«اساطیر روم زنی را ایزدبانوی عدالت گرفتهاند و او را جاستیتیا نامیدهاند. جاستیتیا معمولاً چنین ترسیم شده است که شمشیری و ترازویی در دستان و چشمبندی بر چشم دارد. مجسمه بانوی عدالت که زینتبخش کاخهای دادگستری در جهان است تلفیقی از ایزدبانوان رومی و یونانی، فورتونا با چشمبند، توخه از اساطیر یونان و نمسیس شمشیر به دست، میباشد. »
ترازو معمولاً در دست راست و شمشیر در دست چپ قرار دارد. شمشیر نیز دولبه است که بدین معناست که ممکن است برای هر کدام از دو طرف استفاده شود.
ترازو نشان برقراری مساوات است و ایزد بانوی عدالت با چشمانی بسته ظاهر می شود که نماد بی طرفی است. در زیر پای جاستیتیا کتاب و سر ماری دیده می شود. کتاب احتمالاً کتاب قانون است که می خواهد بفهماند ایزد بانوی عدالت فراتر از قانون در پی عدل و انصاف می گردد و به این ترتیب مکتب حقوق فطری را نمایندگی می کند که بر این عقیده است که دادرس باید فراتر از قانون به ندای وجدان و انصاف خویش گوش فرا دهد، مار نیز نمادی سنتی از پلیدی و تجاوز و ظلم و در یک کلمه گناه یا جرم است که منکوب پای ایزد بانوی عدالت قرار گرفته است.
در ایران و همزمان با تشکیل داگستری نوین و ساخت کاخ دادگستری، مجسمه و تصویر برجسته ای از فرشته عدالت بر کاخ داگستری قرار گرفت که فرشته عدالت را به صورت مردی قوی هیکل به تصویر کشیده است که بر خلاف جاستیتیا چشمانی کاملاً باز دارد. در کنار فرشته عدالت شش نفر دیگر مشاهده می شوند: مردی با کتاب قانونی در دست که احتمالاً نقش وکیل است. مردی با دستان بسته که به پای فرشته عدالت افتاده است که نمادی از مجرم می باشد. کودکی که دست به دامان فرشته عدالت است.
در سمت چپ او نیز سه نفر دیده می شوند: زنی با کودکی در آغوش، دستانی بر سینه و سری افکنده که در پناه مرد دیگری که دستش را بر سر او گذاشته است (که نمی دانم نماد چه چیزی می تواند باشد، پدر خود، جامعه، شوهر ) توانسته به احقاق حق خود در مقابل فرشته عدالت بپردازد.
نمی خواهم از غرب، کلبه آمال بسازم و منکر ظلم به زنان در آن سامان گردم که چه بسا بسیار کسانی که در منظرشان زن را در حد اسباب لذت فرو آورده اند، اما قطعاً این نقش برجسته کاخ دادگستری که بیش از هفتاد سال است بر سر در آن می درخشد، نمادی از تفکر و جامعه ایران را نشان می دهد.
جاستیتیا که خود فرشته مقتدر عدالت است در این سامان با کودکی در آغوش و گردنی شکسته به پای مرد تنومند عدالت زانو زده است و خود در پناه مرد دیگری به این توفیق نائل شده است. اصولاً جاستیتیا این جا نمی تواند حق خود را بدون واسطه و تحت حمایت مرد تنومند دیگری پس بگیرد، که باید همیشه دستش را بر سر داشته باشد. جاستیتیا در این جا برای احقاق حق خود گردن نمی افرازد و گردن کج می کند. شاید به این دلیل است که چشمان فرشته عدالت در این سامان باز است...
این تصویر از زن در جامعه مردسالار قطعاً تصویر زن در دین را به نمایش نخواهد گذاشت. زن مسلمان به تأسی از الگوی خود در برابر کاخ ظلم گردن بر می افرازد و سروده و سجع می خواند، حق خود را می شناسد و به فرموده پیشوایش باید بتواند بدون لکنت حق خویش را فریاد زند.