مریم·۵ ساعت پیشباورم نمیشه...باورم نمیشه توی چند ماه توانسته باشم اینقدر تغییر کنم و حال خودم رو تا این حد عوض کنم.واقعاً با اون مریمی که قبلاً میشناختم فرق کردم؛الا…
مریم·۲ ماه پیشنعمتهایی که عادی شدن…تا حالا به اطرافت خوب نگاه کردی؟شده دقت کنی و ببینی چقدر خوشبختی به معنای واقعی؟همین که الان میتونی ببینی و بخونی…همین نفسی که راحت دم و ب…
مریم·۳ ماه پیشبعد از مدتها دوباره نوشتن…---بعد از مدتها دوباره پناه آوردم به نوشتن و خالی کردن دلم.پر از حرفم، و وقتی آدم کلی حرف توی دلش تلنبار میشه، بیرون ریختنش سخت میشه.ولی مج…
مریم·۴ ماه پیشیک مدیتیشن عمیق، یک نفس تازهامروز کلاً روزم فرق داشت، عجیب و عمیق بود…جوری که وقتی چشمهامو باز کردم تازه فهمیدم کولر دیگه باد خنک نمیزنه—یعنی برق رفته،و من اصلاً متو…
مریم·۴ ماه پیشوقتی فهمیدم مشکل اصلی… خودمم بودمدو ماه پیش، برای اولین بار خیلی جدی با خودم خلوت کردم؛کاری که کم پیش میاومد و هیچوقت هم اینقدر عمیق نبود.حتی سبک فکر کردنم، لحن حرف زدنم…
مریم·۴ ماه پیشتازه با خودم آشنا شدم... و خیلی دوسش دارمامروز، بعد از مدتها که دلم میخواست بنویسم، بالاخره نشستم.وقتی خودم رو مرور کردم، دیدم توی همین مدتِ کم چقدر تغییر کردم…بزرگتر، عمیقتر،…
مریم·۵ ماه پیشرها کردن همیشه آسون نیست، ولی بعضی وقتا تنها راهه.رها کردن همیشه آسون نیست، ولی بعضی وقتا تنها راهه.۵ خرداد از کارم استعفا دادم. چون اصلاً حالم خوب نبود. تمام صبرم رو خرج کرده بودم توی سه س…
مریم·۵ ماه پیشیه خلأ، یه تلنگر بعدش همه چی تغییر کردکِی حس کردی یه چیزی از درون درست نیست؟ یه خلأ... یه جور کمبود که نمیدونی چیه، فقط میدونی هست.من به اون لحظه میگم "شروعِ زندگی دوباره". م…
مریم·۷ ماه پیش«وقتی سیلی واقعیت بیدارت میکنه…»خودم مهمترم، حتی اگه بقیه نفهمنیه جایی توی زندگی بالاخره میرسی به این نقطه که دیگه از خودت برای راضی نگهداشتن بقیه نمیگذری…اونجاست که…