مریم تاواتاو
مریم تاواتاو
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

گورشاه ؛ دختران گمشده


مریم تاواتاو
مریم تاواتاو


یادداشت درباره کتاب "گورشاه : دختران گمشده" نوشته " سیامک گلشیری "

نویسنده یادداشت : مریم تاواتاو

چاپ شده در روزنامه سازندگی در تاریخ 1399.02.07

یک داستان­ نویس که مجموعه رمان­ های مربوط به خون­ آشام را نوشته ، تماسی تلفنی از پسری نوجوان به نام نیما دریافت می­کند . نیما که اخیرا خواهرش را طی یک اتفاق عجیب ، در زیرزمین خانه ­شان گم کرده و از طرفی به واقعی بودن اتفاقات کتاب­های خون ­آشام ایمان دارد ، از نویسنده می­ خواهد تا در پیدا کردن خواهرش به او کمک کند . نویسنده پس از کنکاش فراوان و امتناع از پذیرش این خواهش وقتی متوجه می­شود دختران دیگری هم هستند که در آن زیرزمین گم شده ­اند ، قبول می­ کند . او که سال­ هاست درگیر چنین اتفاقات ترسناکی نشده ، با پا­گذاشتن به این مسیر ، وارد ماجرایی پیچیده می ­شود . همین ماجراجویی ، داستان جلد اول کتاب "گورشاه " نوشتۀ " سیامک گلشیری " را می­ سازد .

گورشاه ، از جنس ادبیات نوجوان است ؛ شاخه ای کمتر توجه­ شده در فضای نویسندگی ایران که علی­رغم وجود جذابیت­های فراوان ، محصولات متنوعی را به بازار فرهنگی ، ارائه نکرده است ؛ ورود به این ژانر ، دشوار است چون خواندن ذهن نوجوانان در این سن که نه کودک ­اند و نه بزرگسال و از طرفی پیوسته در حال جستجو برای یافتن هویت خود هستند ، نیاز به تسلطی عمیق بر مباحث روان­ شناسانه این گروه سنی و نیز آشنایی با مختصات جهان فکری آنها دارد . شجاعت دوبارۀ سیامک گلشیری در ورود به این فضا و نوشتن یک داستان برای جذب مخاطب نوجوان ، در کنار نثر گیرای او در خلق فضای وحشت ، ستودنی است .

صحبت صرفا از حسرت بر نبودِ تعدد کتاب­های نوجوان و جای خالیشان در قفسه کم­ سن­ و­سال­ دارها نیست ؛ سخن از نگاه نکردن به آینده ­ای است که ریشه در گذشته دارد ؛ آنجا که به جای حرکت در مسیر در دسترس قرار دادن خوراک فرهنگی برای بخش خاصی از جمعیت کشور که قرار است آجر به آجر آیندۀ این مملکت را بسازند ، با هدایت مسیر به یک راه انحرافی به نام بی ­اعتنایی ، ضربه سنگینی بر بدنه فرهنگ جامعه وارد می­شود . بی­ اعتنایی به نوشته شدن کتاب­های این رده سنی و تلاش نکردن برای ترغیب نویسندگان در ورود به این ژانر، محصولی جز ضرر مستقیم بر مردمی که قرار است فرداهایشان را در مواجهه با همین نوجوانانِ رشد یافته بگذرانند ، نخواهد داشت . در حالی­که می­ توان با یک برنامه ­ریزی فرهنگی ، با توسعه طرح­ های تشویقی از نویسندگان این شاخه حمایت کرد تا مستعدان این حوزه ، نبوغشان را وسط بگذارند و با به روز کردن اطلاعاتشان همگام با دنیا تولیدکننده و خالق داستان شوند و نه صرفا مصرف­کننده باقی بمانند. حتی اگر لازم باشد ، قانون قصه ­نویسی در این گونه کتاب­ها را در جهان مدرن بیاموزند و سپس با شکستن قوانین ، به حلول خلاقیت خود در قصه منجر شوند ؛ هرچند با توجه به قلم بسیاری از نویسندگان فعلی ایران ، انتظار می­رود اگر بخواهند در ابعادی گسترده و متمرکز به ادبیات نوجوان بپردازند ، بی­ شک شاهد خلق آثاری خواهیم بود که خود می­تواند سرمشق سایر کشورها در داستان­ پردازی باشد .

با وجود چنین پتانسلی از وجود ذهن قصه ­گو ، نقطۀ نمایشگر میزان توجه و گرایش به آثار نوجوان ، تجلی حضور تعداد کمی از نویسندگان است ؛ نویسندگانی که خلق آثارشان و تنوع دادن به آن­ها به نوجوانان این امکان را می­دهند که بتوانند روح خود را سیراب کنند ، مسیر خود را بیابند و و باور ذهنی خود را تشخیص دهند ؛ آن هم در جهانی که هر روز گره­ای تازه ­تر بر زندگی مدرن می­افتد و چاره ­جویی ، فرایندی است بی­ غایت در مسیر انسان .

از طرفی این وظیفه صرفا به دوش نویسندگان نیست که بتوانند قفسه­ های کتاب­های نوجوان را با محصولات وطنی پر کنند . بخش اعظمی از این موضوع ، به نگاه کلان فرهنگی کشور و ایجاد بستر مناسب برای رونق دادن به بازار نشر در این گروه است . و البته مسیر ترجمه­ و ورود کتاب­های ادبیات جهان ادامه دارد که این خود عنصری لازم برپایۀ آگاهی از قدم­هایی است که ادبیات معاصر برمی­ دارد . هرچند ایستایی ما در گروه نوجوان از سرعت پویایی جهان نکاسته و جهان با سرعت در خلق آثار نوجوان پیش می­رود و بهترین ها را روانه بازار می­کند و با برگزاری مسابقه ­ها و توجه به نویسنده­ ها و تقدیر از منتخب­ هاشان سعی دارد کتاب­های بهتری خلق کند و نیازهای انسان معاصرش را با هر سن و جثه ­ای بشناسد.

سیامک گلشیری اگرچه با موفقیت در زمینه نوشتن داستان­های بزرگسال هم اهتمام دارد و هربار با تسلط عجیبش بر دیالوگ­نویسی و بازگویی ماجرا از نمایی جذاب ، داستانی مهیج را به مخاطبانش نشان می­ دهد اما هرگز از دغدغۀ نگارش برای نوجوانان نایستاده و همیشه نام او به عنوان یکی از پرخواننده ­ترین نویسندگان ادبیات نوجوان در ایران درخشیده و سوای از تعدد جوایزی که نصیب کتاب­هایش شده ، استاندارد داستان­نویسی را در آثارش به جدیت رعایت کرده است ؛ او هرگز داستان را فدای جذب مخاطب نکرده و سعی داشته با انتخاب درست­ترین کلمات در دیالوگ­ نویسی ، منظور خود را روایت کند . او این بار در گورشاه به دنبال خلق فضایی ترسناک و دلهره آور سعی داشته با توزیع ذره ذرۀ اطلاعات ، هیجان زیادی را وارد قصه کند و عنصر " دلهره" را در گوشه ­گوشه داستان ، جای دهد .

گورشاه ، پر از صحنه­ هایی است که انتظار حضور یک اتفاق آن هم از جنس حوادث غیرقابل پیش بینی و با درون­ مایۀ ­ترس دیده می­شود . نوعی مزه­ مزه کردن اتفاقات و کم­ کم ارائه دادنِ آنها ، توانسته بر وحشت فضا بیفزاید و البته داستان را از ریتم نیندازد . گلشیری و توجه همیشگی و ویژه او به جزییات نوعی نگاه جامع­ تر به او می­ سپارد که از پس ساخت تصاویر با وضوح بالا برمی­ آید . به نوعی که تجسم محیط را برای خواننده آسان می­کند و جغرافیای وقوع را مشخص می­کند . چنین نوع از صحنه ­پردازی ، از سخت­ ترین مراحل نویسندگی است . تهاجم اتفاق­های ترسناک که وحشت وقوعشان ، ترس از ندانستن حادثه بعدی و فقط حدس پیرامون ترسناک شدن ماجرایی که شخصیت اصلی کتاب درگیر آن شده است، جریانی است که خلق آن ، حوصله فراوان می­طلبد تا در نتیجه بتواند عرصه داستان را به جولانگاه خیال تبدیل کند و از پسِ این خیال­ پردازی ، کنجکاوی خواننده را برانگیزد . از این رو مطالعه این کتاب حتی برای بزرگسال­ ترها می­تواند جذاب باشد و شاید بتوان به مثابۀ یک بازی برای جنباندن تخیل در فضایی ترسناک ، آن را محسوب کرد . ادامه ­دار بودن کتاب ، احتملا پاسخی است به میزان ابهامات جلد اول کتاب . و یقینا اگر میزان اتفاقات پرکشمکش قهرمان که بخش اعظمی از آن در آغاز به عنوان بذر کاشته شده ، در جلد دوم ، سرعت بیشتری یابد ، تجربۀ هیجان ­انگیزی از مطالعه یک کتاب با فضای ترسناک در حوزه ادبیات نوجوان خواهد بود .

سیامک گلشیریگورشاهدختران گمشدهخون آشامادبیات نوجوان
نویسنده . داستان نویس tavatavmaryam@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید