ساز تار، یکی از سازهای قدیمی ایرانی است که در آثار موسیقی کلاسیک ایران جایگاه بسیار مهمی دارد. واژه تار در سروده ها و اشعار قدیمی ادبیات ایران به دفعات زیاد تکرار شده اما مشخص نیست که منظور از ساز تار، همین ساز امروزی باشد، چرا که ساختار آن در طول زمان دستخوش تغییراتی شده است. در سال های گذشته، سازهایی با عناوین شش تار، پنج تار و چهار تار وجود داشت اما این نام ها تنها بیانگر تعداد سیم های این ساز ها بوده است. تار یک ساز زهی است که از یک گردن و بدنه متشکل از دو کاسه تشکیل شده است که کاسه کوچکتر " نقاره " نام دارد. جنس کاسه های تار اغلب از چوب توت می باشد که هرچه قدمت چوب بیشتر باشد، صدای تار بهتر خواهد بود. بر روی کاسه های تار، پوست حیوانات کشیده می شود که باعث تولید صدای شفاف و روشنی می شود. پرده های ساز از جنس روده گوسفند می باشد که به دور دسته ساز، با فواصل معین قرار می گیرد. تعداد پرده های ساز تار، در گذشته 25 بوده ولی امروز تعداد آن 28 می باشد.
تاریخچه ساز تار
یکی از راه های تخمین میزان قدمت سازها، نقاشی های قدیمی است. نمایش برخی سازها در آثار هنری قدیمی مانند نقاشی ها و ظروف، حکایت از وجود آن ها با ساختار مشابه ساختار امروزی در دوره های تاریخی است. در مورد تار می توان گفت که ساز تار امروزی، قدمت زیادی ندارد چرا که در نقاشی های قدیمی وجود ندارد. در نقاشی های قدیمی مانند نقاشی های چهلستون مربوط به دوره شاه عباس صفوی، نمایشی از ساز تار در میان انواع دیگر سازها وجود ندارد. بنابراین می توان دریافت که ساز تار مشابه ساختار تار امروزی در زمان صفوی وجود نداشته است. در یکی از تابلوهای ضیافت شاه، سازهای دف، نی، قانون، کمانچه و ساز زهی مانند ساز تار دیده می شود اما شباهتی به ساز تار امروزی ندارد. قدیمی ترین تصویر تار مربوط به دوره ناصرالدین شاه قاجار بوده و قدمت آن به 200 یا 250 سال پیش برمی گردد. در این تصویر، میرزا علی اکبرخان فراهانی در دربار شاه، برای تعدادی از شاگردان نواختن تار را می آموزد. در دوران فتحعلی شاه قاجار، آموزش و نواختن ساز تار، رواج گسترده ای پیدا کرد.
در موسیقی سنتی ایران، ساز تار در خطه آذربایجان بیشتر از هر جای دیگری در ایران، رایج بوده است. سازی شبیه به ساز تار با نام رباب وجود دارد که در بلوچستان بسیار رایج است. ژان دور، اتنوموزیکولوژیست فرانسوی معتقد است که ساز تار امروزی، برگرفته از ساختار ساز رباب است چرا که هر دوی این سازها، از دو حفره یا کاسه ساخته شده اند که با پوست حیوانات پوشیده شده است. نوع دیگری از تار با نام تار قفقازی وجود دارد که خاستگاه آن در آذربایجان می باشد. بسیاری از محققان ساز های موسیقی بر این باورند که تار قفقازی تا اواخر قرن هجدهم در آذربایجان وجود نداشته و نوازنده معروف به نام صدیق اقلی، با اضافه کردن سه سیم به تار ایرانی، تغییراتی در ساختار آن به وجود آورد. بنابراین بسیاری از محققان موسیقی معتقدند که تار قفقازی پس از تار ایرانی ساخته شده و برگرفته از ساز رباب می باشد. تار قفقازی هشت سیم داشته و کاسه آن از تار ایرانی کوچکتر می باشد.