مریم کامکار
مریم کامکار
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

وای چقدر شبیه ایران و زهرمار دوست عزیز!!!

من قبلاً یک مستند آموزش نویسندگی از مارگارت آتوود دیده بودم. یک مستند هفت هشت قسمتی که در بخشی از آن با دو شاگردش به نقد رمانی نشسته بود. یک صحنه ی جنسی در رمان را بررسی می کردند. انقدر بی پرده و مشمئزکننده که از پس سانسور گفتگو و تعویض کلمات زیرنویس هم توی صورت آدم می زد. ابتدای داستان سرگذشت ندیمه هم همین طور است.

سرگذشت ندیمه - مارگارت آتوود - ترجمه سهیل سمی - نشر ققنوس
سرگذشت ندیمه - مارگارت آتوود - ترجمه سهیل سمی - نشر ققنوس


یک جایی آدم خجالت می کشد که این حرف ها را از زبان یک زن نوشته اند و ممکن است به همه ی زن ها نسبت دهند. شخصیت اول داستان به تنهایی و بدون اشاره به نیازهای کنترل نشده و غیرطبیعی جنسی که در دنیای ما احتمالاً به ساعات زیادی مشاوره و روان درمانی نیاز دارد، منفور است. معشوقه ی مرد متأهلی است که از یک مادر فمینیست ولی خودش هیچ نظری درباره ی هویت زنانه اش ندارد. نه فمینیست است و شبیه مبارزان و نه شبیه عمه ها. جایی در داستان به گروه مبارزان نزدیک می شود اما به هوس رابطه با فرمانده ی خانه از آن مسیر بر می گردد. از اینکه به استخدام زن فرمانده درآمده تا بچه ای برایش به دنیا بیاورد ناراحت است اما از اینکه معشوقه ی یواشکی فرمانده شده خوشحال می شود و حس بهتری به کارش! پیدا می کند. در فضای مجازی کسی راجع به این کتاب نوشته بود «وای چقدر شبیه ایران!» بعد از خواندن آن هیچ حرف مناسبی در واکنش به آن نظر به ذهنم نمی رسید. در بخش تاریخی کتاب مستنداتی راجع به رژیم جلید یا گیلاد آمده که برخی آن را به خاورمیانه و برخی به ایالات متحده نسبت می دهند. هیچوقت این سبک زندگی خصوصاً در رابطه با زنان حتی به جوامع عربی، که چندهمسری را در عرف خود پذیرفته اند، هم نمی چسبد. اگر مستندات آخر کتاب را در نظر نگیریم واقعاً یک رمان علمی تخیلی استخراج شده از یک ذهن مریض توهمی است. سرگذشت ندیمه یه داستان قوی به لحاظ فنی است و من از خواندن آن تنها به خاطر جنبه ی داستانی و تکنیک های نویسندگی لذت بردم اما به لحاظ محتوایی عجیب، نفرت انگیز و مختص دنیای برده داری همان آمریکای شمالی است. راجع به رژیم جلید هم جستجوی مختصری انجام دادم. نوشته اند رژیم مردسالار مذهبی که با اتهام به مسلمانان، مبارزه با مسیحیان و توافق نسبی با یهودیان همراه و به کمک ترور و پروپاگاندا و امنیتی سازی فضا و ... قدرت گرفته است. کمی شبیه داعش و روایت های آن ها به نظرم رسید اما داعش خود را به اسلام نسبت می داد و جلید به هیچ دینی و مستقیماً به خدا و واسطه ی انجام احکام خدا برای زنان عمه ها بودند. باروری در رژیم جلید امتیاز بزرگی بود زیرا به دلایل نامعلوم اکثر زن ها نابارور شده بودند و ندیمه ها برای جبران این مسئله به همسری فرماندهان و مقامات رژیم درمی آمدند. فرمانده ی این داستان به احتمال مستندات یکی از دو نفر اصلی رژیم است اما زیرآبی زیاد می رود و سر معشوقه ی قبلی خودش را هم به باد داده است و حالا چالش جدیدی با ندیمه ی نوی خود دارد. کاراکترهای مختلفی در کتاب وجود دارد. برخی در خفقان مشغول به مبارزه اند. برخی همسران فرماندهان هستند و هم از امکانات رژیم بهره می برند و هم از مردسالاری و خیانت های شوهران رنج می برند. مارتاهایی وجود دارند که خدمتکار ندیمه ها هستند و چون بارور نمی شوند حیاتشان وابسته به نیروی کارشان است و همسران ارزانی که زنان معمولی اند و شوهرانشان از مقامات نیستند و زندگی معمولی اما در جامعه ی آرمانی رژیم دارند و زنان از کار افتاده ای که با شکنجه های سخت و به جرم ناباروری از بین می روند. این کتاب در سال 1382 توسط سهیل سمّی ترجمه و در انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است و تا کنون چند فیلم و سریال هم با اقتباس از آن پخش شده است که به نظر شخصی من هیچکدام ارزش وقت گذاشتن ندارند هر چند خیلی ها از آن تعریف می کنند.

این پست را برای چالش کتابخوانی دی ماه 1401 طاقچه نوشته ام.

https://taaghche.com/book/108120/%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%85%D9%87


سرگذشت ندیمهمارگارت آتوودچالش کتابخوانی طاقچهسهیل سمینشر ققنوس
عالم از ناله ی عشاق مبادا خالی/که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید