بعضی وقتها انقدر خستگی بهم فشار میاره که فقط دلم میخواد یهو ناپدید شم…
برم یه جایی که نه کسی رو بشناسم، نه کسی منو بشناسه.
یه جای تازه…
که بتونم همهچیز رو از اول شروع کنم، همونطوری که خودم دوست دارم.
جایی که مجبور نباشم خودمو توی رابطههایی بندازم که مدام باید با وجدانم بجنگم،
که همش فکر کنم کی ناراحت شد، کی چی برداشت کرد،
که همش نگران حال بقیه باشم و خودمو بذارم آخر.
دلم یه زندگی ساده میخواد…
با آرامش، بینیاز از توضیح، بینیاز از دفاع از خودم.
فقط خودم باشم و حال دلم…
من زندهام و هنوزم اینجام… فقط کافیه هر روز یه قدم کوچیک بردارم.
مریم