فکر می کنم خیلی از انسانها مثل خود من عاشق سفر هستند و از هر فرصتی برای سفر رفتن استفاده می کنند. تا به حال فکر کردید چرا سفر این قدر می تواند در تغییر روحیه و حال و هوا ی ما تاثیر بگذارد؟ اصلا در مسافرت ها چه اتفاقی می افتد که حال ما را خوب می کند؟
سفر در واقع نوعی سرمایه گذاری روی خود است. تصور کنید تمام عمر را در شهر خود و خانه خود بوده اید و هیچ مکان جدیدی را تجربه نکرده اید. به نظر من تعداد افراد بسیار کمی وجود دارند که این سبک زندگی را بپسندند. اگر همه عمر درخانه باشید حکم فرد زندانی را خواهید داشت که هیچ تصور درستی از دنیای پیرامون خود ندارد اگر هم داشته باشد آن را به وضوح حس و تجربه نکرده است. سفر فرصتی برای کشف درون خود و دنیای بیرون است .
در این مبحث کمی درباره فواید سفر صحبت می کنیم. شاید به تعداد علاقه مندان سیر و سفر اضافه شود و دنیایی با آدمهای شاد و سرزنده داشته باشیم.
وقتی تصمیم می گیریم از جا و مکان خود کنده شوی و به دنیایی جدید با آدمهای جدید و فرهنگ تازه سفر کنی درواقع از لاک دورن خود بیرون آمدی وجسارت تجربیات جدید را پیدا کردی. این یعنی شجاعت کشف جهان پیرامون.
درسفر کردن دنیا را از زاویه ای متفاوت تر خواهی دید و ایدئولوژی و جهان بینی عمیق تری نسبت به آن پیدا می کنی.
در سفر خودت را به چالش می کشی. چطور؟ وقتی در شرایط متفاوت قرار بگیری می توانی خودت را بسنجی و در بوته آزمایش قرار بدهی. منظورم همان بوته آزمایش در آزمایشگاه درس شیمی است که حتما همه شما یک بار آن را از نزدیک دیده اید! در سفر است که می توانی بفهمی چند مرده حلاجی! پس به نوعی کشف الشهود درباره خودت می رسی که غنیمتی است بزرگ و نایاب!
هرروز خدا باید یکسری کارهای تکرای و کسل کننده را انجام دهی. خب در سفر فرصتی پیدا می کنی تا متفاوت زندگی کنی حتی شده برای چند روز .مغز ما از کارهای تکرار شونده فراری است و همواره به دنبال راهی برای تنوع و انجام کارهای جدید است. پس بدون این که به مغز خود فشار بیاوری سفر کن.
تا وقتی از خانه و شهر خودت بیرون نیامدی فکرمی کنی همه مردم دنیا شبیه تو اند و همینطور زندگی می کنند اما با سفر به مناطق گوناگون، تازه می فهمی دنیا پر است از آدمهای عجیب و غریب با فرهنگ های عجیب و غریب تر. پس درک می کنی می توانی به سبک های مختلف زندگی کنی.
البته از این که این قدر صریح صحبت می کنم معذرت می خواهم ولی وقتی به دنیای ناشناخته ها سفر می کنی و با موارد جدید آشنا می شوی در می یابی چقدر اطلاعاتت درباره همه چیز کم و سطحی بوده، چقدر زود قضاوت می کردی و دنیا تا چه اندازه متفاوت تر از آن چیزی است که می اندیشیدی!
بنابراین با سوژه های جدیدی برمی خوری که دید و بینش جدیدی به تو می دهد. پس می توانی نوع تفکر خود را درباه مسائل بازنگری کنی.
با دیدن جهان های تازه و تجربه زندگی های مختلف می توانی به نیاز های مشترک بین همه انسانها ایمان بیاوری. نیاز به تمام چیزهایی که تو هم نیاز داری!! همه ما با هر شکل و قیافه، با هر نوع دیدگاه و با هر نوع فرهنگ و سنتی نیازهای مشترکی داریم که به عنوان انسان به دنبال رفع آنها هستیم. این ما را به نوعی اتحاد لااقل در نیازها می رساند و تو خودت را جزیی از کل جهان هستی می بینی!
قدرت لایتناهی پی می بری
با کشف دنیاهای جدید، دیدن شهرهای بزرگ و پرجمعیت یا یک روستای ساده و خلوت، با مشاهده دریاها وکوهها و دشت های پهناور، با تماشای غروب خورشید در ساحل یک اقیانوس یا راه رفتن خرچنگی بر ماسه های کناره دریا و با ساعتها خیره شدن به ستارگان آسمان در شبهای کویر، پی به عظمت لایتناهی و قدرت شگفت انگیزی می بری که شاید گاهی از آن در میان روزمرگی ها غافل می شدی.
در سفر حس کنجکاوی خود را دنبال می کنی و حس هیجانی عجیب تمام وجودت را فرا می گیرد. انسان ذاتا کنجکاو است و به دنبال کشف کردن. با پاسخ به این حس جالب، به آرامشی ژرف و عمیق می رسی که فقط در سفر کردن به مناطق حدید به آن دست پیدا می کنی.
شاید کمی خنده دار باشد که بگوییم در دنیای امروز با این همه ارتباطات جمعی و رسانه های اجتماعی انسان تنها تر از همیشه است. ولی می دانم شما هم این را با تمام وجود درک کرده اید که هر چقدر دنیای مجازی ما گسترده تر می شود ما تنهاتر از قبل می شویم. یک نوع تنهایی عمیق درونی با حس ایجاد شکافی بزرگ بین ما و دیگران. اما نگران نباشید همین که چند روزی به دور از تکنولوژی به اصطلاح جمعی باشید، خود را در میان جمع واقعی انسانها حس خواهی کرد. یک حس ناب واقعی لذتبخش و شیرین!
در سفر است که به درست بودن ضرب المثل " اگر رسیدی به یک دو زر ........ از خانه خراب خود مگذر" پی می بری!!! خب یعنی چه ؟
با سختی هایی که در سفر می بینی قدر خانه خود را بیشتر می دانی. شاید حال و اوضاع اقتصادی چندان رضایت بخشی نداشته باشی ولی در سفر درک می کنی که هیچ جا خانه خودت نمی شود!! البته نه به این تندی ولی خب باید تجربه کنی تا قدر خانه خودت را بدانی. آن وقت است که با تمام وجود درک می کنی که منظورم از خانه، همان خانه ظاهری نیست. منظورم ، عقایدت، ریشه هایت و تمام وجودت است که در خانه ات رشد کرده و در درونت رسوخ . این خانه همان جایی است که به آن تعلق داری.
آنقدر آدمها مهربان و دوست داشتنی هستند که در تمام دنیا بدون این که زبان مشترکی داشته باشی می توانی به راحتی با آنها ارتباط برقرار کنی و دوست های زیادی پیدا کنی. خوشبختانه با وجود پربرکت رسانه های جمعی هم این دوستی ها می تواند ادامه داشته باشد. البته از نوع مشروعش! بد برداشت نکنی یه وقت....
تمام خوبی سفر به این است که وقتی در سفری و یا حتی وقتی از سفر برمی گردی نوعی حس رضایت و خوشایندی داری با این که کلی پول بی زبان را خرج کردی اما از درون خوشحالی. عجیب نیست؟
شاید عجیب باشد اما واقعی است چرا که آن حس عجیب انسانی نیاز به شناخت، نیاز به ارتباط ، نیاز به کشف و تجربه و نیاز به آرامش را حس کرده ای. برای همین هم خوشحالی... شاید خداوند هم به همین علت در قرآن فرموده: " قل سیروا فی الارض" !
به هر حال سفر با تمام سختی ها، خوبی ها و بدی هایش تجربه ای بسیار زیبا، دوست داشتنی و شیرینی است که حتما باید آن را خودت کسب کنی. من هرچقدر هم از خوبی های سفر بگویم نمی تواند شما را راضی و خوشنود کند. پس در اولین فرصت کوله بار سفر را ببند و با فراغ بال و آغوشی باز به دنیای جدید قدم بگذار و تفاوت ها را کشف کن. راستی یادت نرود که بلیط هواپیما و یا بلیط قطار خودرا می توانی از وب سایت تیک بان با قیمت خیلی خیلی ارزان بخری . من خودم از این سایت بارها بلیط خریدم و راضی بودم... به امید روزهای بهتر ...... یا حق
