انواع مختلفی داره که عبارت اند از:
1) شانس : که کاملا رندوم و اتفاقی هست
CHANCE
2) تصادف = ما هیچ کنترلی روی اون قضیه نداریم.
FLUKE
3) اقبال = برداشت ما از قضیه
LUCK
تکامل هم تصادفی بوده و روند تکامل تصادفی بوده مثلا اون شهاب سنگی که خورده به زمین، ممکن بود با فاصله کمی از کنار زمین رد میشد و ما زندگی الان مون را نمی داشتیم.
روند تکامل تصادفی است.
احتمال گرایی و جبر گرایی :
اینکه اعتقاد داشته باشیم هرچیز کوچک (بد یا خوب/ مهم یا کم اهمیت) نتیجه روابط علت و معلولی هست، میشه جبرگرایی.
(DETERMINIST)
و اگر اعتقاد داشته باشیم بین همه احتمال هایی که وجود داشته، اون اتفاق افتاده، میشه احتمال گرایی.
(INDETERMINIST)
اختیار متضاد شانس :
چیزی که من بشخصه بارها باهاش مواجه شدم، بارها.
موقعی که بر اثر تلاش خودم به نتیجه خوب رسیدم و خواستم خوشحال بشم، و کسایی بودند که بگویند شانسی بود و تلاش های من را کم رنگ کنند.
یا مثلا چیزی عجیبی که امسال باهاش مواجه شدم این بود که :
یک نفر زبانش خیلی ضعیف بود و همش به من میگفت چون تو کلاس زبان رفتی! / آخه تو کلاس زبان رفتی!/
حالا نه اینکه من چیزی گفته باشم و این را جواب داده باشه ها، انگار داشت با خودش کلنجار میرفت...
بعد حسی که به من میداد این بود که من اشتباه کردم که الان زبانم خوبه!!
اما من فکر میکنم که :
در کنار اینکه قبول دارم که شانس یعنی در زمان مناسب در جای مناسب قرار بگیریم یا اینکه شانس یعنی فرصت هایی که وجود دارند و ما باید زرنگ باشیم و اون ها را از آن خود بکنیم یا اینکه مثلا وقتی که خوب بازی کنی شانس هم بهت رو میندازه....
شدیدا معتقدم که در کنار اون بدشانسی انتخابی نیست که تصمیم بگیریم انتخابش نکنیم، در هر صورت میاد.
و این دو را(خوش شانسی و بدشانسی) مفهومی جدا از هم می بینم.
و به چیزهایی مثل استعداد ، موقعیت جغرافیایی و خانوادگی و تاثیرشون در موفقیت افراد اعتقاد دارم، چرا که سختی کشیدن در راه چیزی که میخوای را مقدس نمی دونم، و تنها اون را توجیه ای می بینم برای کسایی که دستشون به گوشت نمی رسه و میگن پیف پیف.
و معتقدم ما ادامه زندگی پدر مادرامون ایم.
.
.
.
.
منابع :
پادکست آجیل
پادکست سکوت برره ها
ویکی پدیای انگلیسی