توی قسمت اول راجع به این صحبت میکنیم که نمایش یا تیاتر چیه و ریشه این هنر از کجاست؟
مارتین اسلین (نظریه پرداز تئاتر بریتانیایی) توی کتابش به اسم «نمایش چیست» نوشته: واژه ی تئاتر در زبان یونانی (Theatron) به معنای مکانی هست که انسان برای تماشای چیزی میره، مثل ورود پیروزمندانه ی یک امپراتور فاتح به روم، و یا مبارزات گلادیاتوری، تمامی مسابقه های ورزشی که در حضور جمع تماشاگر انجام میشه،همه اینا عناصر و جنبه های نمایشی داشتن و دارن. اما اسم هیچ کدوم از اینا رو نمیتونیم نمایش به طور خاص بذاریم ولی حدفاصل بین هرکدومشون و نمایش بسیار مبهمه. اسلین همینطور اشاره میکنه که واژه (Drama) یا نمایش هم توی زبان یونانی صرفاً به معنای «کنش» یا همون(Action) هست. پس در واقع نمایش یک کنش تقلیدی هست، کنشی برای تقلید و یا بازنمایی بشر .
هنر تئاتر یا نمایش رو از نظر اسلین میشه تجلی «غریزه بازی» دونست.بچه هایی که نقش «پدر و مادر» و یا «سرخپوست و کابوی» رو بازی میکنند، به عبارتی، بداهه سازی نمایشی انجام میدن.
غریزه ی بازی یکی از غریزه های بنیادی بشره که برای بقای فرد و همینطور گونه ی آدمی ضروریه. بنابراین نمایش رو میتونیم بیش از یک وقت گذرونی محض بدونیم. این هنر پیوند عمیقی با ساختار پایه ای گونه ی آدمی دارد.
از نظر «برتولت برشت»، نویسنده ی مارکسیست هم، نمایش، شیوه ای عملی و تئاتر آزمایشگاهی برای آزمودن رفتار انسان تحت شرایط گوناگون هست. اکثر مشکلات و مسائل اجتماعی صد سال اخیر نه تنها توی نمایشنامه های افرادی مثل «هنریک ایبسن»، «جورج برنارد شاو»، یا برشت مطرح شده، بلکه مورد تحلیل و تفکر هم قرار گرفتن؛ همینطور درمورد خیلی از مسائل عمیق فلسفی هم میشه گفت توی نمایشنامه های «آگوست استریندبرگ»، «لوییجی پیراندللو»، «آلبر کامو»، «ژان پل سارتر» و «ساموئل بکت» پرداخت شده.
شاید اگه در مورد ریشه تئاتر بیشتر بدونیم بهتر کمکمون بکنه که چیستی اون رو درک کنیم.
علاقه به درک خاستگاه تئاتر از اواخر قرن نوزدهم بیشتر شد چون در آن زمان مردم شناسان علاقه زیادی داشتن که جواب این سوال رو پیدا کنن. که البته توی سه مرحله به این قضیه پرداخته شد.
توی مرحله ی اول که از 1875 تا 1915 طول کشید مردم شناسان ادعا کردن که همه ی فرهنگ ها یک الگوی تکاملی دارن.که رهبر این گروه «سِر جیمز فریزر» منتقد اسطورهگرای انگلیسی بود.
اما مرحله دوم مطالعات خاستگاه تئاتر در ادامه پیشرفت مردم شناسی از سال 1915 شروع می شه با رهبری «برانیسلاو مالینوفسکی». یکی از مهمترین مردمشناسای سده بیستم.
بعد از جنگ جهانی دوم هم از مرحله ی سوم مردم شناسی، مکتب «ساخت گرایی» بوجود میاد به رهبری «کلود لِوی اِستروس». قومشناس و انسانشناس فرانسوی.
میشه تاریخ تئاتر رو اینطور تعریف کرد: تغییراتی که عقاید انسان در طول زمان درباره ی خود و جهان پیدا کرده است.
آیین درواقع فقط یکی از ریشه های اصلی تئاتر است و نه لزوماً تنها خاستگاه اون.
بعضی از پژوهشگرا معتقدن، سرچشمه ی تئاتر «داستان سرایی» است.
یه نظریه¬ی دیگه هم معتقده که تئاتر از رقص و حرکات ضربی و ژیمناستیک، یا تقلید حرکات و صدای حیوانات شروع شده و به تدریج گسترش پیدا کرده.
نمایش، به عنوان یک تکنیک ارتباطی بین افراد بشر وارد مرحله ی کاملاً جدیدی از رشد و بالندگی و توسعه ی مادی شده اونم توی دوره ای که «والتر بنیامین»، فیلسوف و منتقد آلمانی، اون رو «عصر تکثیرپذیری تکنیکی آثار هنری» توصیف کرده. کسایی که هنوز «تئاتر زنده» روی صحنه رو تنها فرم واقعی نمایش میدونن شبیه بعضی همدوره های گوتنبرگ هستن که فقط کتاب دستنویس رو به عنوان کتاب واقعی میپذیرفتن.
پادکست دراما رو میتونید از اپلیکیشن های پادکست بشنوید و دنبال کنید.
پژوهشگر: امین عندلیبی
تهیه کننده و مجری: مرضیه محمدزاده