اگه هنوز قسمتهای قبلی رو نخوندید میتونید از انتهای قسمت اول شروع کنید.
من تعداد زیادی برنامهنویس میشناسم که هیچ تمایلی به پیشرفت ندارند. اونها همون کار همیشگی رو هر سال بدون هیچ تغییری انجام میدن. آیا شما هم چنین برنامهنویسانی میشناسید؟ واقعیت اینه که اگه نمیخواهید اینجوری باشید و توی یه نقطه درجا بزنید، لازمه که کاری در موردش بکنید. در این قسمت در مورد راههایی حرف میزنیم که هر برنامهنویسی باید برای ترقی کردن و بالا رفتن از پلههای پیشرفت طی کنه.
مهمترین عامل پیشرفت توی هر سازمانی مسئولیتپذیریه. مواقعی پیش میاد که شما با موقعیتهایی روبهرو میشید که باید بین «پول بیشتر» و «مسئولیت بیشتر» یکی رو انتخاب کنید. در این مواقع با نگاه بلندمدت همیشه بهترین انتخاب مسئولیت بیشتره. پول همیشه مسئولیتپذیری رو تعقیب میکنه. هر وقت که به شما مسئولیت بیشتری محول شد، قبولش کنید.
اما اگه موقعیت پذیرفتن مسئولیت بیشتری برای شما فراهم نمیشه چی؟ چی کار میتونید بکنید تا خودتون به دستش بیارید؟ باید بگردید و جستجو کنید و مسئولیتها و پروژههای زمین مونده رو پیدا کنید و پیشنهاد بدید که مسئولیتشون رو قبول میکنید. یکی از بهترین جاها برای جستجوی چنین موقعیتهایی، کارهاییه که کسی دوست نداره انجامشون بده. مثلا یه محصول با کد قدیمی یا کثیف در شرکت شما وجود داره که کسی دوست نداره بهش دست بزنه. اینجا جاییه که شما میتونید وارد بشید و قبول مسئولیت کنید. این کار مثل فتح کردن زمینهای بایر توسط یه پادشاهه بدون هیچگونه جنگ و خونریزی. شما میتونید در طول زمان با پربار کردن اون زمینها ارزش پادشاهی خودتون رو اثبات کنید.
یه راه دیگه برای اینکه غیرمستقیم مسئولیتهای بیشتری بپذیرید اینه که به عنوان یه راهنما و مشاور در کنار اعضای تیم باشید و به سوالاتشون جواب بدید. اینجوری نه تنها خودتون بیشتر یاد میگیرید، بلکه به عنوان یه آدم موثر و کار راهانداز توی مجموعه شهرت پیدا میکنید که همین شهرت میتونه بعدا باعث بشه مسئولیتهای بیشتری به عهده شما گذاشته بشه.
راههایی برای قبول مسئولیت بیشتر
هیچ اهمیتی نداره که شما بهترین، موفقترین و سختکوشترین برنامهنویس توی گروهتون باشید وقتی که هیچکس شما رو نشناسه و ندونه چی کار میکنید. اگه رئیستون یا تیم مدیریتی بالای سرتون ندونه شما چی کار میکنید، تمام تلاشهاتون به هدر میره.
یکی از اولین کارهایی که من بعد از شروع هر شغلی انجام میدم نگه داشتن حساب جاهاییه که وقتم رو سپری میکنم و چیزهاییه که به دست میارم. من به صورت هفتگی این اطلاعات رو پردازش و خلاصه میکنم و برای رئیسم میفرستم. من اسم این سند رو «گزارش هفتگی» گذاشتم و وقتی برای اولین بار این گزارش رو میفرستم توی گزارش به مدیرم میگم که: «من درک میکنم چقدر مهمه که بدونید نیروهای شما در حال انجام چه کاری هستند و من این گزارش رو میفرستم تا این کار رو برای شما سادهتر کنم»
این گزارش هفتگی تضمین میکنه که من هر هفته توی دید مدیرم هستم و میتونم بدون خودنمایی و رجزخوانی در مورد دستاوردهام باهاش حرف بزنم. این یکی از بهترین شیوهها برای توی چشم بودنه و اغلب اوقات معلوم میشه که من نسبت به همکارانم نیروی فعالتری هستم چون رئیسم در مورد کارهای من میشنوه اما در مورد کار سایر همکارانم چیزی نمیدونه.
این گزارش هفتگی نه تنها برای دیده شدن من موثره، بلکه یه منبع عالی برای مرور گذشته در اختیار من قرار میده. من میتونم گزارشهای هفتگی گذشتهام رو مرور کنم تا در انتهای سال بتونم دستاوردهای کلیدیام رو تشخیص بدم. وقتی موقع نوشتن بیلان سالانه میشه من میدونم چه کارهایی کردم و مدرکی از تاریخ انجامشون هم دارم.
به جز نوشتن گزارش هفتگی، راههای دیگری هم برای توی چشم بودن هست. یکی از بهترین راهها اینه که در مورد موضوعات یا مشکلاتی که پیش روی تیم قرار داره، مطلبی آماده کنید و ارائه بدید. یه مطلب که میتونید در موردش ارائه بدید رو انتخاب کنید و پیشنهاد بدید که در موردش ارائهای داشته باشید. شما میتونید پیشنهاد بدید که این مطلب رو در زمان ناهار ارائه کنید تا زمان کاری شرکت هم هدر نره. این یکی از بهترین راهها برای دیده شدن و نشون دادن اینه که شما چقدر در حوزه مورد نظر اطلاعات دارید. در ضمن هیچ راهی بهتر از این برای یادگیری وجود نداره وقتی که بدونید مجبورید برای ارائه در مقابل دیگران چیزی رو یاد بگیرید. من خیلی از چیزهایی رو که یاد گرفتم زیر چنین فشاری به خاطر ارائه کردن به بقیه بوده.
چطور توی چشم باشیم؟
یکی دیگه از بهترین روشها برای پیشرفت، بالا بردن مهارت و دانشه. وقتی مدام در حال آموزش باشید، راکد موندن خیلی سخت میشه. آموزش باعث میشه ارتقا شغلی و دریافت پاداش راحتتر بشه چون شما میتونید به راحتی نشون بدید که به نیروی ارزشمندتری برای شرکت تبدیل شدید.
البته شما میتونید به شیوه سنتی و کلاسیک آموزش ببینید مخصوصا اگه شرکت شما قبول کنه که هزینه آموزش شما رو پرداخت کنه. اما غیر از این راههای زیاد دیگهای هم برای آموختن هست که میتونه به شما در آینده کمک کنه. شما باید همیشه در حال یادگیری چیز تازهای باشید یا مهارتهاتون رو تقویت کنید، در دورههای آموزشی ثبتنام کنید یا مدارک حرفهای رو بگیرید که نشون میده شما متعهد به پیشرفت دائمی خودتون هستید.
زمانی در کارم بود که احساس میکردم حرکتم رو به جلو محدود شده. بنابراین تصمیم گرفتم در آزمونهای مایکروسافت شرکت کنم و مدارک مرتبط رو بگیرم. من به سختی مطالعه کردم و به سوالات جواب دادم و تونستم بالاترین سطح مدارک مایکروسافت رو بگیرم. آسون نبود اما من به سرعت منافعش رو در کارم دیدم. تلاشم به رئیسم نشون داد که من برای پیشرفت در کارم جدی هستم و فرصتهای جدیدی پیش روم باز شد.
هر چقدر سریعتر یاد بگیرید میتونید چیزهای بیشتری یاد بگیرید و فرصتهای بیشتری پیش روی شما باز میشه.
در ضمن فقط در مورد توسعه نرمافزار یاد نگیرید. در مورد رهبری کردن، مدیریت و کسب و کار هم یاد بگیرید اگه چشمانداز آیندهتون اینه که یه روزی در مسئولیتهای بالای اجرایی کار کنید.
و فراموش نکنید که آموختههاتون رو با بقیه هم به اشتراک بذارید. ما قبلا در مورد این صحبت کردیم که میتونید در مورد موضوعات پیش روی شرکت برای همکارانتون ارائه بدید. اما به غیر از اون میتونید وبلاگ شخصی خودتون رو راه بندازید، توی مجلات بنویسید یا کتاب خودتون رو منتشر کنید یا اینکه توی همایشها و سمینارها سخنرانی کنید. این فعالیتها کمک میکنه اقتدارتون رو در حوزه تخصصیتون بالا ببرید و ارزشتون در شرکتی که کار میکنید خیلی بیشتر بشه.
توی هر شرکتی آدمهای زیادی هستند که به شما میگن چرا فلان ایده جواب نمیده یا چرا حل بهمان مشکل خیلی سخته. شما یکی از اونها نباشید! در عوض از اون آدمهایی باشید که همیشه راه حلی در آستین دارند و راه حلهاشون رو امتحان میکنند تا به جواب برسند.
مفیدترین آدمها توی هر شرکت اونهایی هستند که هیچ مانع غیر قابل عبوری در مقابلشون نمیبینند. مشهور شدن به داشتن چنین خصلتی، یکی از راههای قطعی ترقی شغلیه. بازیهای سیاسی و اداهای الکی برای تصاحب موقعیتهای بهتر رو فراموش کنید. اگه بتونید مشکلاتی رو حل کنید که بقیه نمیتونند یا تمایلی ندارند حل کنند، به راحتی میتونید به باارزشترین نیروی شرکت تبدیل بشید.
نکته حاشیهای: ممکنه شما در شرکتی باشید که با انجام دادن تمام این کارها هم هیچ اتفاقی نیفته و هیچ موقعیت پیشرفتی در مقابل شما قرار نگیره. در اون صورت یه پیشنهاد براتون دارم: استعفا بدید و به دنبال یه کار بهتر باشید. این اتفاق ممکنه دلایل زیادی داشته باشه. از مسموم بودن جو شرکت تا فامیل بازی و غیره. هر دلیلی که وجود داره، شما مجبور نیستید به هر قیمتی شرایطتون رو حفظ کنید و میتونید به دنبال موقعیتهای بهتر باشید.
نمیشه در مورد رشد و پیشرفت در یک شرکت حرف زد و حرفی از بازیهای سیاسی نزد. در این مورد، آخر از همه موارد حرف میزنم چون به نظرم کمترین اهمیت رو در رشد حرفهای شما داره. من آدم سادهلوحی نیستم. من درک میکنم که توی ساختار همه شرکتها کمی بازیهای سیاسی هم هست و شما باید از اونها آگاه باشید اما فکر نمیکنم که لازم باشه زیادی روی اون سرمایهگذاری کنید.
شاید شما بتونید تنها با زیرکی و جاهطلبی هم پلههای نردبان ترقی رو طی کنید اما اگه فقط از اون راه به فکر پیشرفت باشید به آسانی ازش سقوط میکنید. ممکنه بعضیها با من مخالف باشند اما من فکر میکنم پیشرفت کردن از راه ساختن یک شالوده قوی برای تبدیل شدن به یک نیروی ارزشمند، خیلی بهتر از اینه که فقط وانمود کنید یه نیروی ارزشمند هستید.
با وجود این شما باز هم باید از جو سیاسی حاکم بر شرکتی که در اون کار میکنید آگاه باشید. شما نمیتونید به صورت کامل از سیاست اجتناب کنید و حداقل باید بدونید که چه اتفاقاتی در اطرافتون در حال وقوعه، از چه آدمهایی باید دوری کنید و در مقابل چه آدمهایی قرار نگیرید.
برای دیدن ادامه قسمتهای این مجموعه من رو دنبال کنید. مشتاقانه منتظر نظرات شما هستم.
قسمت بعدی: چطور یک حرفهای باشیم؟