
تا حالا شده برای انجام پروژههای خودتون سراغ همکاری با آژانسهای مارکتینگ یا استودیوهای طراحی برین؟ حتی اگه برای خودتون پیش نیومده باشه احتمالاً کسبوکاری رو اطرافتون دیدین که این تصمیم رو گرفته. اما چرا؟
به عنوان یکی از بنیانگذارهای استودیو طراحی تاپداگز این سوالی بود که این اواخر به شکل جدیتری ذهنم رو درگیر کرد. حدود ۲ سالی از شروع فعالیت رسمی ما میگذره و کسب و کارهای مختلفی با سایزهای متفاوت سراغمون اومدن، تو خیلیهاشون میشه الگوهای تکرارشوندهای رو تو زمینه نیاز یا ابعاد پروژه دید و تو خیلیها نمیشه.
سوالی که ذهن من رو به عنوان کسی که روی توسعه یک استودیو طراحی کار میکنه مشغول کرده اینکه چرا بعضی کسبوکارها تصمیم میگیرن به جای استخدام طراح، سراغ برونسپاری اون تسک به یک استودیو برن؟
کسبوکارها در کار با استودیوها عموما از چه چیزهایی ناراضی و از چه چیزهایی راضی هستن؟
آمار و ارقام جهانی چه چیزی رو نشون میدن و تو ایران چه خبره؟
این مطلب قراره به این سوالات جواب بده و کمک کنه بتونیم به درک بهتری از چرایی همکاری کسبوکارها با استودیو و آژانسهای طراحی برسیم.

یکی از روشهایی که بهمون کمک میکنه تا بهتر بفهمیم چه نوع کسبوکارهایی در دریافت خدمات از استودیوهای دیزاین موفقتر عمل میکنن، دستهبندی کسبوکارها با هدف شناخت بهتر اونهاست.
اول از همه باید بدونیم نیاز کسبوکارهای سنتی با نیاز استارتاپها به محصولات دیجیتال کاملاً متفاوته.
کسبوکارهای سنتی معمولاً محصول یا خدمتی فیزیکی دارن (مثل فروشگاهها، برندهای FMCG، شرکتهای خانوادگی).
نیازشون به طراحی بیشتر حول محور برندسازی، مدرنسازی، تجربهی دیجیتال برای مشتری و ورود تدریجی به فضای آنلاین شکل میگیره.
این گروهها ممکنه برای اولین بار بخوان سایت یا اپلیکیشن بزنن، یا سیستم فروششون رو دیجیتال کنن.
استارتاپها با هدف ساخت یک محصول دیجیتال یا حل یک مسئله خاص وارد میشن. طراحی برای اونها صرفاً زیبایی بصری نیست، بلکه بخش مهمی از خود محصوله. از UI/UX گرفته تا دیزاین سیستم و تجربهی برند، همه چیز باید از اول چیده بشه. به نحوی میشه گفت ارتباطشون با طراحی عمیقتر و استراتژیکتره.
البته لازم اشاره کنیم استارتاپها همیشه در نقطه شروع نیستن! خیلی از استارتاپها هم با هدف بهبود محصولشون سراغ استودیوها میان. استارتاپهایی که حالا کمی جذب سرمایه و جذب یوزر کردن و متوجه باگهای محصولشون شدن، دنبال همکاری با مجموعهای برای رفع این چالشها هستن. تو این نقطه، همکاری با استودیو براشون به معنی ساخت یه چیز جدید نیست بلکه به معنی بازنگری، اصلاح تجربه، و ارتقاء محصول موجوده.

خیلی وقتها هم تفاوت در «نیاز به همکاری» به جایگاه اون کسب و کار از نظر ابعاد و رشد بستگی داره:
کسبوکارهای کوچک یا تازهکار معمولاً تیم داخلی ندارن یا هنوز نمیدونن دقیقاً چه نوع طراحیای براشون لازمه. پس سراغ استودیوها میرن تا اول مسیر رو روشن کنن.
کسبوکارهای متوسط معمولاً فرد یا تیم کوچیکی دارن، ولی برای پروژههای خاص (مثل طراحی کمپین، بازطراحی برند یا ورود به بازار جدید) نیاز به پشتیبانی بیرونی دارن.
کسبوکارهای بزرگ یا باسابقه ممکنه تیم طراحی داخلی هم داشته باشن، ولی برای پروژههای استراتژیک، برندینگ مجدد یا رفع گلوگاههای تجربه کاربر، با استودیوها همکاری میکنن.

حتی اگر یه پروژه با هیجان و رضایت شروع بشه، همیشه این ریسک وجود داره که در ادامه مسیر، ارتباط و رضایت مشتری کمرنگ بشه. طبق گزارش What Clients Think 2024، چهار موردی که عموما باعث نارضایتی کسب و کارها در همکاری با استودیوها میشن به شرح زیر هستن؛
بازهی کوتاهی بعد از شروع همکاری مشتری حس میکنه که همهچیز طولانیتر شده. ایمیلها دیر جواب داده میشن، خروجیها تأخیر دارن و پیگیریهای بعد از جلسه به موقع انجام نمیشه یه جورایی انگار مشتری باید دنبال استودیو بدوه.
وقتی مشتری مدتهاست با یکی از اعضای اصلی یا لیدرهای استودیو جلسه نداشته، این سوال تو ذهنش شکل میگیره که آیا اصلاً پروژه براشون مهمه؟ آیا اصلاً کسی از بالا در جریان کارهای ما هست یا نه؟
مشتری از رشد استودیو خوشحال میشه، اما نه وقتی حس کنه خودش رها شده. وقتی تمرکز زیادی روی مشتریهای جدید باشه و خروجیها افت کنه، مشتریهای قدیمی کمکم ناراضی میشن.
مشتری انتظار داره استودیو همونقدر که اول پروژه ایده میداد، در ادامه هم فعال و پیشنهاددهنده باشه. وقتی دیگه پیشنهادی نمیرسه یا کارها فقط تسکمحور جلو میرن، اعتمادش کم میشه.

یکی از کارهایی که ما در تیممون انجام میدیم گرفتن فیدبک مشتریها پس از پایان پروژهها است. حتی در پروژههایی که از نظر مشتری موفق بودن، نشونههایی از نارضایتی در بخشهایی از بازخورد دیده میشه که در ادامه میخوام بهشون اشاره کنم: (البته لازمه بگم در تاپداگز، بعد از شناسایی چالشها عموما اجازه تکرار رو بهشون نمیدیم)
تأخیر در پاسخگویی یا تحویل بعضی خروجیها:
یکی از پاسخدهندهها اشاره کرده که بعضی تعاملات کند بوده. این نشونهی اولیهی افت پاسخگویی میتونه به مرور به مشکل جدی تبدیل بشه.
ابهام در بخشی از تعاملات یا نیاز به توضیح بیشتر:
بعضی تصمیمها یا روندها برای مشتری بهخوبی شفاف نشده بودن و نیاز به همراهی بیشتر حس شده.
احساس عدم تعادل بین خلاقیت و نیازهای بیزینسی:
برخی پروژهها بهجای حل مسئلهی بیزینسی، بیش از حد به زیبایی بصری تکیه کرده بودن. این فاصله ممکنه برای برخی کارفرماها آزاردهنده باشه.
نبود تعامل راحت بین دیزاین و فنی:
یکی از چالشهای رایجی که تو بعضی پروژهها تجربه کردیم اینه که دیزاین و توسعه به شکل ایزوله از هم پیش میرن. یعنی یا ارتباط بین دیزاینر و دولوپر از طریق واسطهها انجام میشه، یا ابزار و زبان مشترکی برای هماهنگی نداریم. نتیجه؟ سوءتفاهم، پیادهسازی اشتباه، دوبارهکاری، یا حتی چالشهای ارتباطی!
وقتی طراح دقیق نمیدونه محدودیت فنی چیه، و توسعهدهنده نمیدونه تصمیمات طراحی بر چه اساسی گرفته شده، سطح همکاری بهشدت افت میکنه.

قبل از شروع این بخش بد نیست به جدول مقایسهی همکاری با استودیوهای دیزاین و استخدام طراح یه نگاه بندازیم؛

حالا برگردیم به دلایلی که کسبوکارها تصمیم میگیرن همکاری با استودیو یا آژانس طراحی رو انتخاب کنن:
عموم کسبوکارها میگن همکار با آژانس، دسترسی به تخصصهایی رو فراهم میکنه که در داخل تیم وجود نداره. همکاری با استودیو یعنی داشتن UX UI دیزاینر، کپیرایتر و تصویرساز بدون نیاز به استخدام جداگانه.
مطابق با یافتههای Databox، بسیاری از کسب و کارها معتقدن که زمان صرفشده برای گزارشدهی و هماهنگیهای بین گروهی زیاد و پراکندهست و انرژی زیادی از تیم میگیره به این ترتیب، امکان شروع سریع پروژه کاهش پیدا میکنه. ولی تیمهایی که با استودیو کار میکنن، غالباً خروجی سریعتر و متمرکزتری دریافت میکنن.
یکی از بزرگترین ارزشهایی که همکاری با استودیو میتونه خلق کنه دید خنثی و تحلیلی از پروژه است. استودیوهای طراحی غرق پیچیدگی محصول داخلی نشدن و با نگاهی تازه میتونن نقاط کور محصول یا مشکلات پروژه رو بهراحتی ببینن و راهحل پیشنهاد بدن. چیزی که تیمهای داخلی ممکنه نتونن به راحتی انجام بدن.
طبق مقایسه سایتها مثل Merge، برای استارتاپهای Pre‑seed یا Seed، هزینه استخدام طراح یا تیم طراحی کامل بسیار زیاد و زمانبره. در حالی که یه همکاری پروژهای با استودیو میتونه کارا رو سریعتر پیش ببره و هزینهاش هم مدیریتشدنیتر باشه.
در مراحل رشد بالاتر یا پروژههایی مثل ریبرندینگ، کمپین یا طراحی تجربهای جدید، استخدام افراد تمام وقت ممکنه منطقی نباشه. همکاری با استودیو میتونه نیاز به تخصص رو بدون درگیریهای منابع انسانی و مدیریت تیم پوشش بده .

بر اساس تجربههای بینالمللی و دادههای منابع مختلف، این دسته از کسبوکارها بیشترین بهرهمندی رو از همکاری با استودیوها دارن:
شرایط فعلی: بهتازگی شکل گرفته، در حال ساخت MVP یا تست ایده هستن. اغلب هنوز تیم کامل داخلی ندارن.
هدف احتمالی: ساخت محصول اولیه، آزمایش بازار، جذب اولین کاربران یا سرمایهگذار.
مزایای همکاری با استودیو:
رسیدن سریعتر به خروجی بدون نیاز به استخدام تماموقت
دسترسی به تیمی با تجربه در دیزاین محصول
چابکی در تغییر مسیر در صورت نیاز
شرایط فعلی: محصول راه افتاده، جذب سرمایه شده، مخاطب داره؛ اما تجربه کاربری یا برند هنوز پخته نیست.
هدف احتمالی: ارتقاء UI/UX، ایجاد دیزاین سیستم، ساخت برند منسجم.
مزایای همکاری با استودیو:
آوردن نگاه بیرونی و تخصصی برای حل چالشهای پیچیدهتر
کمک به طراحی مجدد یا ارتقاء محصول با رویکرد استراتژیک
تسریع در اجرای پروژههایی که تیم داخلی زمان یا تخصص کافی براش نداره
شرایط فعلی: معمولاً یک تیم کوچک دارن که تمرکز روی عملیات روزانه داره؛ منابع اضافی برای اجرای پروژههای طراحی خاص ندارن.
هدف احتمالی: ورود به فضای دیجیتال، اجرای کمپین تبلیغاتی، بازطراحی هویت برند.
مزایای همکاری با استودیو:
اجرای پروژههای مهم بدون نیاز به استخدام دائم
کاهش زمان اجرای پروژه
دسترسی به تجربه و ابزارهای حرفهای
شرایط فعلی: تیم دیزاین داخلی دارن، اما بهدلایل مختلف (پروژه سنگین، محدودیت تخصص یا زمان) امکان پاسخگویی کامل ندارن یا دنبال ایدههای جدید و نگاههای نو هستن.
هدف احتمالی: اجرای پروژههای استراتژیک مثل ریبرندینگ، ارتقاء تجربه مشتری یا ورود به بازار جدید.
مزایای همکاری با استودیو:
پشتیبانی تخصصی در کنار تیم داخلی
آوردن دیدگاه تازه و مستقل به پروژه
جلوگیری از اضافهبار و فرسودگی تیم درونی

در کنار تحلیل رفتار مشتریها و دلایل رضایت یا نارضایتیشون، بد نیست نیمنگاهی هم به درون خود آژانسها و استودیوها بندازیم. چون خیلی از تجربههایی که باعث نارضایتی میشن، ریشه در ساختار داخلی یا ضعفهای عملیاتی خود استودیو دارن.

بر اساس گزارش Overcoming Top Barriers To Agency Growth، بزرگترین مانع رشد برای اکثر آژانسها در سال ۲۰۲۴، جذب مشتری جدید اعلام شده. خیلی از آژانسها هنوز به استراتژیهای فروش outbound یا referral متکیان و کانالهای بلندمدتتری مثل SEO، thought leadership یا محتوا رو جدی نمیگیرن.

خیلی از تیمها درگیر ارتباط پراکنده با مشتریان، داکیومنتسازی ضعیف دارن، یا خروجیهاشون کیفیت یکنواخت نداره. همینجاهاست که حس «بینظمی» یا «عدم پاسخگویی» در ذهن مشتری شکل میگیره.

در این مقاله، مشخص شده که تیمهای کوچک یا استودیوهایی که متمرکز روی همکاری با فریلنسرها هستند معمولاً در تحویل یکنواخت، نگهداشت کیفیت یا پاسخگویی سریع به مشکل برمیخورن. همین مشکلات کوچک، باعث از دست دادن اعتماد مشتریها میشن.

مشتری چرا باید ما رو انتخاب کنه؟ بسیاری از آژانسها هنوز پاسخ روشنی به این سوال ندارن. تخصصشون، سبک کارشون، یا حتی تفاوتشون با دیگران در وبسایت یا معرفیشون مشخص نیست.

یکی از کارهایی که در این مسیر انجام دادم، طراحی یک نظرسنجی کوچک با هدف شناخت بهتر تجربیات کسبوکارها در همکاری با استودیوهای طراحی بود. با توجه به اینکه نظرسنجی توسط تعداد محدودی از افراد تکمیل شد، تصمیم گرفتم برای کاهش خطا یا سوگیری در نتایج، فقط دو بخش از آن را بهصورت خلاصه در انتهای این مطلب بیاورم.
اگر شما هم تجربهای در همکاری با استودیوها یا آژانسهای طراحی دارید، پر کردن این نظرسنجی کمک میکند تا اطلاعات جمعآوریشده دقیقتر و قابل استنادتر شود. در صورتی که تعداد پاسخدهندگان به بیش از ۵۰ نفر برسد، این مطلب بهروزرسانی خواهد شد.
برای شرکت در نظرسنجی اینجا کلیک کنید.
(هر شرکتکننده میتوانست تا ۳ گزینه را انتخاب کند.)
گزینهها: کیفیت طراحی نمونهکارها - قیمت و ساختار مالی - سرعت و انعطافپذیری - فهم بیزینس ما و تفکر استراتژیک - رفتار و حس ارتباط انسانی - آشنایی قبلی یا معرفی افراد معتمد - سابقه کاری آژانس - تعداد نفرات و ساختار تیم آژانس - سایر

(شرکتکنندگان میتوانستند بدون محدودیت گزینهها را انتخاب کنند.)
گزینهها: هزینه کمتر در مقایسه با استخدام - نیاز پروژهای/مقطعی داشتیم - میخواستیم خروجی سریعتر بگیریم - در این زمینه متخصصی در تیم نداشتیم - توصیه از دیگران یا شناخت قبلی - سایر

چیزی که مشخصه اینه که کسبوکارها میتونن با دلایل مختلفی سراغ استودیوها بیان، ولی وظیفهی ما بهعنوان افرادی که درک بهتری از نحوهی سرویسدهی در استودیوها داریم اینکه شرایط اون کسبوکار رو بهدقت بررسی کنیم. خیلی از استارتاپها، بهدلیل شرایط خاصشون، اگر یک دیزاینر رو استخدام کنن که بتونه متمرکز و عمیق روی موضوع کار کنه، خروجیهای بهتری میگیرن. در مقابل، برای خیلی از کسبوکارها همکاری با یک استودیو که امکان ارائهی خدمات همزمان در حوزههای مختلف رو داره، انتخاب بهتریه.
پس مهمترین مسئولیت صاحبان استودیوهای دیزاین، در قدم اول، شناخت دقیق نیاز مشتری و بعد، ارائهی بهترین راهحل بر اساس اون نیازه! حتی اگر اون راهحل لزوماً همکاری با خود ما نباشه.
این مطالعات به من کمک کرد تا با نگاه دقیقتری چالشهای رایج در همکاری کسبوکارها با استودیوهای دیزاین رو بشناسم. در ادامه، من و بچههای تاپداگز قصد داریم این شناخت رو تبدیل به اقداماتی برای بهبود تجربهی همکاری با مشتریهامون بکنیم و درکنارش با تمرکز بیشتر روی ارزشهایی که باعث میشن یک بیزینس تصمیم به همکاری با یک استودیو بگیره جلو بریم.