درباره کتاب بیمار خاموش نوشته الکس مایکلیدیس
خاموشی از جنس روح بیمار
چاپ شده در روزنامه سازندگی در تاریخ ۱۴۰۰.۰۵.۱۲
نویسنده یادداشت :مریم تاواتاو
"بیمار خاموش" نوشته "الکس مایکلیدیس" داستان زندگی زنی نقاش به نام "آلیسیا برنسون" است که با عکاسی به نام «گابریل» ازدواج کرده و زندگی به ظاهر عاشقانهای دارد. یک شب وقتی که شوهرش از سر کار به خانه برمیگردد، آلیسیا پنج بار به صورت او شلیک میکند و بعد از آن، دیگر کلمهای بر زبان نمیآورد. یک روانشناس به جستجوی این سکوت میپردازد و میخواهد از اصل ماجرا پرده بردارد.
بیمار خاموش از آن کتابهاست که روانشناسی و داستان را با هم آمیخته تا بالاخره ما را درگیر یک بخش از این دو مقوله جذاب کند تا از چند و چون این قصه سردربیاوریم. کتاب آنقدر در مرز بین ذهن انسان و داستان زندگی او جولان میدهد که در مسیر این رفت و آمدها تسلط خود را به هردو حیطه نشان دهد. نویسنده بعد از چاپ این کتاب و رونمایی از داستان جذابش تمام جوایز در دسترسش را کسب کرد و خوانندگان را مبهوت روایت دلهرهآورش کرد. اقبال این نویسنده در خلق داستانی که خواننده را میخکوب کرده موفقیتی است که نصیب هر کسی نمی شود؛ آن در هم در روزگار اشباع داستان و حضور طیف گستردهای از قصه روایت.
شباهت ماجرای خاموش بودن بیماری روان در شخصیتهای این کتاب که منجر به قتل شده با ماجرای کشته شدن "بابک خرمدین" که تاسف جمعی همه ما را برانگیخته، این اهمیت را دوباره روشن میکند که بهای بیمار بودن روان یک انسان را خود او به تنهایی نمیدهد بلکه جامعه و اطرافیان وی همواره در معرض تبعات ناسالمبودن روح فرد هستند.نه تنها به این دلیل که بابک خرمدین هنرمند بود و برای اهالی هنر نام آشنایی به شمار میرفت بلکه هر انسانی فارغ از تحصیلات، شغل و هنرش وقتی با تیغ نفرت انسان دیگری از بین برود شایسته است که نامش بلند برده شود و ناحقی در ریختهشدن خونش برای همه روشن شود و جهان را از سردی در واکنش به جنایت بیدار کند. ما برای از دستدادن آدمهایی که با دستان انسانهای دارای ذهن بیمار نابود شدند تا ابد باید داستان بنویسیم چراکه حتما در این اوضاع پر از خشونت، ادبیات می تواند پناهگاهی محسوب شود که قسمتهای چرکتر جامعه را نشان دهد و خودش با پاکیاش از انسان، موجود لطیفتری بسازد و او را از روح سرکش خودش نجات دهد.
این کتاب یکی از موفقترین روایتها پیرامون بیماری روانی است و البته بخش زیادی از این موفقیت مدیون قلم نویسندهاش است که گردشی در حوادث کرده و داستان را از جایی که هست به مکانی دیگر برده تا درنهایت یک ماجرای جنایی که ریشه در روان بیمار دارد از مجرای قصه بازگو شود و نشان دهد مطالعات روان انسان و ترسیم احساسات وی همزمان میتواند یک شاهکار خلق کند .بیمار خاموش نماد اوضاع جهان امروز است که مسأله حل نشده روان، سوق پیدا میکند به مصیبتی بزرگتر.
قربانیان این کتاب و بابک خرمدین اولین بهادهنگانِ خشونت اعضای خانواده نبوده و تاسف آنجاست که آخرینشان هم نخواهد بود؛ چراکه نمیتوان میزان پیشروی به سمت انحطاط در جامعهای غوطهور در کینه و نفرت و بیاعتنا به مراجعه به روانشناس و تراپیست را پیشبینی کرد. هر ضربه از قاتل که یک انسان را به مرگ برساند از جامعهای میآید که نگذاشته دردهای روحی اش التیام یابد، به درمان و معالجه زمانی نداده و تنها با سرعتی عظیم به سمت فروپاشی پیش رفته. یکی از رسالتهای ادبیات جایی است که بخشهای کمتر توجه شده در بدن بیمار جامعه را مرکز توجه قرار دهد و حس نیاز به درمان و یا ترغیب به معالجه در خواننده ایجاد کند.
ویژگی خاص کتاب بیمار خاموش است که ما انتظار داریم نویسنده از سمتی خاص به حقیقت داستان نزدیکشود . اما حقیقت از جایی دیگر خودش را عیان میکند، فرمهای داستانی را در هم کوبانده و از جایی دیگر داستان را روایت میکند. بیمار خاموش، شاهکار فرم و محتوا در بیان داستانی بر پایه روان و قصه است. شاهکاری که واقعیت بزرگی را در ذهن خواننده بهوجود میآورد؛ یک بیماری روانی اگر درمان نشود میتواند به سلامت تمام جامعه سرایت کند. در واقع شمارِ تاواندهندگانِ بیماری روحی و روانی، به اندازه افراد یک جامعه است هر یک با سهمی متفاوت.