بسیاری از ما با مفهوم ربات آشنا هستیم، اما ممکن است در تعریف آنها به عنوان یک موجودیت مجزا از انواع دیگر ماشینها دچار مشکل شویم. ربات ها به دلیل نحوه تعامل آنها با جهان با سایر ماشینها متفاوت هستند. آنها میتوانند بر اساس اعمال خودشان تغییراتی در محیط اطراف خود ایجاد کنند و به دنیای اطراف خود پاسخ دهند.
آن ها میتوانند تا اندازهای وظایف را بهصورت خودکار انجام دهند و محیط خود را درک کنند و تغییر دهند. برای مثال، پهپاد سادهای را در نظر بگیرید. پهپاد ربات نیست اما قدرت برخاستن و نشستن روی زمین و درک اشیاء و عملکرد رباتیک را دارد. هوش و ادراک و خودکاربودن کلید اصلی رباتها هستند.
ربات ها در اطراف ما هستند، چه ماشینهای خودکاری که وسایل نقلیه ما را جمعآوری میکنند. یا دستیاران مجازی که از رابطهای مکالمه برای کمک به ما در خانه استفاده میکنند. با این حال، همانطور که دیدیم، آنها در حال حاضر برای همه زمینههای زندگی مناسب نیستند. اما آیا این در آینده تغییر خواهد کرد؟
ترس از تصاحب هوش مصنوعی، جایی که ماشینها جایگزین انسانها به عنوان هوش غالب روی کره زمین میشوند، که این سناریویی بعید به نظر میرسد. با اینحال، شبکه تجاری PwC پیشبینی میکند که تا اواسط دهه 2030 تا 30 درصد مشاغل توسط ربات ها خودکار میشوند.
گزارشهای دیگر حاکی از آن است که موجودی رباتها در سراسر جهان تا سال ۲۰۳۰ به ۲۰ میلیون نفر میرسد و کارگران خودکار تا ۱۰ سال آینده تا ۵۱ میلیون شغل خواهند داشت. بنابراین، در حالی که آنها ممکن است جهان را تسخیر نکنند، میتوانیم انتظار داشته باشیم که ربات های بیشتری را در زندگی روزمره خود ببینیم.
طبق گزارشی، اتوماسیون و ماشینها شاهد تغییری در نحوه کار ما خواهند بود. آنها پیشبینی میکنند که در سراسر جهان، کارگران ممکن است برای یافتن کار به مهارتهای متفاوتی نیاز داشته باشند. مدل آنها نشان میدهد که فعالیتهایی که عمدتاً به مهارتهای فیزیکی و دستی نیاز دارند تا سال ۲۰۳۰ حدود ۱۸درصد کاهش مییابد، در حالی که فعالیتهایی که به مهارتهای شناختی اولیه نیاز دارند تا ۲۸٪ کاهش مییابد. بسیاری از نقشها به مهارتهای اجتماعی و عاطفی نیاز دارند. به ویژه در نقشهایی که رباتها جایگزین خوبی نیستند، مانند مراقبت و آموزش.
ما همچنین ممکن است ربات ها را به عنوان بخشی جداییناپذیر از روال روزانه خود ببینیم. در خانههای ما، بسیاری از کارهای ساده مانند پخت و پز و تمیز کردن ممکن است کاملاً خودکار باشند. ممکن است ماشینهایی را ببینیم که میتوانند بیشتر با جهان تعامل داشته باشند، مانند ماشینهای خودران و دستیارهای دیجیتال که در آینده رباتیک نقش دارند.
رباتیک ممکن است آینده پزشکی را نیز رقم بزند. ربات های جراحی میتوانند عملیات بسیار دقیقی را انجام دهند و با پیشرفتهای هوش مصنوعی، در آخر میتوانند به طور مستقل عمل جراحی را انجام دهند. توانایی یادگیری ماشینها و رباتها میتواند طیف وسیعتری از کاربردها را به آنها بدهد. رباتهای آینده که میتوانند با محیط اطراف خود سازگار شوند، بر فرآیندهای جدید مسلط شوند و رفتار خود را تغییر دهند، برای کارهای پیچیدهتر و پویاتر مناسب خواهند بود.
در نهایت، ربات ها این پتانسیل را دارند که زندگی ما را بهبود بخشند. علاوه بر این که بار کارهای سخت یا تکراری را به دوش میکشند، ممکن است بتوانند مراقبتهای بهداشتی را بهبود بخشند، حمل و نقل را کارآمدتر کنند و به ما آزادی بیشتری برای پیگیری تلاشهای خلاقانه بدهند.
خلاقیت انسان هیچ محدودیتی ندارد. مهارتهای تفکر استراتژیک، رهبری، حل اختلاف، مذاکره، هوش هیجانی و همدردی از ویژگیهایی هستند که حداقل فعلا جایگزین رباتیک یا هوش مصنوعی برایشان وجود ندارد. برخی از این مشاغل عبارتاند از:
بخش منابع انسانی شرکت به مدیران انسانی برای مدیریت اختلافهای میانفردی نیاز دارد. انسانها مهارتهای استدلال دارند. رباتها نمیتوانند احساسات انسان را درک کنند؛ ازاینرو، حداقل در آیندهای نزدیک نمیتوانند مشاغل منابع انسانی را برعهده بگیرند. احتمال جایگزینی رباتها در این بخش تنها ۰/۵۵ درصد است.
نویسندهها محتوای نوشتاری اصیل را ایدهپردازی و تولید میکنند و تمام بخشهای متن آنها منحصربهفرد است. ماشینها هرگز نمیتوانند مانند انسان اثری منحصربهفرد خلق و با انسانهای دیگر ارتباط برقرار کنند؛ زیرا نویسندگی به خلاقیت و همدردی نیاز دارد؛ درنتیجه، حداقل در آینده نزدیک رباتها جایگزین نویسندهها نخواهند شد.
وکلا باید بهاندازه کافی باهوش باشند تا بتوانند قوانین را بهسود خود تفسیر کنند. ربات هرگز به چنین نقطه دقیقی در مباحثه و دفاع نخواهد رسید. رباتها از هوش هیجانی برای متقاعدکردن افراد بیبهرهاند و تنها در پردازش مدرک میتوانند به وکلا کمک کنند.
مدیران کل طیف گستردهای از کارها را انجام میدهند و باید تیمهای گسترده همکار خود را نیز ترغیب کنند. هر رهبری با مثلثی از مهارتهای رهبری در ارتباط است و هیچ فرمول مطلقی برای تبدیلشدن به بهترین رهبر یا الگوریتمی بنیادی وجود ندارد. رباتها نمیتوانند احساسات افراد شرایط ذهنی آنها را درک کنند؛ درنتیجه، برای این شغل مناسب نیستند
ساعتها کار مستمر پژوهشی و کنجکاوی برای اختراعی جدید و بسیاری از ویژگیها دیگر را نمیتوان تنها با یک ماشین جایگزین کرد. رباتها تنها میتوانند در تحلیل دادهها به دانشمندان کمک کنند؛ اما نمیتوانند خلاقیت زیادی داشته باشند.
حتی بهترین دانشمندان و پزشکان جهان کاملا به عجایب مغز انسان پی نبردهاند. رباتها نمیتوانند ذهن انسان را درک و احساساتشان را بیان یا با دیگران همدردی کنند؛ درنتیجه، حداقل در آینده نزدیک ربات روانپزشک را شاهد نخواهیم بود.
طراحی گرافیک عملی تخصصی و هنری است و طراح گرافیک باید به درکی از نیازها و خواستههای مشتریاش برسد. قطعا مشتری نیازهای منحصربهفردی دارد و ماشین نمیتواند تمام آنها را درک کند؛ درنتیجه، رباتها نمیتوانند چنین مشاغلی داشته باشند.
مدیران روابطعمومی (PR) به شبکهای از روابط و تماسها وابسته هستند. آنها باید آگاهی درباره مسئلهای را افزایش دهند و سرمایهها را جذب کنند. مدیران روابطعمومی با افراد در ارتباط هستند و آنها را به مشارکت در کمپین فرامیخوانند. این نیاز موقعیتی ایمن را برای چنین شغلهایی ایجاد میکند.
توسعه نرمافزار برای انسانها کاری دشوار است. این شغل نیازمند زمان کافی و سرمایهگذاری مهارتی بر ایجاد اپلیکیشنها و نرمافزار است. ازآنجاکه مشتریها نیازهای متفاوتی دارند، محصول باید سفارشی و بینقص باشد. ربات یا هوش مصنوعی بهسختی میتواند محصولی واکنشگرا متناسب با نیازهای مشتری را طراحی کند.
مدیر پروژه مسئولیت هدایت پروژه را از آغاز تا پایان برعهده دارد. مدیران پروژه باید روابط ثابتی با دیگران داشته باشند. ربات یا هوش مصنوعی میتوانند تا اندازهای به مدیران پروژه کمک کنند؛ اما ربات نمیتواند این مشاغل را کاملا تصاحب کند. افزونبراین، فعالیتهایی مثل زمانبندی و برنامهریزیها بهسرعت در حال تغییر هستند و الگوی مشخصی برای آنها وجود ندارد که برای ربات درککردنی باشد.
امروزه رباتیک بهسرعت در حال توسعه و یادگیری و تطبیق با محیط اطراف خود هستند. رباتها تا اندازهای میتوانند بر مشاغل تأثیر بگذارند اما حداقل در زمان حال فاقد مهارتهای مهمی مثل همدردی و تفکر شناختی و هوش هیجانی هستند. برخی مشتریها هم نمایندههای انسانی را به ربات ترجیح میدهند.
در سالهای گذشته، بسیاری از افراد تصور میکردند با ظهور کامپیوتر شغلشان را از دست خواهند داد؛ اما امروزه کامپیوترها بخشی از زندگی روزمره افراد هستند و زمینه را برای ظهور مشاغل جدید فراهم کردند.
رباتیک و هوش مصنوعی مطمئناً این قدرت را دارند که دنیای ما را متحول کنند و به ما کمک میکنند تا با اعتماد به نفس و خوشبینی بیشتر در آیندهای که به سرعت در حال تغییر است حرکت کنیم. چه این فناوریهای نوظهور را بپذیریم و چه در مقابل آنها مقاومت کنیم. آنها بدون شک اینجا هستند و نقش مهمی را در زندگی همه ما ایفا خواهند کرد.