ویرگول
ورودثبت نام
maryam. mohseni
maryam. mohseniمریم محسنی، پژوهشگر، نویسنده و تصویرگر ایرانی نویسندهٔ نخستین کتاب قصه به گویش خوانساری و فعال در ادبیات کودک و روان‌شناسی تربیتی است.
maryam. mohseni
maryam. mohseni
خواندن ۳ دقیقه·۱ روز پیش

باغ آلبالو

باغ آلبالو

(مرگ از پاها آغاز می‌شود)

نمایشنامهٔ «باغ آلبالو» اثر آنتوان چخوف، روایت خانواده‌ای اشراف‌زادهٔ روسی است که در آستانهٔ ورشکستگی ایستاده‌اند.

مهم‌ترین دارایی‌شان، باغ آلبالویی وسیع، خاطره‌انگیز و هویت‌ساز است؛ باغی که به‌سبب بدهی‌ها باید فروخته شود.

مادام رانفسکی، بانوی خانواده، پس از سال‌ها زندگی در پاریس، با چمدان‌هایی پر از خاطره بازمی‌گردد؛ نه با راه‌حل.

او کاری نمی‌کند.

با وجودِ حس تعلق عمیق و عاطفه‌ای ریشه‌دار نسبت به باغ، قادر به گرفتن تصمیمی قاطع نیست.

او، همراه با برادرش گایف، دختر جوانش آنیا و پیشخدمت پیر خانواده، فیرس، در گذشته زندگی می‌کنند.

هرکدام در جهانی جداگانه:

یکی در خاطره،

یکی در رؤیا،

و یکی در سکوت.

اما بحران مالی واقعی است.

لوپاخین، تاجر عمل‌گرای برخاسته از طبقهٔ فرودست، راه‌هایی برای نجات باغ پیشنهاد می‌دهد؛

اما خانواده، غرق در نوستالژی و بی‌عملی، نمی‌شنود.

بی‌تصمیمی آن‌ها چنان کرخت‌کننده است که تهدیدِ قریب‌الوقوع را نمی‌بینند.

همه منتظر معجزه‌اند؛

یا شاید نمی‌خواهند با واقعیتی روبه‌رو شوند که عزمی برای تغییرش ندارند.

در پایان، باغ فروخته می‌شود.

درختان قطع می‌شوند.

صدای تبرها در باغ می‌پیچد

و از باغ آلبالو، در ذهن مالکانش، چیزی جز خاطره‌ای آغشته به حسرت باقی نمی‌ماند.

ما نیز، مانند خانوادهٔ رانفسکی، وارثان بی‌عملِ باغی بزرگ و خاطره‌انگیزیم؛

باغی به وسعت یک کشور.

باغی به نام ایران، با تاریخی هزاران‌ساله.

این باغ، در اثر بی‌عملی، کرختی در تصمیم‌گیری، و اشتغال افراطی ما به اهداف خرد و فردی، اکنون در آستانهٔ فروپاشی تدریجی ایستاده است.

«باغ آلبالو» مناسب‌ترین تمثیل برای ایران است؛

باغی که دارد نابود می‌شود

و ما، صاحبان نوستالژی‌زدهٔ آن، کاری برای نجاتش نمی‌کنیم.

ما نیز، چون مادام رانفسکی، در پاریس‌های ذهنی زندگی می‌کنیم؛

با آرزوهایی زیبا اما گسسته از واقعیت.

ما، چون گایف، اسیر واژه‌ها و شعارها شده‌ایم، بی‌آن‌که کنشی مسئولانه و به‌موقع داشته باشیم.

ما، چون آنیا، چشم به آینده‌ای رؤیایی دوخته‌ایم، بی‌آن‌که آن را بسازیم.

و فیرس‌های ما—پیرمردان، معلمان، کشاورزان، کارگران—

در سکوت فراموش شده‌اند.

ما در لحظه‌ای ایستاده‌ایم که صدای تبرها، دیر یا زود، در این باغ پرشکوه ایرانی خواهد پیچید

و درختان هویت و تاریخ‌مان فرو خواهند افتاد.

«باغ آلبالو» فقط یک نمایشنامه نیست؛

آینه است.

آینه‌ای برای تماشای تباهی تدریجی.

آینه‌ای برای فهم سازوکار فاجعه.

آینه‌ای که مرگ را تمام‌قد نشان‌مان می‌دهد.

می‌گویند مرگ از پاها آغاز می‌شود.

ابتدا پاها بی‌حس می‌شوند

و سپس این کرختیِ ویرانگر به قلب و مغز می‌رسد.

ایران نیز، چون پیکری زنده، نخست از پاهایش خشک شد؛

از جنوب—

از خوزستان، بوشهر، هرمزگان و سیستان؛

از نخل‌هایی که تشنه، سر بر دامان سراب گذاشتند

و مرگ، در برابر نگاه بی‌تفاوت ما، عصارهٔ جان‌شان را نوشید.

از تالاب‌هایی که در فراق رودها آن‌قدر مویه کردند

تا ریه‌هایشان خشک شد و به کما رفتند.

این مرگ خزنده، آرام و بی‌صدا،

اکنون از پاها به سینهٔ این پیکر هزاران‌ساله رسیده است؛

به زاینده‌رود،

به دشت‌های فارس،

به قم و به مرکز.

و خطرناک‌تر از همه،

به ذهن‌ها و اراده‌ها.

روزی در همین خوزستان، به گفتهٔ هنرمند فقید این دیار، زنده‌یاد مسعود بختیاری،

وقتی «مال» در دشت شیمبار مستقر می‌شد،

گل‌های سرخ و بابونه تا کمر می‌رسیدند…

اما امروز—

روزی در خرمشهر، شادگان و آبادان،

نخل‌ها از انسان‌ها بیشتر بودند؛

نخل عزیز بود، مکرم بود…

اما امروز—

پردهٔ چهارم «باغ آلبالو» صحنه‌ای خالی است.

چمدان‌ها بسته شده‌اند.

در بیرون، صدای تبر می‌آید.

مالک جدید، درختان را قطع می‌کند تا به‌جای باغ، آپارتمان بسازد.

واریا، دخترخواندهٔ رانفسکی،

که سال‌ها بار خانه و مدیریت را به دوش کشیده،

اکنون نه خانه دارد، نه هویت، نه آینده‌ای روشن.

او، گریان، می‌گوید:

«مامان جان، ما دیگر اینجا کاری نداریم.

باید برویم…

دیگر خانه‌ای نیست.

تمام زندگی‌ام اینجا بود…

حالا باید برای دیگران خدمتکار باشم.»

اگر خوش‌خورندگان و خوش‌خیالان

از وسوسهٔ بیش‌خوردن و بیش‌خیالی دست برندارند،

پردهٔ چهارم این باغ بزرگ و تاریخی نیز بالا خواهد رفت؛

و دیر یا زود، واریاهای وطنی

با چشمانی گریان خواهند گفت:

«ما دیگر اینجا کاری نداریم.

دیگر خانه‌ای نیست.»

۲
۱
maryam. mohseni
maryam. mohseni
مریم محسنی، پژوهشگر، نویسنده و تصویرگر ایرانی نویسندهٔ نخستین کتاب قصه به گویش خوانساری و فعال در ادبیات کودک و روان‌شناسی تربیتی است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید