پایان زودهنگام ! دنیا از آن ِزیبارویان است ! سال های فوران استعدادهای نیمه تمام ِکمی دیوانه ! انسان متجدد مدرن با دیده شدن های ناب ! سال هایی از زنان ِموطلایی گستاخ و مردانِ خوش چهره ی نه چندان عاقل ! دنیا را تکان می دهند ،خوب رویان!
مرگ در ۳۶ سالگی ، مصرف باربیتورات ! داستان مرگ پرحاشیه!!پایان زیبای امریکایی! تاریکخانه های پروسواس !ماجراهایی شگفت انگیز از قرنی که میرود به پایان برسد !!! آدم هایی تمام نشدنی ! قاب شده برای قرن بعد ! از همان جا نقشی شکل می گیرد در انگشتانی با سیگار روشن که اعتراض دائم به ندیدن است و سرکوب شدن هرآنچه در « من » است وتسلیم نشدن به بایدهایی که « من » ها را حبس می کند در سکوت !!!! که اگر کمرِ باریک و موهای طلایی اش را هم ندید ، خم شدنش از پشت بام ساختمانی در نیویورک ، خود گویایی این است که نیستم آن « زنی » که نمی بینیش !!!!
و سوار بر پورشه ش ، « حرامزاده کوچولو» میراند در جاده های کالیفرنیای امریکا به قصد مرگ در ۲۴ سالگی !!! و همانجا در کمینش است ، این رفتن ِ همیشگی ناپیدا در جاده ی زیبایی که می تواند کارت پستال از فیلمی باشد با نفش اول او! که البته هست به یمن نگاه غمگین زیبا و استعداد ! اگر سومین روز پس از آن واقعه رخ می دهد، مرگ !!! اعتراضی است به زندگی!! در شرقِ بهشت با حسرتی از آینده !! و اندوهی بی پایان و حتی تا امروز !
رویای امریکایی ، رویای جهانی می شود که سال ها بعد هم همان ها را میخواهد از زندگی ! زندگی !!!! دیده شدن در هر آنچه هستیم ! « من » ، موجودی نه از سر ترسی فروخورده ، نه « تنها » و نه « آواره » !!!! انسان هایی با خصوصیاتی انسانی ! نه « قدیس» و نه « شیطان » !
که بودنشان زیباست ....
مرجان وفایی
#مرجان_وفایی #مریلین_مونرو #جیمزدین