ویرگول
ورودثبت نام
Mary
Mary
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

10 روز ژورنالینگ_روز هشتم_25 اردیبهشت 99

امروز فرصت بلند بلند فکر کردن وگفتگوی با خویش رو داشتم و تحلیل خودم و همه احساساتی که این چند وقته با خودم حمل کردم :) چیزی که جالبه اینه که نفس اندیشیدن حال من رو خوب میکنه حالا اونقدری مهم نیست به نتیجه برسم یا نه همین توجه حال من رو خوب میکنه...

توی سریال آفیس یک لحظه های خیلی ساده ای بود که خیلی دلگرم گننده بودن ، چقدر دوست دارم واقعا اونا رو تجربه کنم :) یکی از اون لحظات تو همین تصویره ... چقدر من همین لحظات ساده و این سرور درونی رو دوست دارم ...  حالا باز تصاویر بیشتری میذارم ،شاید شما هم دیده باشید
توی سریال آفیس یک لحظه های خیلی ساده ای بود که خیلی دلگرم گننده بودن ، چقدر دوست دارم واقعا اونا رو تجربه کنم :) یکی از اون لحظات تو همین تصویره ... چقدر من همین لحظات ساده و این سرور درونی رو دوست دارم ... حالا باز تصاویر بیشتری میذارم ،شاید شما هم دیده باشید


چی کشف کردم : در راستای درک مفهوم"بودن" و "حضور " در کتاب نیروی حال ریشه یک لغت رو کشف کردم که جالبه واقعا... واژه ی emotion به معنای احساس ، برگرفته از یک لغت لاتین به نام emovere یعنی مزاحم شدن هست!در این کتاب بحث سر اینه که احساساتی که ما تجربه میکنیم در حقیقت بازتاب بزرگ شده ی الگوهای فکری ما هستند و این صدای بلند ذهن مساوی با وجود ما نیست ، بخشی از وجود ما است . اگر بتونیم اون مفهوم بودن و حضور رو درک کنیم و از اون خودمون رو از ذهنمون رها کنیم و به عبارتی خودمون رو با احساساتمون _که حواس پرت کن هستند_یکی ندونیم این امکان وجود داره که به روشن بینی برسیم :) حالا به نظرم خودمم هم کاملا به درک روشنی از مطلب نرسیدم ولی یک اتفاقایی داره رخ میده :) یک کشف دیگه هم اینه که یک سری کانال خوب در یوتیوب پیدا کردم که ورزشای کاردیو در حد 15 دقیقه و بیشتر داره که انجام میدم و ضربان قلب رو میبرم بالا و حس دویدن رو بهم میده :)

سلامتی جسم : 15 دقیقه ورزش و البته نوشیدن چندین لیوان آب :) به نظرم اگر سلامت روان رو هم که در مواردی به هرمون ها و نوروترنسمیتر ها ارتباط داره در نظر بگیریم تلاشم برای نواختن یک خط از قطعه lovestory رو میشه در زمره سلامت جسم قرار داد...

کتاب : یک اتفاق خاصی داره میفته .کتاب انسان خردمند رو میخونم که در مورد "گذشته "انسان و انقلاب های روانشناختی و کشاورزی و ... که رخ داده رو با سند علمی حرف میزنه . بعد در کنارش کتاب نیروی حال از اکهارت تله رو میخونم که به مفهوم "حال" میپردازه و بعدش خودم که شخصیت آینده نگرم هیچ وقت مجالی برای تعمق در گذشته و حال رو بهم نداده ... برآیند همه اینا یک "توجه" هست و این که شاید من پر از الگوهای فکری غلط هستم که من رو برای تصمیم گیری فلج کردن ... نمیدونم باید بذارم زمان بگذره من هم بیشتر در این مباحث گفته شه غرق شم ...

از چی قدردانم : من از جناب برونومارس خیلی ممنونم به علت کنسرت ها و اجراهای فوق العاده انرژیکش و همه حس خوب و سرحالی که ازش میگیرم . از همه کسایی که کنسرت های خفن رو فیلم برداری کردن و توی یوتیوب به اشتراک گذاشتن که من حتی وقتی مود خوبی ندارم میرم میبینم و اون حال خوب دست جمعی چند هزار نفری رو هزاران کیلومتر این ورتر حس میکنم . من از اینا قدردانم :)

آکادمیک : واقعا حتی یک نیم قدم هم برنداشتم :)

از چی انرژی منفی میگیری : من در حال حاضر از خودم از اهمال کاریم ! جالبه که از وقتی دارم این داستان ژورنالینگ رو میبرم جلو چیزی که توجهم رو جلب کرده همین چرخه های رفتاری تکراری هست که همیشه در خودم نقد میکنم و همچنان و هنوز ادامه میدم ...




بهره وریخود شناسیتوسعه فردیژورنالینگچهل مکتوب
ماری و تلاش برای ارتقای سلامت روانش:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید