ویرگول
ورودثبت نام
مرضیه پیرزاده
مرضیه پیرزاده
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

ام آر آی روحی

نگاهی به کتاب "یادداشت‌های زیرزمینی"

شخصیتی سادومازوخیست، در گوشه‌ی منفعلانه‌ی خود خزیده است، او از حقارت خود مطلع است، وقیحانه و بلند بلند فکر می‌کند و دائم در کشمکش بین عقل و احساس است چنانچه با وجود بیماری از رفتن نزد پزشک پرهیز می‌کند. فضای کلی داستان شرح بار حقارتی است که انسان‌ها به دوش می‌کشند.

داستان، نمایشگاهی مملو از تابلوهای فکری، ماحصل کندوکاو در دورترین و عمیقترین پستوهای فکر انسان است.

کتابی که از تمام شدن سطرها، پارگراف‌ها و صفحه‌ها و شروع حقارتی بزرگتر که متوجه شخصیت اصلی می‌شد واهمه داشتم، در این کتاب با دالان های تاریک خود بیشتر مواجه می‌شویم.

صحنه ای که آنتی قهرمان در خانه اش با لیزا مواجه میشود و عظمت حقارت، نَفَس را در سینه حبس میکند!!! لیزا دختری است که تنها سرمایه زندگی او نامه‌ی احساسی از عشق گذشته‌اش بود.

داستایوفسکی بارها در کتاب به سن چهل سالگی این شخصیت نمادین با آگاهی اجتماعی بالا اشاره می‌کند. "شراب آنگه شود صاف که در شیشه بماند اربعینی!". برای فهم بهتر این کتاب، مطالعه اوضاع سیاسی و اقتصادی روسیه در آن دوره کمک خواهد کرد.

اگر از افسردگی رنج می‌برید نخوانید.

یادداشتهای زیر زمینیداستایوفسکی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید