
برای من این آذر ماه با قبلیها خیلی فرق میکرد. هم خوب بود و هم بد. سختترین و لذتبخشترین روزهای کاریم رو تجربه کردم.
ما (ایسمینار) هفته آخر آبان رو به خاطر قطعی اینترنت خارجی از دست داده بودیم و همه تلاشهامون جلوی چشممون داشت از بین میرفت. هیچ کدوم از ما به رومون نمیآوردیم که ناراحتیم ولی واقعیت این بود که همه ته دلشون نا امیدی رو حس میکردن اما سعی میکردیم خودمون رو قوی و پر انرژی نشون بدیم.
تو این ماه سه تا کمپین بزرگ رو تجربه کردیم و هر کدوم به اندازه خودشون موفق بودن. ولی کمپین سایبرماندی رو جور دیگه ای دوست دارم. چون برای ما فقط یه کمپین نبود بلکه تزریق امید به تیم بود اونم درست بعد از دوباره وصل شدن اینترنت. همه با هم یکدل کار کردیم از تیم عملیات و پشتیبانی گرفته تا تیم فنی و بازاریابی. جواب داد و ما به بهترین آمار ایسمینار رسیدیم.
اما من تو این ماه دو بار شکستم و دوباره پا شدم، دو بار نابود شدم و دوباره خودمو از نو ساختم. دو تا از تلخترین و بدترین روزهای زندگیم رو تجربه کردم.
اما آخرش تونستم با خودم آشتی کنم. منی که هیچوقت از خودم راضی نیستم. منی که صد برابرِ بقیه به خودم سخت میگیرم. دیروز نشستم و همه اتفاقات یه سال گذشته رو مرور کردم و برای اولین بار به خودم گفتم ایول. برای اولین بار از عملکردم راضی بودم.
آذر، ماه سختی بود ولی نتایجش شیرین و لذتبخش بود. انگار تو این یه ماه اندازه یه سال پیشرفت کردم?
همه ما سختیهای زیادی رو تجربه میکنیم و تو موقعیتهای مختلفی قرار میگیریم، مهم اینه که چقدر میتونیم دوباره سرِ پا شیم و ادامه بدیم. درستش اینه که جا نزنیم و پر رو تر از این حرفا باشیم ??
بیش از اندازه به خودمون سخت نگیریم. با خودمون مهربون باشیم.