سلام
امروز میخوام یه خاطرهای براتون تعریف کنم که خیلی وقته ذهنم را مشغول کرده.?
خاطرهای که یه جون طلبه ی بسیجی مداح برام تعریف کرد.
درست همون وقتهایی که به خاطر حرف چهار تا آدم تازه به دوران رسیده، به روحانیون تعرض میشد. هرچند که با شرایطی که به خاطر ویروس کرونا داریم، مردم خوب حق را از باطل تشخیص میدن.
سلبریتی های که به خودشون اجازه میدادن در مورد هرچیزی اظهار نظر کنند حالا وزرات بهداشت باید ازشون درخواست کنه که خواهشاً از خودتون فیلم بگیرید و به مردم بگید تو خونه بشینند!!!!?
اما بدون هیچ درخواستی از طلبه ها و بسیجی ها ،خودشون به طور خودجوش از اول پای کار هستند، در هر زمینهای.?
بگذریم، این جون به من گفت یه روز برای کلاس مداحی رفتم تهران. رفتم یه جایی صبحانه بخورم.??
داشتم صبحانه میخوردم که نگاهی به بالای سرم انداختم. ?
یا خدا!!! یه گنده لاطی بود که از قیافش وحشت میکردم.?
اومد نشست صندلی کنار من.
وقتی نگاهش به قیافه من و ریشم افتاد، اول یه کنایه زد که اصلاً معناش را نفهمیدم. پرسیدم منظورررتون چیه؟?
پرسید بسیجی هستی یا آخوند؟
مونده بودم چی بگم. هر لحظه تصویر خردشدن صندلی روی سرم، جلوی چشام می اومد.?
تا اینکه بریده بریده و با ترس و لرز گفتم: مدددداح .?
منتظر بودم چه جوری میخواد بزنتم.
که یه دفعه ای گفت: قربون همهی نوکرهای امام حسین؟!!!!
در عین تعجب که چه جوری این هیکل خودش را قربونی نوکر امام میدونه؟!! یه نفس راحتی کشیدم و خودم هم تو دلم گفتم، قربونت برم امام حسین که این جا هم، تو به فریادم رسیدی.
هنوز که هنوزه وقتی این خاطره یادم میاد اشک توی چشم حلقه میزنه که، هیچ قلبی از محبت امام حسین علیه السلام خالی نیست.
نقطه اشتراک طلبه و گنده لاط هم میتونه همین باشه ، (عشق به امام حسین علیه السلام).
روز تولد آقامون به همگی مبارک. انشاالله آقا بطلبه همگی را اربعین، پای پیاده.