فقهاي صدر اسلام در مواجهه با شهر نشيني روز افزون جامعه در قرون دوم تا يازدهم، به تعريف ماهيت و اجزاي ساختمان در بافت شهري، تعيين حقوق و مزاياي بنا و تعريف عرصههاي خصوصي و عمومي ميپرداختند. آنها اين تعاريف را از سنت پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم و همچنين عرف زمان خود استنباط کردند و زيستگاههاي نخستين اسلامي نيز بين اين دو قطب توسعه پيدا کرده است. ( هُلُد، در جستجوي تعريف هنر معماري در دوره اسلامي، 1986، 30)
فقها با توجه به مقتضيات زمان و مکان، از طريق اجتهاد احکامي را براي استمرار زندگي مردم، بر اساس اصول فقه اسلامي وضع کرده و بدين ترتيب قوانين و احکام اسلامي در طول تاريخ اسلام بر زندگي مسلمانان حاکم بوده است. تا اينکه در دوران اخير قوانين وضعي جايگزين قوانين تشريعي شد و حاکمان سرزمينهاي اسلامي ميان دين و سياست جدايي افکندند. (عبدالستار، مدينه اسلامي، 1376، 12)