دانید بنابراین همین مسئولیت جدید باعث تمرکز روی محیط جدید و مسائل مربوط به آن می شود و در واقع باقی موارد به حاشیه رانده میشود پس متوجه میشوید که در کنترل اوضاع اطراف خود چقدر توانمند عمل کردهاید و راه حل برطرف کردن مشکل قبلی را به سادگی خواهید یافت.
5. سفر یعنی یک تجربه شخصی
سفر همراه با تور و راهنما می تواند آموزنده و سرگرم کننده باشد, اما من مشتاقانه بدنبال مکان هایی خارج از گروه برای خودم هستم, در کوچه و پس کوچهها, در مغازه های فلافل فروشی و محله های متفاوت, تا شناخت خودم را از شهر و محیط آن بیشتر کنم. همین شیوه را وقتیکه از سفر به خانه هم بر می گردم دنبال می کنم.
6. سفر یعنی دیدن سبک زندگی های مختلف
وقتی خانوادههایی را میبینید که برای غذا برنج خالی می خورند و زیر آسمان شب می خوابند, این دید می تواند به شما کمک کند تا به این فکر کنید که چقدر خوش شانس هستید که سقفی بالای سرتان است و لباس گرمی دارید که بپوشید, می توانید با این دید به خودتان بیایید. خیلی خوش شانس هستید اگر دسترسی به اینترنت دارید و این مطلب را الان میخوانید, باحتمال قوی جزء 20% از ثروتمند ترین مردم دنیا هستید. هرگز اینرا فراموش نکنید!
7. سفر یعنی درک تفاوتها
وقتی به کشورهایی سفر می کنید که به زبان متفاوتی صحبت می کنند, خیلی آسان است که به چیزهای دیگری که باعث این تفاوت ها می شوند توجه کنید. از نور خورشیدی که در سرتاسر دره به گیاهان مختلف می تابد گرفته تا جانورانی که در محیط اطراف هستند, از حواس خودتان برای تشخیص اینکه چه چیزهای دیگری در آن کشور بیگانه متفاوت هستند استفاده کنید.
9. سفر یعنی خلوت کردن با خود
حتی زمانیکه با دیگران در سفر هستید, اینکه هیچ کس به زبانتان صحبت نمی کند می تواند باعث جدایی تان از دیگران بشود. در بسیاری از موارد, مجبور می شوید که افکاری را که در سرتان است عملی کنید, اینکار چیزی است که بسیاری از متفکران, فیلسوفان و هنرمندان آنرا خوب می شناسند و تجربه کرده اند.