marzie.ataei
marzie.ataei
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

لمس گل، آغاز حسی خوشایند

نقش برجسته سفال
نقش برجسته سفال


جانم برایتان بگوید رسیدیم به آنجا که پایم را در یک کفش کردم که باید نقش برجسته سفال یاد بگیرم. قبل از آن حتی نمی‌دانستم چیزی به اسم نقش برجسته سفال وجود دارد، اما با دیدن طرح‌ها یک دل نه صد دل عاشق شدم. در کلاس مجازی ثبت نام کردم و شروع کردم به تهیه وسایل لازم.

وسایل زیادی نمی‌خواست:

  • ست ابزار مسی سفالگری
  • یک تخته برای زیر کار
  • آب و گل
  • یک تکه اسفنج
  • یک چوب که سرش میخ زده بودم به عنوان عمق سنج
  • پلاستیک یا سفره یک بار مصرف و روزنامه
  • دو تکه چوب با ارتفاع مناسب و هم اندازه
  • وردنه
  • و صد البته یک دل شوریده!
ابزار مسی سفالگری
ابزار مسی سفالگری


چند روزی به دنبال تهیه وسایل بودم. گل خریدم، تخته پیدا کردم و بقیه وسایل را آماده کردم و شروع به کار کردم. در آن گروه چند نفره اولین کسی بودم که وسایلم را آماده و شروع به کار کردم.

گفتم که برای بار اول با گلهای بهداشتی و بسته‌بندی کار کردم که زود خشک می‌شدند، اما کاچی بهتر از هیچی بود.

گل را با شوق وصف ناپذیری ورز دادم، کمی سفت بود اما حس خوشایندی داشت. دستها و بازوهایم عادت نداشت و تا یک هفته درد می‌کرد.

لمس گل، آغاز حس خوشایند اینکه قرار است من آن را همانطور که دلم می‌خواهد بسازم، آدم را به وجد می‌آورد و صبر از کف می‌برد. دلم غنج می‌زد برای ابزار کشیدن روی گل و نقش انداختن. برای اینکه صد نقش برانگیزم و با روح درآمیزم.

ورز دادن گل
ورز دادن گل



بعد از ورز دادن گل و مطمئن شدن از اینکه حبابی ندارد با آب‌پاش رویش را آب پاشی کردم و در کیسه پلاستیکی قرار دادم تا چند ساعتی بماند و آماده کار شود.

سفره یک بار مصرف را روی تخته پهن کردم و روزنامه را رویش گذاشتم. دو چوب هم اندازه که ارتفاعشان حدوداً به دو سانت می‌رسید را دو طرف گل گذاشتم و گل را با وردنه صاف و پهن کردم. به این شکل ضخامت گلم حدود 2 سانتی می‌شد.

دوباره گل را کمی آب پاشی کردم، سفره را بستم و هر لایه روی آن آب‌ پاشیدم تا رطوبت لازم حفظ‌شود و خشک نشود.

و این بود اولین تجربه من از لمس گل و آغاز شوریدگی.

در صورت تمایل به دیدن از غرفه ما در با سلام اینجا کلیک کنید.

برای ایجاد غرفه در با سلام اینجا کلیک کنید.

نقش برجسته سفالورز دادن گلآموزش نقش برجسته سفالآموزش سفالسفالگری
مترجمی هستم که گاهی با هنر خود را معنا می‌کنم...خانه روهایم به‌قدری وسعت دارد که گاه در آن گم می‌شوم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید