اول ماجرا بگم که منظورم از تنهایی دقیقا تنهایی فیزیکیه :) اون وقتی که از محل کارت برمیگردی و کسی توی خونه منتظرت نیست ، کسی بهت سلام و خسته نباشید نمیگه ، بوی غذایی نمیاد ،خودت باید یک کاریش بکنی و البته از هیچ بغلی خبری نیست :)))) آیا موارد فوق براتون ناراحت کننده است ؟یک روزهایی برای منم هست :( اینکه در مواجهه با این لحظات چه حسی دارید بستگی به تجربه هاتون از زندگی ، سبک خانواده ، نوع بزرگ شدن ، تجربه دوری از والدین و دوستان، مدل دلبستگی ، شغل ، روابط عاطفی و هزاااران فاکتور دیگه که من نمیدونم داره، ولی هر حسی که دارید مهمه... غمگین ، خشمگین ، دلشکسته ، خوشحال ، راضی و یا هر جوری :) اینا احساسات مهم و باارزش شمان...امیدوارم تجربه زندگی تنهایی براتون به علل ناراحت کننده ای نباشه و البته خیلی هم طولانی نشه ...
من توی این پست میخوام از تجربه های شخصی خودم برای کنار اومدن با تنهایی فیزیکی بگم، حقیقتش توی قلب من کلی عشق به آدم ها هست ، عشق به تشکیل خانواده خودم و ... با این حال تنهایی رو دوست دارم و معتقدم اگر آدم حواس جمع و آگاهی باشی بشدت میتونه باعث رشدت بشه و تو رو توانمندتر و مستقل تر بکنه:) اینا تجربه های شخصی من هستند که ممکنه به درد شما بخورن یا نخورن ... من توی زندگیم چند دوست خوب دارم که در مورد همه مسایل زندگیم میتونم بی قضاوت باهاشون حرف بزنم ، خانواده کاملا حمایت گری دارم (با وجود اختلافات نسلی فکری جدی ، عملا حمایت فیزیکی ، مالی و روانی رو دریافت میکنم) و تجربه زندگی به دور از والدین رو دارم (7 سال دانشجو بودن خودم و سالها دانشجو بودن والدینم ) و موارد زیاد دیگه ...
لانگ استوری شورت : خودتون و احساساتتون رو مقایسه نکنید ولی بدونید باید از محدوده امنتون بیرون بزنید ، تنها بشید ، روی جفت پاهای خودتون بایستید و این یعنی قراره اضطراب رو تجربه کنید، و البته قراره رشد کنید.
بریم سراغ چند نکته که میتونه کمکتون کنه ، بهتر بگم ، این نکات به من کمک کرده و دوست دارم در موردشون حرف بزنم:
همیشه حواست باشه نابغه ترین های دنیا توی کمپانی های تبلیغات و اپلیکیشن ها هستن که تاجایی که ممکنه تو رو توی اپ های خودشون نگه دارن و بدون این که حتی حواست باشه و متوجه اش باشی با قوی ترین نکات علم نوروساینس ذهنت رو دستکاری کنن :) آه خدای من ...