فعاليت انتخاباتي اصلاح طلبان
قسمت اول
در فاصله دوماهه به موعد برگزاري دو انتخابات رياستجمهوري و شوراهاي شهر و روستا که قرار است 28 خرداد سال آتي برگزار شود، طيفها و جريانات مختلف سياسي در حال ساماندهي فعاليتهاي خود براي حضور هرچه قويتر در صحنه رقابتهاي انتخاباتي هستند.
اصلاحطلبان که در انتخابات اسفند 98 به دليل اختلافات درون جناحي و ناتواني تشکيلات انتخاباتيشان در نهايت با چند ليست مجزا وارد عرصه انتخابات شدند و همين مسئله موجب شد مجلس يازدهم را به رقيب سياسي خود واگذار کنند، اين روزها در تلاشاند با ايجاد يک سازمان انتخاباتي جديد از تکرار شکست در انتخابات گذشته جلوگيري کنند. دراينخصوص اين جريان اخيراً با انتصاب بهزاد نبوي بهعنوان رئيس موقت نهاد اجماع ساز جريان اصلاحات فعاليت خود را شتاب بيشتري دادند.
بهطورکلي بررسي فعاليتهاي انتخاباتي جريان اصلاحات بيانگر محورهاي زير ميباشد:
دررابطهبا انتخاب آقاي بهزاد نبوي بهعنوان سرپرست نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان واکنشهاي مختلفي در جبهه اصلاحات طرح و بيان شده است موافقين رياست او در اين زمينه دو محور اصلي و اساسي را مورد تأکيد قرار ميدهند:
نخست آنکه رياست نبوي بر مهمترين تشکيلات اصلاحطلبي نشان ميدهد رويکرد آنان مانند چند سال اخير نيست که متکي بر ائتلاف با غير اصلاحطلبان بود، بلکه اين بار با هويت اصلي اصلاحطلبي پا به ميدان ميگذارند.
دوم آنکه حضور نبوي در نهاد اجماع ساز ميتواند باعث توجه سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان به انتخابات و احتمالاً متعاقب آن مشارکت حداکثري شود؛ زيرا نبوي همواره يکي از افراد خوشنام در جبهه اصلاحات بوده است، اما از سوي ديگر مخالفين رياست بهزاد نبوي را بايد در دو طيف جستجو کرد. طيف اول شامل برخي احزاب و تشکل هاي اصلاح طلب هستند که همواره در جريان اصلاحات به عنوان تشکل هاي درجه دو شناخته مي شوند که محورهاي انتقادي اين تشکلها و احزاب عبارت است از:
اصلاحطلبان با اين سازوکار يعني نهاد اجماع ساز به جامعه اين پيام را منتقل کردند که هيچچيز در جريان اصلاحات تغيير نکرده است.
در جامعه جوان و تحصيلکرده امروز دهها هزار جوان داريم که قدرت تحليلي بهمراتب قويتر و دقيقتر و بهروزتري از افرادي دارند که از دهه شصت در حال تصميمگيري هستند و جايشان را به افراد جوانتر نميدهند.
زنان و جوانان حلقه مفقوده نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان هستند.
اگر منافع جريان اصلاحات و جوانان اين کشور در اين نهاد قرباني منافع برخي احزاب شود دليلي ندارد که برخي احزاب بخواهند همراهي کنند؛ لذا در صورت ادامه اين وضعيت شايد انتخاب نهايي کنارهگيري از اين نهاد اجماع ساز باشد.
ازطرف ديگر طيف دوم مخالفان نهاد اجماع ساز و شخص بهزاد نبوي را جوانان جريان اصلاحطلب تشکيل ميدهند که از جمله محورهاي مخالفت آنان نيز به نکات زير مي توان اشاره کرد :
يکي از مشکلات اصلاحطلبان توهم خود ژنرال پنداري برخي افراد و سندرم شهوت بر صدرنشيني است . عده اي فقط وقتي هستند که نفر اول باشند! کار تيمي و سخن گويي و هماهنگي و تسهيل گري وغيره معنايي ندارد .
واقعاً مايه تأسف و شرمندگي است که نسل قبل، حاضر نيست عرصه را براي افراد پرانرژي و تازهنفس باز کند و مدام متناسب با سن خودشان، سن جواني را بالا ميبرند، بهگونهاي که برخي آن را تا 50 سالگي تعميم ميدهند.
نهاد اجماعسازي شکلگرفته که ميانگين سني اعضاي آن، بالاي 60 سال است و از حدود 45 عضو آن، فقط دو نفر بهعنوان نيروي جوان امکان حضور يافتهاند.
بدون رودربايستي و بهصراحت بايد خدمت بزرگان اصلاحطلب عرض کرد که جوانان ديگر دانشجوي صفرکيلومتر پوستر چسبان نيستند که هرچه آنها گفتند چشم و گوش بسته بگويند چشم.
تحليل سناريوهاي انتخاباتي اين جريان براي 1400 بيانگر آن است که اين جريان تا زمان نگارش اين مطلب، فراتر از بازي اسم و فاميل نرفته و به راهبرد و مدل مشخصي به جهت معرفي نامزدي معين نرسيده است.
محمد حسن دهقاني