آقای اورتایلی در این کتاب به سوال های خانم نیلگون اویسال از کودکی تا زمان منصوب شدن به مدیریت کاخ توپکاپی جواب میدهد.
نگاه خود را به نقش های دانش آموزی، معلمی، محققی و تاریخ نویسی و…ارائه میدهد. او تنها مشاهدهگری تیزبین نیست؛ بلکه فاعلی روشنفکر و منحصر به فرد با شعاع تاثیر گذاری وسیع است.
با کلام وی، دوست یهودی اش که از کمپ نازی جان سالم به در برده را میشناسیم به کتابخانه ای در واشتنگتن میرویم، مسافر زادگاهش در اتریش میشویم، از دیدارش با آقای خاتمی میخوانیم، با شعور بالای طنز در کلامش بیشتر آشنا میشویم.
از سنگ مزارها در جوامع مختلف صحبت میکند و اشاره میکند که همواره در خانه اش یک عکس از مزارهای عثمانی هست.
در شرح تمایز عمانیها با بقیهی اعراب میگوید: عمانیها حرف سلطان قابوس را خوب متوجه شده اند که میگوید: «نفت به شما ربطی ندارد، گاوتان را بدوشید و گلیمتان را ببافید»
ایلبر اورتایلی باور دارد انقلاب ها راه حلی رادیکال به مشکلات غیر قابل حل هستند. او بهترین ابزارها را برای تفکر پیرامون موضوع انقلاب، هجرت، و جنگ به خواننده عرضه میکند.