از اکران عمومی انیمشین soul یا همون روح دو سالی هست که می گذرد و من در تعطیلات عید سال هزار و چهارصد یک خورشیدی خودمان، بالاخره این کار معروف را تماشا کردم. البته اکران عمومی این انیمیشین هم زمان شد با شیوع ویروس کرونا و قرنطینه که با وجود این شرایط و تعطیلی بسیاری از گیشه ها، توانست امتیاز نسبتا قابل قبول 7.1 از 10 را از نگاه بینندگان دریافت کند.
من نه منتقد فیلم هستم نه خوره دیدن انیمشین و فیلم. البته عاشق انیمیشین هستم و روند کاری من با انمیشین گره خورده است( باید بگویم من چند سالی است وارد حوزه گرافیک شدم و علاقه شدیدی به ساختن موشن دارم!). در این نوشته هم نمی خواهم نقدی بر این انیمیشن داشته باشم چون اصولا در جایگاه نقد نیستم. فقط می خواهم این فیلم را از نگاه خودم تحسین کنم.
بله تحسین چون دقیقا من این انیمیشن را قبل از اینکه آن را دیده باشم زندگی کرده ام و هنگام دیدن این فیلم حس همزاد پنداری عجیبی با آن داشتم. دقیقا مثل ضرب المثل ما ایرانی ها که می گوید هر حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند این انیمیشین زیبا هم گویی از دل برآمده بود که بر دل من و البته خیلی از ما نشست.
سناریویی که گویی از زندگی خیلی از ما برگرفته شده و هر کدام از ما در یک مرحله از زندگی آن را تجربه کرده ایم و این سناریو گویی ذهن ما را بلند بازگو کرد.
نیازی نیست عاشق انیمیشن باشید تا مشتاق دیدن آن شوید، بلکه سناریو و اجرای فوق العاده این انیمیشین نا خودآگاه شما را جذب می کند که تا انتهای آن بنشینید.
حتی اگر اهل فلسفه و روانشناسی هم نباشید بازهم این انیمیشن شما را جذب خواهد کرد. از چه جهت این جمله را گفتم؟ شاید به خاطر نگاه فلسفی و روانشناسی است که بر نقد این آن نگاشته شده است.
اگر تا به حال این انیمیشین را ندیده اید پیشنهاد می کنم در تعطیلات آن را ببینید. سیر و سلوک خود را با دیدن این فیلم دستخوش تغییرات خواهد دید!