ویرگول
ورودثبت نام
maryamaseman1970
maryamaseman1970
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

شعر

وقتی دلتنگم به تو می اندیشم

یادتومربعی است محو ولرزان

درزمین خاکستری روشن

دراین مربع ها من با هم زدن پلک هایم

گذشته را نقاشی می کنم

بین من و تو غبار و دیوار هست

به سحر این مربع ها من از دیوار می گذرم

دررسیدن به تو تنها راه گذشتن است

بایدچراغ رنگ به دست بگیرم

ودرخاکستری هایم دنبال تو بگردم

ای کاش ای کاش می توانستم

یک قطره بیشتر با سرخ نقاشی کنم


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید