ویژگی افراد محافظه کار چیست؟ افراد محافظه کار افرادی هستند که بر این باورند که قوانین و سنتهای جامعه، تا زمانی که خلاف آنها ثابت شود، باید رعایت شوند. آنها از تفسیر شخصی خودشان از واقعیت تأثیر نمیپذیرند و این ایده نمیتواند به عنوان یک معیار مفید برای تشخیص محافظهکاری در جوامع مختلف مورد استفاده قرار گیرد تا نحوه وجود افراد و گروهها را بدانیم. پس تا آخر مقاله از آموزش رشد فردی همراه سایت مرجان بهرام باشید.
هر کشور و فرهنگ نوع متفاوتی از محافظه کاری را در خود جای داده است. بنابراین، باید به خاطر داشت که افراد محافظه کار با رعایت نکات ظریف مختلف محافظه کار هستند. با این حال، تعدادی از ویژگیهای معمول وجود دارد که معمولاً نشانگر مناسبی از ارتباط این سنتها با کسی است. بیایید آنها را ببینیم.
نکته: مقاله عزت نفس چیست را حتما مطالعه کنید.
افراد محافظهکار تمایل دارند به ذات باور کنند که همه چیز، از حیوانات و مناظر تا انسانها، دارای عنصری غیرمادی هستند که به آنها هویت میدهد. آنها تاکید میکنند که بعضی چیزها باید همچنان مثل گذشته، در حالت خود به حیات خود ادامه دهند. این قضیه نیازی به استدلال ندارد، زیرا انتخاب گزینه مخالف با ضروریات متناقض است. به طور معمول، این نگرش در استفاده از زبان و به طور خاص توجه به مفهوم “طبیعت” و “غیرطبیعی” نشان میدهد. این عبارات به معنای بیان عدم تأیید اصلاحات یا تغییرات اخیر نیست (به عنوان مثال، قوانینی در رابطه با ازدواج همجنسگرایان یا پیدایش فناوریهای جدید و غیره).
افراد محافظهکار در کشورهای با سنت غربی، به الگوی همزیستی مبتنی بر خانواده هستهای، یعنی الگویی که از همسر و فرزندان تشکیل شده است، دفاع میکنند. آنها از این الگوی همزیستی به عنوان یک راه متعادل برای انتقال فرهنگی که باید به نسلهای آینده منتقل شود، استفاده میکنند، اگرچه مدرکی برای این باور وجود ندارد.
افراد محافظهکار به طور عمده با هر اقدامی که به تقویت برابری جنسیتی از طریق نهادها و انجمنها بپردازد، مخالفت میکنند. دلیل این نگرش تا حدودی به ذات گرایی و عدم قبولی رفتارها و آداب و رسوم متفاوت است. در این دیدگاه، فرض بر آن است که زنان نقشی در مدیریت منابع خانواده و تولید نسل دارند، در حالی که مردان باید از قدرت مالی و مادی خانواده بهرهمند باشند.
به علاوه، هوموفوبیا (تبغیض نسبت به افراد همجنسگرا) در بین افراد محافظهکار رایج است. این ایدئولوژی از افراطی که افراد به خاطر جنسیت یا رابطه جنسی خود مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، تا دفاع از اینکه همجنسگرایان باید حقوق کمتری نسبت به دیگران داشته باشند (مانند حق فرزندخواندگی یا بوسیدن در مکانهای عمومی)، ریشه میگیرد.
مهم است بهیاد داشت که دیدگاهها و نگرشها در جامعه متنوع است و نمیتوان همه افراد محافظهکار را با همان ویژگیها و نگرشها شناخت. هر فرد میتواند دیدگاهها و نگرشهای متفاوتی درباره مسائل جنسیتی، نقش زنان و مردان، حقوق اقلیتها و سایر موضوعات داشته باشد.
احترام به نیاکان، که مفهوم مردم یا ملت را ستون اصلی و جزئی بسیار مهمی از هویت ما تشکیل میدهند، به معنای داشتن مسئولیتها و تعهدات خاصی است. این مسئولیتها و تعهدات، نه تنها نسبت به سایر هموطنانمان، بلکه نسبت به کسانی که از طریق روابط خانوادگی با ما در ارتباط هستند، متولد میشویم. حتی اگر این افراد مدتی است که درگذشتهاند، ارتباطی از طریق خانواده با آنها وجود دارد و تاثیری بر هویت و شخصیت ما میگذارند.
با احترام به نیاکان، ما نه تنها از تجربیات و میراث آنها استفاده میکنیم، بلکه همچنین درک میکنیم که نقش آنها در شکلگیری هویت و ارتباط با جامعه چشمگیر است. بنابراین، به عنوان اعضای یک خانواده گستردهتر، ما باید به این مسئولیتها و تعهدات احترام بگذاریم و نقشهایمان را در حفظ و تقویت هویت خود و ارتباط با افراد محافظهکار دگرگون نکنیم.
افراد محافظه کار، حتی کسانی که مذهبی نیستند، از این عقیده دفاع میکنند که اخلاق جامعه از دین نشات میگیرد و این خوب است که چنین است. آنها اعتقاد دارند که اصول و ارزشهایی که در ادیان تعلیم داده میشود، به ماهیت بشریت و روابط اجتماعی ارتباط مستقیم دارند و باعث تقویت اخلاق جامعه میشوند.
ناسیونالیسم یک ایده است که بیانگر وجود اتحادیهای ناقابل تفکیک بین مردم و یک قلمرو خاص است و مطالبه میکند که هر چیزی که بر خلاف این اتحادیه عمل میکند، مورد مبارزه قرار گیرد.
این ایده در اصل نتیجهای از ذات گرایی محافظهکارانه است که به این معنی است که تنها برخی از جنبههای “خارجی” تا حد معینی مورد قبول واقعیت ساده قرار میگیرد.
و تلاش میکند فرهنگ و آداب و رسوم اقلیتها را سرکوب کند، متعلق به فرهنگهایی است که در محدوده آنچه به عنوان “یک ملت واحد” تلقی میشود زندگی کردهاند.
در محافظهکاری، فرض کردن اینکه همه چیز بر عهدهٔ اراده است، بسیار رایج است. بنابراین، تفسیر واقعیت بیش از آنچه که ممکن است تصور شود، پاسخ میدهد به آنچه که در عمل میتواند تأثیرگذار باشد؛ زیرا فرض بر این است که اگر افراد کافی خواست و تلاش کنند، ناگزیراً اتفاق خواهد افتاد.
این ایده این را به معنای دارد که خواسته و ارادهٔ انسانی میتواند به پیشرفت پدیدههای اجتماعی منجر شود، در صورتی که این ویژگیهای انسانی را به جامعه بنیان گذاریم.
منبع: سایت آموزشی مرجان بهرام