مريم كشاورزيان
مريم كشاورزيان
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

خونِ جگر

من یک مادرم
من یک مادرم

همین امشب، همین حالا تمیز کردنِ اجاق گاز و جاروزدنِ کف آشپزخانه را رها کردم و روی مبل نشستم و دختر هفت‌ساله‌ام را روی پایم نشاندم. بازوهایم را دور کمرش حلقه کردم و نفسم را از میان موهایش به سینه‌ام فرو دادم.

ضربان ناهماهنگ قلبم به دلم چنگ می زد از تکرار این رنج‌نامه که:

《چه‌حیف که این قدرت لایتناهی در من نیست که از او محافظت کنم.》

خونِ جگرم از چشم‌هایم روان شد.

مهر مادر و خونِ جگرش، گر بود، قطره‌ای به دلِ نامردمان

زمین، کی می‌دید به خود، جنگ و خون و خانه‌های ویران به سر کودکان.


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید