نه تشبیه به آبی دریا میشه. نه بهت میگن چشم گربه ای. نه مشکی مشکی که برات ترانه بخونن. نه اونقدر روشن که بگن قربون چشم های میشی یا عسلی ات بشم. :)
خلاصه که من صاحب معمولی ترین رنگ چشم هام. قهوه ای تیره!
راستش چون خودم خیلی طرفدار چشم رنگی نیستم هیچ وقت وسواس خاصی نسبت به رنگ چشمم نداشتم. انگار همیشه جز ارکان پذیرفته شده ی جسمم بوده.
چشم های قهوه ای تیره داستان عاشقانه خاصی ندارن اما بنظرم عصاره ی مطلوبی از زندگی معمولی اند. اینکه رنگ چشم هات تعیین کننده ی یکی از صفات ظاهری ات باشه در ایران یکی از نشانه های خوش اقبالی است اما من همیشه به عمق نگاهی که در چشم ها وجود داره بیشتر از رنگشون اهمیت میدم.
حتی اینجوریه که میتونم سن آدم ها رو از چشم هاشون تشخیص بدم. بارها پیش اومده که یک نفر گفته وااای میدونستی فلانی مثلا 22 سالشه؟! چهره اش میخوره 30 ساله باشه و من گفتم که تعجب نکردم چون چشم هاش جوون تر از این هاست.
بنظرم قهوه ای تیره میتونه نفوذ نگاه رو بیشتر کنه چون انگار از دل چوب سوخته به ماجرا نگاه میکنی. رنگی که به ته آتش رسیده اما هنوز زنده است و نظاره گره. بعضی ها هم تعبیرات مزاح آلود دیگری دارند که خب برای صاحبان چشم های قهوه ای تیره، چندان هم خوشایند نیست ولی برای من خنده داره.
اینکه چشم های تو خودش قهوه ای باشه باعث میشه دیگه کسی نتونه با نگاهش قهوه ای ات کنه. :)
خلاصه که دنیا از نگاه چشم های قهوه ای تیره، رنگیه! نه قهوه ای! :) در حالیکه ممکنه بعضی چشم رنگی ها دنیا رو قهوه ای ببینن. بیشتر از رنگ چشم، رنگ نگاه آدم هاست که تعیین میکنه چقد خوشگل باشن. :)