بعضی وقتا توی ذهنت گیر می افتی
هر چی دست و پا میزنی فقط بیشتر غرق میشی
نمیتونی راه خروجو پیدا کنی
در حالی که راه خروج رو به روته ولی این اقیانوس مثل یه مثلث برمودا اجازه خروج بهت نمیده و تو رو به سمت خودش میکشونه
بعضی وقتا بین دو راهی گیر می افتی
کاری که دوست داری و خستگی بیش از حد
من الان بین این دو راهی گیر کردم
نمیدونم کدومو انتخاب کنم
انگار جرئت انتخاب کردن ندارم و برای همین از خودم متنفر میشم
انتخاب کردن یه چیزیه که شجاعت میخاد
ینی من به اندازه کافی شجاع نیستم ؟
ینی نمیتونم خستگی رو انتخاب کنم ؟
نمیدونم
راه خروج من دارم میام
من بالاخره خارج میشه از این گرداب :)